«نتانیاهو» از دیپلماسی سکوت تا سیاست تهدید علیه ایران
در حقیقت نخستوزیر اسرائیل به چهار دلیل در ابتدای تنش ایران و آمریکا دیپلماسی سکوت اتخاذ کرد. نخست، در نظر گرفتن آینده روابط تلآویو با واشنگتن. شهروندان آمریکایی بهطور سنتی، از جنگ بیزار هستند؛ از اینرو دونالد ترامپ میکوشد دخالت جنگی آمریکا در جهان را محدود سازد ولی اگر جنگ ناخواستهای در خلیجفارس رخ دهد، این احتمال وجود دارد که پس از مرگ نخستین سرباز آمریکایی، انگشت اتهام به سمت اسرائیل دراز و اعلام شود این نتانیاهو بود که دولت ترامپ را به جنگ کشاند. دلیل دوم در پیش گرفتن دیپلماسی سکوت، به ترس نتانیاهو از شکست ترامپ در انتخابات آتی مرتبط است. از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا، اوضاع به نفع نتانیاهو تغییر کرد. ترامپ در سه سال گذشته با خروج از برجام و اعمال مجدد تحریمها علیه ایران، انتقال سفارت آمریکا به قدس، پیگیری معامله قرن و تلاش برای تسریع روند عادیسازی روابط کشورهای عربی با تلآویو و بهرسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر جولان خدمات بزرگی به نتانیاهو و صهیونیستها کرد. از اینرو نتانیاهو خواهان آن نیست که با فشار علنی و رسانهای کردن فشارها علیه ترامپ در حمله به ایران شانس پیروزی وی را در انتخابات آتی کاهش دهد. دلیل سوم اتخاذ دیپلماسی سکوت، به ترس اسرائیل از عدم همکاری کشورهای عربی با ایالاتمتحده آمریکا در صورت ورود اسرائیل در جنگ احتمالی با ایران بازمیگردد. روزنامه ایندیپندنت در این رابطه نوشت که «ایالاتمتحده بیم دارد که اگر وارد یک درگیری نظامی با ایران شود، هرگونه دخالت اسرائیل در این جنگ و حمایت از آمریکا، به زیان دولت واشنگتن تمام خواهد شد و ممکن است مردم کشورهای عرب را علیه آمریکا خشمناک سازد و جان سربازان آمریکایی در منطقه را بیش از پیش به خطر بیندازد.» دلیل چهارم در پیش گرفتن دیپلماسی سکوت توسط نتانیاهو به ترس از انتقام و شکلگیری جبهه سهگانه: شمال (حزبالله لبنان)، شرق (سوریه) و غرب (جهاد اسلامی و حماس در غزه) علیه اسرائیل باز میگردد. در واقع بنیامین نتانیاهو نگران بود که چیزی بگوید و آمریکا جنگ با ایران را آغاز کند و حزبالله لبنان، حماس و جهاد اسلامی نیز برای انتقامگیری تلآویو را هدف حملات خود قرار دهند. از همینرو نتانیاهو سعی کرد که در سطح رسانهای اعلام کند که بهدنبال تشدید تنش بین ایران و آمریکا نیست و در صورت وقوع جنگ احتمالی بین ایران و آمریکا، سیاست بیطرفی را اتخاذ خواهد کرد. اما نتانیاهو طی یک ماه اخیر سیاست تهاجمی و تهدید را جایگزین دیپلماسی سکوت کرده است.
اسرائیل معمولا به ندرت در مورد تجاوز نظامی علیه کشورها اظهارنظر میکند و معمولا با گذشت زمان مسوولیت حملات را متقبل میشود اما طی یک ماه گذشته این سیاست تغییر کرده است. بهعنوان مثال پیرامون تحولات یکشنبه شب دمشق، نتانیاهو ضمن تایید حمله به سوریه اعلام کرد: «ما با تلاش بسیار موفق شدیم حمله طراحی شده از سوی سپاه قدس ایران و شبهنظامیان شیعه به اسرائیل را خنثی کنیم... جمهوری اسلامی ایران هیچ جا مصون نیست.» بنیامین نتانیاهو در جریان سفر به اوکراین اعلام کرده بود که «اسرائیل در هرجایی که بتواند منافع ایران را هدف قرار خواهد داد.» نخستوزیر اسرائیل در گفتوگو با رسانه «کان» نیز مدعی شد که «ایران درحال ایجاد پایگاههایی در عراق، یمن، سوریه و لبنان علیه اسرائیل است. او گفت که اسرائیل در پاسخ به این اقدام درحال انجام عملیاتهایی در عراق و برخی کشورهای دیگر از جمله سوریه است.» پیشتر نیز نتانیاهو تهدید کرده بود که یک جنگ تمامعیار را علیه غزه آغاز خواهد کرد. نخستوزیر اسرائیل پیش از آن نیز در اظهاراتی تهدیدآمیز مدعی شده بود که «ارتش منتظر چراغ سبز من برای انجام عملیات نظامی در غزه است؛ عملیاتی که در صورت عدم پایبندی حماس به آتشبس برای این جنبش دردآور خواهد بود.» بنیامین نتانیاهو اخیرا در کمتر از ۲۴ ساعت، دو بار حزبالله لبنان را تهدید کرد. وی در جمع وزرای کابینه خود گفت که «اگر حزبالله جرأت کند و به اسرائیل حمله کند، ما ضربات مهلکی را به لبنان وارد خواهیم کرد.» حال این پرسش به ذهن متبادر میشود که چرا نتانیاهو به تاکتیک دیپلماسی سکوت پایان داده و سیاست تهاجمی را در پیش گرفته است. بهخصوص که سیاست تهاجمی وی به انزوای سیاسی بیشتر ترامپ خواهد انجامید و ضمن تضعیف روابط واشنگتن - بغداد حضور نیروهای آمریکایی در عراق را چالشبرانگیز خواهد کرد. واقعیت آن است که هدف نتانیاهو از اتخاذ سیاست تهاجمی و تهدید، آن هم در آستانه انتخابات کنست را میتوان در راستای بهرهبرداری انتخاباتی تحلیل و ارزیابی کرد. بهعنوان مثال چند روز گذشته، کلیپ انتخاباتی نتانیاهو منتشر شد. این کلیپ ثابت کرد که امنیتسازی، اصلیترین محور رویکرد انتخاباتی اوست. «همراه با راستگرایان بمانید تا امنیتتان حفظ شود»، یکی از جملههای کلیدی این کلیپ بود. در حقیقت نتانیاهو بهدنبال القای این گزاره است که بیش از هرکس دیگری در میان ایجاد تشکلهای حزبی قادر به تحقق امنیت اسرائیل است. این اقدامات در واقع پاسخی به رقبای سیاسی او که وی را به ضعف در برابر حماس و حزبالله و فقدان نیروی بازدارندگی در برابر گروههای مقاومت متهم میکنند، است. به خصوص که آویگدور لیبرمن اکنون نتانیاهو را بهعنوان فرد ترسویی ترسیم کرده و میخواهد از او در راستای اهداف سیاسی خودش بهرهبرداری کند. لیبرمن، وزیر دفاع پیشین اسرائیل اخیرا در واکنش به تهدیدات بنیامین نتانیاهو علیه حزبالله لبنان، نخستوزیر اسرائیل را به سگی تشبیه کرد که فقط پارس میکند. لیبرمن در پی تنش اخیر با نوار غزه با انتقاد شدید از عملکرد نتانیاهو، او را «رهبر ضعیف» خواند و تاکید کرد «درحالیکه نتانیاهو برای گرفتن عکس انتخاباتی به اوکراین رفته مردم ما در جنوب گروگان وضعیت امنیتی بیسابقهای هستند.» در حقیقت نتانیاهو برای خنثی کردن تبلیغات رقبای خود سیاست تهاجمی را در پیش گرفته است. به همین دلیل است که بعد از حمله به پایگاه آمرلی عراق ویدئویی تبلیغی منتشر کرد که تلویحا حمله اسرائیل به عراق را تایید میکند. این ویدئو بخشی از سخنرانی نتانیاهو در جلسه اخیر مجمع عمومی سازمان ملل متحد را شامل میشود. این اقدام نتانیاهو با مواضع سه ماه پیش او متفاوت است. نخستوزیر اسرائیل طی سه ماه گذشته به طرز عجیبی از اظهارنظر درباره مسائل مرتبط با تنش بین تهران – واشنگتن خودداری میکرد، اما اخیرا برای تقویت جایگاه خود در انتخابات آتی، تصمیم گرفته تهدیدات و اتهامات علیه ایران و محور مقاومت را از سر بگیرد.
ارسال نظر