ولیعهد عربستان: راهحل سیاسی را ترجیح میدهیم
عقبنشینی بنسلمـان از موضع جنگـی
هرگونه نبرد بین تهران و ریاض اقتصاد جهانی را به ورطه سقوط میکشاند
قیمت نفت پس از چرخش سعودیها کاهشی شد
ناکامی در جنگ یمن، حمله به تاسیسات آرامکو و ناامیدی از ترامپ برای اقدام عملی علیه ایران باعث شده تا لحن اظهارات مقامات سعودی و اماراتی تغییر محسوسی پیدا کند. در همین ارتباط انور قرقاش وزیر مشاور در امورخارجه امارات در مقالهای نوشت این کشور تمامی اقدامات لازم را برای کاهش تنشها با ایران اتخاذ خواهد کرد. همزمان با این تحولات، پاکستان و عراق نیز مجددا بهعنوان میانجی میان تهران و ریاض فعال شدهاند که در تازهترین تحول، الجزیره به نقل از عادل عبدالمهدی نخستوزیر عراق گفت که ایران و عربستان آماده مذاکره هستند. از سوی دیگر علی ربیعی سخنگوی دولت جمهوری اسلامی ایران با تایید این اقدامات از پیام عربستان به حسن روحانی خبر داده است. با این تحولات بهنظر میرسد شاهد فروکش کردن بحران در روابط ایران و عربستان سعودی و گذار از منازعه کنونی به رقابت پیشین خواهیم بود که البته این به معنای حلوفصل کامل اختلافات و رسیدن به یک توافق جامع میان دو کشور نیست.
گذار از منازعه به رقابت
گذار روابط رقابتآمیز ایران و عربستان سعودی در نظام منطقهای خاورمیانه به سمت منازعه و کشمکش باعث شد تا سطح روابط دوجانبه دو کشور متاثر از کانونهای بحران و متعاقب آن همگرا شدن سطوح منطقهای و بینالمللی با نقشآفرینی عربستان در راهبرد ایالاتمتحده برای مهار ایران، دستخوش بحران و در دی ماه ۹۴ با حمله به سفارت عربستان در تهران کامل شود. همگرا شدن این سطوح باعث تحول در ماهیت روابط رقابتآمیز به سمت منازعه و درگیری محدود شد و عملا تهران و ریاض در یک بنبست پیچیده تاریخی قرار گرفتند که نشانههای آن را میتوان در طول چند سال اخیر و بهخصوص بعد از به قدرت رسیدن محمد بنسلمان ولیعهد سعودی به خوبی مشاهده کرد.
در این فضا، عربستان خود را در یک شرایط وجودی با ایران قرار داد و حتی از ناگزیر شدن به جنگ با ایران در صورت عدم تغییر رفتار تهران خبر داد. تکاپوهای منطقهای، ائتلافسازیهای دوجانبه و چندجانبه، لابی کردن و افزایش خریدهای تسلیحاتی، بخشی از کنش عربستان در چنین شرایطی بود. الگوی رفتاری ترامپ در برابر ایران هم بر این معادله درحال پیچیده شدن افزود و بیش از پیش با رفتار تهاجمی که سعودی با حمله به یمن و حضور فعال سیاسی و نظامی در فعلوانفعالات منطقهای از خود بروز داده بود، خطر جنگ هر چند محدود، واقعی بهنظر میرسید.
با تحولاتی که در چند ماه اخیر در سطوح منطقهای و بینالمللی رخ داده میتوان علت تعدیل رویکرد تهاجمی عربستان را در سه متغیر اصلی موردنظر قرار داد: اول؛ فروکش کردن نسبی بحران در کانونهای آشوبساز همچون یمن و سوریه که نقش مهمی در روابط تهران و ریاض دارد. دوم؛ افزایش سطح تنش در خلیجفارس که مستقیما و بهصورت بنیادین با منافع سعودیها در تضاد است و سوم؛ بروز واگرایی در برخی مولفههای همکاری عربستان با آمریکا بهخصوص ناامیدی از ترامپ که در ادراک عربستان از روندهای موجود در خلیجفارس و در ارتباط با ایران نقشآفرینی میکند.
عناصر تاثیرگذار منطقهای
فروکش کردن نسبی بحران در سوریه به خصوص در یک ماه اخیر در یمن که نقش مستقیمی در روابط ایران و عربستان دارد، باعث شده تا منطقه از وضعیت بینظمی پیشین به سمت نظمیابی محدود و تدریجی درحال حرکت باشد. در واقع کانونهایی که در یک دهه اخیر روابط تهران و ریاض را به سمت بحران در سطح منطقهای حرکت داده بود، امروز در وضعیت ثبات نسبی قرار گرفتهاند و راهکارهای سیاسی بر نظامی غلبه یافته است. عراق و سوریه پساداعش و بنبست جنگ یمن و خروج امارات از ائتلاف با عربستان باعث شده تا بحران سرریز شده امروزه خود را در کانال حلوفصل و مدیریت بحران و تنش قرار دهد و شرایط برای موازنهیابی مجدد فراهم شود. اگرچه این وضعیت مطلوب عربستان نبوده و با الگوی رفتاری این بازیگر در طول چند سال اخیر برای ارتقای دستاوردهای میدانی همخوانی ندارد و بهنظر میرسد سعودی در یک شرایط اضطرار منطقهای و اجبار ناشی از کاهش هزینههای سیاسی و مادی در این روند قرار گرفته است.
عامل دوم و بسیار مهم شکلدهنده به رفتار عربستان که ناشی از ادراک نسبت به افزایش تهدید در محیط پیرامونی خود است، تحولات یک ماه اخیر در خلیجفارس است که این منطقه را در شرایط مشابه دهههای پیشین قرار داده است. حمله به نفتکشها و توقیف برخی از آنها، ساقط شدن پهپاد آمریکایی در فرآیند تنش شدید ایران و آمریکا و مطرح شدن گزینه نظامی که مستقیما با ناامن شدن خلیجفارس در ارتباط است و بهخصوص حمله انصارالله یمن به تاسیسات نفت آرامکو که قلب اقتصادی عربستان به شمار میرود، مقامات سعودی را در شرایط هزینه - فایده قرار داده است که نباید از افزایش سطح تنش در این منطقه استقبال کرد، بلکه باید در جهت مدیریت آن گام برداشت.
عناصر تاثیرگذار بینالمللی
متغیر بسیار مهم دیگر در تعدیل رفتار تهاجمی عربستان نسبت به ایران و بروز برخی پالسهای مثبت، به ظهور برخی خطوط واگرا در فرآیند همکاریهای راهبردی عربستان با آمریکا برای مهار ایران برمیگردد. تقارن سطح منطقهای با سطح بینالمللی در دوران بنسلمان - ترامپ باعث شد تا روابط تهران و ریاض در یک بنبست استراتژیک قرار گیرد. بهخصوص که عربستان با دلگرمی از رویکرد فراگیر آمریکا و اقدامات تشدیدشونده همچون خروج از برجام، درج سپاه پاسداران در فهرست گروههای تروریستی و تحریم مقامات ارشد ایران، امید داشت تا واشنگتن در یک اقدام عملیاتی مستقیما وارد عمل شده و در مهار ایران موفق عمل کند. این مساله به خصوص زمانی برای عربستان و دیگر دولتهای عربی خلیجفارس غیرقابل تحمل شد که ترامپ اعلام کرد شرکای واشنگتن باید خود مستقیما در تامین امنیت ناوگان دریایی خود وارد عمل شوند. همچنین فقدان یک اجماع بینالمللی علیه ایران و اختلاف بین آمریکا و اروپا بر سر ایران نیز بیش از پیش به ذهنیت سعودیها شکل داد که نباید تمامی تخم مرغهای خود را در سبد آمریکا و شرکایش قرار دهند.
بنابراین بیمیلی آمریکا برای درگیری نظامی با ایران در کنار تمایل ترامپ برای مذاکره با ایران در چارچوب دستاورد بزرگ و فعال کردن میانجیها باعث شد تا ریاض بهرغم هزینههای متقاعدسازی نتواند در این پروسه موفقیتی را نصیب خود کند و عملا با نوعی سرخوردگی از اقدامات ترامپ، به سمت تجدیدنظر در برخی مولفههای همکاری حرکت کند. این وضعیت حتی در سطح رسانهای و نخبگان عربستان هم مطرح شد و از ضرورت بازگشایی برخی کانالهای مسدود شده در شرایط اجبار و بیمیلی آمریکا سخن به میان آمد.
چشمانداز
با تحولاتی که در سطوح منطقهای و بینالمللی رخ داده و با اخباری که در یک ماه اخیر در روابط عربستان با ایران در فضای رسانهای مطرح شده است، بهنظر میرسد شاهد یک تحول جدی در روابط دو کشور به سمت گشایش و برقراری کامل روابط نیستیم و رخدادهای بهوجود آمده در سطح کاهش تنش و بازگشت از منازعه درحال وقوع به سمت رقابت پیشین قابل ارزیابی است. پالسهای مثبت عربستان در موضوع حج، طرح بازگشایی دفتر حافظ منافع و حتی امکان بازگشایی کنسولگریهای دو کشور در سطح روابط دوجانبه در چارچوب نگرانیهای عربستان از وقوع درگیری مستقیم در خلیجفارس و به خطر افتادن منافع اقتصادی که خود را در تخریب بخشی از تاسیسات آرامکو نشان داد، قابل ارزیابی است. در این چارچوب به نظر میرسد با تحولی که در یمن از منازعه نظامی به راهکار سیاسی در حال صورتبندی است، زمینه میتواند برای کاهش سطح بحران در روابط ایران و عربستان فراهم شود، اگر مذاکرات احتمالی بتواند به متقاعدسازی طرفین از بنبست موجود کمک کند. اما این روند الزاما نمیتواند در بازسازی روابط تهران و ریاض موثر واقع شود، به خصوص که نقش سطح بینالمللی و به ویژه متغیر آمریکای ترامپ همچنان محدودیتهای رفتاری را بر تصمیم ایران و عربستان اعمال میکند و تا زمانی که شاهد تحولی در روابط تهران و واشنگتن هم نباشیم، تنشزدایی کامل عربستان با ایران صورتبندی واقعی به خود نخواهد گرفت.
کامران کرمی
ارسال نظر