اندیشکده استرالیایی تحلیل کرد
سه محور اصلی مواضع ترامپ و بایدن درباره ایران
اگرچه ترامپ و بایدن در زمینه آنچه نتیجهای رضایتبخش درباره ایران تلقی میکنند و نحوه دست یافتن به آن تفاوتی چشمگیر دارند. هدف ترامپ این است که دوباره بر سر برجام که توافقی منحصرا هستهای است مذاکره کند یا به توافقی جدید برسد که دربرگیرنده تمام این سه مورد باشد. در مرکزیت چنین توافقی، ۱۲ شرط ارائه شده از سوی مایک پمپئو وزیر امورخارجه آمریکا خواهد بود که در سال ۲۰۱۸ ارائه کرد. در واقع استراتژی ترامپ شامل تداوم تقابل است. بایدن مسیر ترامپ را نفی کرده است و بهدنبال حلوفصل مسائل از طریق دیپلماسی معتبر خواهد بود. ترجیح او این است که به برجام بازبینی شده که توافقی منحصرا هستهای است بازگردد و درباره بقیه آن موارد بهطور جداگانه مذاکره کند. او مسیری سختگیرانه اما قابل مذاکره را در پیش خواهد گرفت که نتیجه ملی برد-برد در پی داشته باشد.
تاکتیک ترامپ تحمیل تغییر حکومت در ایران از طریق کارزار «فشار حداکثری» است که منزوی ساختن و تحریمهای جامع را بهکار میگیرد تا مشکلات اقتصادی لازم برای آوردن ایران به پای میز مذاکره را بهشدت افزایش دهد. اگر این طرح شکست بخورد، تمایل آشکار او این خواهد بود که نفاق عمومی در ایران ایجاد کند تا حکومت از قدرت برکنار شود و سپس با هر کسی که جایگزین شود، درباره سیاستی مطیعانه مذاکره کند.
بهنظر میرسد ترامپ عواقب تداوم تقابل با ایران را که ممکن است ناآرامی داخلی در ایران یا درگیری نظامی محتمل باشد، پذیرفته است. اگر چنانچه بخواهد تاکتیکهایش را از ریشه عوض کند هم ممکن است هر کدام از اینها رخ دهد. هنوز چیز بهخصوصی از تاکتیکهای مذاکره بایدن معلوم نشده است. در میان سه مورد مطرح شده، احتمال دارد که مساله موشکی سادهترین موضوع مذاکره باشد اما آنقدرها هم ساده نخواهد بود. انتظار نمیرود که بایدن به یکباره تمام تحریمهای اعمال شده در دوره ترامپ و پس از برجام را لغو کند. احتمالا تعداد کافی از تحریمها را لغو میکند تا محرک لازم برای یک مذاکره دوباره بر سر برجام را داشته باشد و در عین حال برخی از آنها را نگه میدارد تا بتواند بر عملکرد منطقهای ایران اثر بگذارد.