لوبلاگ تحلیل کرد
سه هدف دیپلماسی مکرون
پس از پایان یافتن نشست گروه هفت در بیاریتز فرانسه و تمامی حواشی آن درپی حضور محمدجواد ظریف، پرسشی که همچنان پابرجاست، امکان موفقیت دیپلماسی امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه بین تهران و واشنگتن است. بیانیههایی که توسط مکرون و تیم او بیان شدهاند این موضوع را مشخص میسازد که مسیر دیپلماتیک مکرون و اهداف آن را میتوان در سه جبهه طبقهبندی کرد: کاهش تنشهای فزاینده در خلیجفارس، ممانعت از ازسرگیری بحران هستهای ایران و نیل به نوعی فهم مشترک بین تهران و واشنگتن درجهت تسهیل برگزاری یک دیدار در آینده، سه بخش اصلی دیپلماسی رئیسجمهوری فرانسه را تشکیل میدهند. با این حال موفقیت این ابتکار دیپلماتیک وابسته به برداشتن گامهای ابتدایی اعتمادساز و میزان تمایل تهران و واشنگتن برای ورود غیرمشروط به مذاکرات خواهد بود.
بهگزارش گروه اقتصاد بینالملل روزنامه «دنیایاقتصاد» در مطلبی که بهطور مشترک توسط نادر انتصار، استاد دانشگاه علوم سیاسی در دانشگاه آلابامای جنوبی و کاوه افراسیابی، تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی در «لوبلاگ» به رشته تحریر درآمده است، عواملی که میتواند موجب هموار شدن مسیر دیپلماسی مکرون برای مذاکره ایران و آمریکا شود، بررسی شده است. در این مطلب آمده است: حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران و دونالد ترامپ، همتای آمریکایی او هر دو در ماه جاری برای شرکت در مجمع عمومی سازمانملل در نیویورک حضور خواهند یافت و در این بین پیشرفتی که مکرون برای احتمال برگزاری یک دیدار ایجاد کرده است میتواند نتیجه مثبت خود را نشان دهد. در چنین شرایطی تهران و واشنگتن البته بهشدت درگیر مخابره پیامهای متناقض هستند؛ روحانی برداشته شدن تحریمهای آمریکا را یکی از پیششرطها برای دیدار مستقیم با ترامپ اعلام کرده است و همزمان ظریف نیز در رابطه با احتمال برگزاری چنین دیداری ابراز تردید میکند و از سوی دیگر میگوید که ممکن است با انجام برخی از مقدمات، یخهای ایجاد شده در روابط تهران-واشنگتن آب شود.
در این میان یک هیات دیپلماتیک نیز برای پیگیری مذاکرات با مقامات فرانسه به این کشور سفر کردهاند. محمود واعظی، رئیس دفتر حسن روحانی تصریح کرده است که مذاکرات با فرانسه پیرامون کاهش آسیب تحریمهای آمریکا بوده است. در مقابل، جان بولتون به پیششرط روحانی برای دیدار با ارائه پیششرط خود واکنش نشان داد؛ او گفت که پیش از برداشته شدن تحریمها ایران باید بداند هرگونه توافق با آمریکا باید مسائل هستهای و غیرهستهای را با هم شامل شود.
اما بعید بهنظر میرسد، هیچیک از طرفها در برابر خواستههای طرف مقابل آنهم در آستانه یک دیدار مستقیم تسلیم شوند، چراکه در این صورت اهرمهای خود برای مذاکرات را از دست خواهند داد. در چنین شرایطی هدف باید آغاز مذاکرات بدون ارائه هرگونه پیششرطی باشد تا بتوان به یک پیشرفت قابلملاحظه از طریق بازگشت به دیپلماسی منعطف و خلاق دست یافت، اما امتیازی که مکرون برای ایفای نقش یک میانجی در این غائله دارد آن است که درحالیکه از حمایت دیگر قدرتهای اروپایی بهره میبرد همزمان توانسته است تا اندازهای اعتماد دولت ایران و علاقه ترامپ را نیز جلب کند که همین امر نشان از تغییر موضع ترامپ دارد چراکه او دو ماه پیش سیگنالهای مکرون به ایران را نادرست دانست.
چرخش ترامپ در نشست گروه هفت البته مرتبط با شکست واشنگتن در جهت تشکیل ائتلاف بینالمللی ضدایرانی است. این موضوع موجب نزدیک شدن تهران به مسکو شده است که برنامهریزی برای برگزاری رزمایش مشترک نظامی در آبهای خلیجفارس نیز در همین راستا است. تا زمانی که دونالد ترامپ به کمپین فشار حداکثری خود علیه ایران ادامه دهد، روند کنونی نزدیک شدن ایران به روسیه ادامه خواهد داشت که این امر میتواند تهدیدی جدی را متوجه برخی از حیاتیترین منافع واشنگتن در منطقه کند. از سوی دیگر ایران میتواند با پشتیبانی نیروهای دریایی خود و شبکه گروههای همپیمانش در منطقه، تردد نفتکشها را در تنگه هرمز با مشکلات جدی مواجه سازد. با این حال مهمترین تهدید ایران برای غرب بهویژه اروپاییها، حرکت گامبهگام ایران در مسیر کاهش سطح تعهدات برجامی خود است.
در این شرایط ایران و آمریکا ناگزیر به مذاکره براساس پیشنهادهای مکرون هستند، برنامهای که خواستار کاهش سطح تحریمهای آمریکا بر صادرات نفت ایران در ازای بازگشت تهران به تعهدات کامل برجامی و اجرای آنها است درحالیکه مذاکرات مستقیم نیز انجام میشود. بدون تردید چنین مذاکراتی موضوعات منطقهای نظیر جنگ در یمن را که تاکنون نیز بین تهران و بروکسل مورد مذاکره قرار داشته است، شامل خواهد شد. واشنگتن که برای مذاکره با حوثیهای یمن ابراز علاقه کرده است میتواند به این مذاکرات نیز بپیوندد.
مکرون که با دعوتش از ظریف بهرغم قرار گرفتن نام او در فهرست تحریمهای آمریکا، موجب خشم برخی از جنگطلبان کاخسفید شده، موفق شده است که تا اندازهای ترامپ را قانع کند که توانسته نقاط مشترکی با ایرانیها ایجاد کند. در نتیجه لحن خصمانه ترامپ علیه ایران در نشست جی۷ تعدیل شد و او از پیشنهاد مکرون برای دیدار مستقیم با حسن روحانی استقبال کرد.
اما اسرائیل که در این بین نگران احتمال توافق دوباره میان تهران و واشنگتن است، تحرکات تحریکآمیزی را علیه نیروهای همپیمان ایران در منطقه آغاز کرده است تا به این ترتیب مسائلی که در خاورمیانه میتواند وجه مصالحهای بین تهران و واشنگتن باشند به نوعی عامل بازدارنده هرگونه توافق احتمالی تبدیل شود. هنوز در این زمان مشخص نیست که آیا دولت ترامپ از قدرت کافی برخوردار است که بتواند بنیامین نتانیاهو را که در آستانه انتخابات مجدد قرار دارد سر جای خود بنشاند. اتحادیهاروپا نیز اهرم فشار ویژهای علیه اسرائیل ندارد و بعید است مکرون و دیگر رهبران اروپایی بتوانند برای کاهش اقدامات تحریکآمیز تلآویو در منطقه گامی بردارند.
خود ترامپ نیز که بهنوعی گروگان کمکهای مالی تجار یهودی در کمپین انتخاباتی ۲۰۱۶ است، نمیتواند در آستانه انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰، ریسک تیره شدن روابط با اسرائیل را به جان بخرد. اگر زمان انتخاب فرا برسد تا ترامپ وادار شود بین دیپلماسی مکرون و نتانیاهو یکی را انتخاب کند، رای او بدون تردید جلب رضایت اسرائیل خواهد بود. اگرچه مخالفتهای او با ورود آمریکا به جنگهای بیربط، کار را برای اسرائیل بسیار دشوار میکند تا آمریکا را وارد تقابل نظامی با ایران کند که همین امر بر امکان موفقیت دیپلماسی مکرون میافزاید. براساس گزارشها از رسانهها و حتی توسط مقامات ایرانی، مکرون به ایران پیشنهاد کرد که ۱۵ میلیارد دلار پول نفت به ایران توسط مکانیزم مالی اینستکس پرداخت شود. ترامپ نیز سیگنالهایی را مبنی بر استقبال از این پیشنهاد بروز داده است که البته محدود به همین امر نیز خواهد بود.
به نظر لوبلاگ، چشمانداز احتمال دیدار میان روحانی و ترامپ اکنون با پا به میدان گذاشتن مکرون قویتر از گذشته است و اکنون یک ضرورت تاریخی برای دیپلماسی میان دو کشور احساس میشود که امید است طی هفتههای آتی در نیویورک انجام شود.
ارسال نظر