در ادامه این مطلب آمده است: «در صورت نهایی شدن این معامله، با توجه به روابط عالی پکن با اسرائیل و ایران، بسیار محتمل است که چین تلاش کند از تنش‌ها بین دو دشمن دیرینه یعنی تهران و تل‌آویو بکاهد. به این ترتیب، با وجود حضور عمده نظامی آمریکا در منطقه، در عمل این چین خواهد بود که از ثبات و امنیت منابع نفت، گاز و فناوری منطقه اطمینان حاصل خواهد کرد.» نشریه هیل با اشاره به اینکه معامله چین با ایران مشابه موافقت‌نامه‌ای است که این کشور در سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ با روسیه امضا کرده بود، ادامه داد: «در آن توافق نامه در سال ۲۰۱۳ این امکان برای روسیه فراهم شد که در طول ۲۵ سال، ۳۶۰ میلیون تن نفت خام را با ارزش ۲۷۰ میلیارد دلار از ایران تأمین کند. هنگامی که این معامله اعلام شد، بدبین‌ها استدلال می‌کردند که ارزش واقعی این توافق به مراتب کمتر از چیزی است که ظاهرا دیده می‌شود. حتی به این موضوع نیز با تردید نگاه می‌شد که روسیه به اندازه‌ای که در توافق مشخص شده بود، از ایران نفت بخرد.»

در ادامه این مطلب آمده است: «اقدامات مسکو در طول زمان، در حال ثابت کردن نادرستی ادعای بدبین‌ها است. در سال ۲۰۱۹ روسیه ۹۰۰ میلیون بشکه یا حدود ۱۲۵ میلیون تن نفت خام به چین تحویل داد. بر اساس میزان تحویل تا مارس امسال، تخمین زده می‌شود که روسیه ۵۲۰/۱ میلیارد بشکه نفت خام یا حداقل ۱۶۵ میلیون تن را در سال ۲۰۲۰ تحویل دهد. با این سرعت، روسیه از هدف ۳۶۰ میلیون تنی در سال ۲۰۲۱ پیشی خواهد گرفت. به‌طور مشابه، مسکو احتمالا نیازهای چین به گاز طبیعی را مطابق آنچه در توافق‌نامه ۲۰۱۴ آنها مشخص شده است، برآورده می‌کند. گفتنی است، روسیه اخیرا خط لوله انتقال قدرت سیبری را به ارزش ۵۵ میلیارد دلار تکمیل کرد. این خط لوله از دسامبر سال ۲۰۱۹ تحویل گاز طبیعی به چین را آغاز کرد.» همچنین با توجه به نیاز سیری ناپذیر چین به انرژی برای اقتصادش، به ویژه هنگامی که این کشور از شرایط بحرانی کرونا‌ویروس رهایی یابد، هیچ دلیلی وجود ندارد که تصور کنیم، توافق آتی و احتمالی نفت چین با ایران، موفقیت کمتری نسبت به موارد مشابه داشته باشد.چین به نوبه خود در بخش‌های بانکی، ارتباطات از راه دور و زیرساخت‌های ایران سرمایه‌گذاری خواهد کرد. در حقیقت، انتظار می‌رود توسعه بنادر و فرودگاه‌های ایران توسط چین باعث تقویت راهبرد «رشته مروارید» پکن شود که هم اکنون از هامبانتوتا در سریلانکا و گوادر در پاکستان امتداد دارد و به جیبوتی در شاخ آفریقا می‌رود. باید توجه داشت  آنچه تحت عنوان تعهدات تجاری چین از آن نام برده می‌شود و تحولات بندری چین به وضوح از اهمیت نظامی برخوردار است. این موضوع با آموزش‌ها و مانورهای مشترک، تحقیق و توسعه نظامی مشترک و همکاری‌های اطلاعاتی که توافق پکن-تهران نیز شامل آنها می‌شود، تقویت خواهد شد.با این وجود، حتی در حالی که چین خود را در اقتصاد و ساختار نظامی ایران درگیر کرده است، همچنان به‌عنوان سرمایه‌گذار اصلی در بخش فناوری پیشرفته اسرائیل مطرح است. سرمایه‌گذاری‌های پکن در اسرائیل، نگرانی‌هایی را برای واشنگتن ایجاد کرده است. در همین ارتباط باید گفت که بر اثر فشارهای آمریکا، (بیت‌المقدس) از اعطای قراردادی برای ساخت بزرگ‌ترین کارخانه نمک‌زدایی در جهان به شرکت چینی هاچینسون خودداری کرد. اما شرکت‌های چینی مشغول ساخت راه‌آهن تل‌آویو که در نزدیکی مقر وزارت دفاع این کشور خواهد بود، شدند. تمامی شرکت‌های چینی داوطلب، در حال کار در زمینه ساخت راه‌آهن، مترو یا احداث بزرگراه در ایران هستند. در همین حال، یک شرکت چینی به نام گروه بین‌المللی بندر شانگهای در حال ساخت بندر کانتینری در حیفا است. شرکت مهندسی بندر چین نیز در حال ساخت بندری در اشدود اسرائیل است. هر دو بندر به پایگاه‌های مهم دریایی اسرائیل مربوط هستند. به همین دلیل، نیروی دریایی ایالات متحده در نظر دارد تا به تمامی بازدیدهای بندری از حیفا خاتمه دهد.تحلیلگران اسرائیلی از این موضوع هراس دارند که ممکن است چین از ابزار اقتصادی خود برای فشار بر تل‌آویو به منظور جلوگیری از هرگونه حمله برنامه‌ریزی شده به تأسیسات هسته‌ای ایران استفاده کند. همچنین امکان دارد پکن از اعمال هر گونه اهرم سیاسی (بیت‌المقدس) در سازمان ملل یا هر جای دیگر علیه ایران جلوگیری به عمل آورد. اسرائیل در حال حاضر خود را مجبور به هماهنگی عملیات‌هایش در سوریه با مسکو می‌داند و به نظر می‌رسد در آینده باید عملیات‌هایش در مورد ایران را با چین هماهنگ کند. جالب است که برخی از مخالفان در ایران نیز از توافق پیشنهادی با چین می‌ترسند. آنان می‌گویند، ممکن است که قدرت پکن آزادی عمل تهران را در منطقه مهار کند.

سرانجام، روابط نظامی و اقتصادی فزاینده پکن با روسیه که مانند ایران و چین هدف تحریم‌های آمریکا است، چین را در خاورمیانه بیشتر تقویت می‌کند. مگر در مواردی که واشنگتن بتواند در چارچوب یک استراتژی منسجم همه بازیگران منطقه را با چیز دیگری غیر از تحریم‌ها درگیر کند. یا اینکه واشنگتن بتواند فراتر از تحریم‌ها، خود را به‌عنوان چیزی بیشتر از یک تماشاکننده چین در حال ظهور به‌عنوان داور ثروت در خاورمیانه ببیند.