بررسی نقش «اضطرار منطقهای» در روابط ایران و دول عربی
چرخش اعراب به سمت ایران؟
تبادل سیگنال
فارغ از رویکرد کلی ایران در طول چند سال اخیر که همواره از آمادگی برای گفتوگو با عربستان و شورای همکاری خلیج فارس خبر داده است، اما اولین جرقه برای گفتوگو با ایران در شرایط تنش منطقهای از سوی عربستان سعودی اعلام شد. پنجشنبه ۲۷ تیر ماه نماینده عربستان در سخنانی در سازمان ملل متحد گفت کشورش بهدنبال جنگ با ایران نیست و زمان آن فرارسیده که جنگ یمن فروکش کند و به پایان برسد. عبدالله المعلمی با بیان آمادگی عربستان برای تعامل دیپلماتیک با تهران گفت: این مساله به زمینهای مشترک نیاز دارد. او همچنین تماسها با تهران در جریان نشست سازمان همکاری اسلامی را که در مکه در ابتدای ژوئن برگزار شد، تایید کرد. المعلمی مجددا و چند روز بعد در اظهار نظری دیگر از آمادگی ریاض برای ایجاد روابط همکاری میان کشورهای عربی و ایران خبر داد.
این اظهارات به سرعت در تهران با استقبال مواجه شد. سیدحسین نقویحسینی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس روز دوشنبه 31 تیر با بیان اینکه اکنون عربستان در مسیر تصمیمگیری معقول قرار گرفته است و به سوی تنشزدایی گام بر میدارد، گفت: «ایران از ابتدا معتقد بود که باید مسیر گفتوگو و تعامل بین دو کشور و بدون حضور آمریکاییها و صهیونیستها طی شود و مانعی نیز در این راه وجود ندارد.»
یک هفته بعد سید عباس موسوی سخنگوی وزارت امورخارجه روز دوشنبه 7 مرداد در نشست خبری با رسانهها از پاسخ مثبت ایران به سیگنالهای ارسالی از سوی عربستان خبر داد. موسوی درخصوص اظهارات مقام سعودی گفت: «ما این اظهارات را یک سیگنال مثبت قلمداد میکنیم. پاسخ ایران به هر سیگنال مثبتی، مثبت است.»
همزمان حسین امیر عبداللهیان، دستیار ویژه رئیس مجلس شورای اسلامی در امور بینالملل نیز در گفتوگو با شبکه العالم درباره فعال شدن میانجیها در روابط ایران و عربستان گفت: تهران و ریاض این ظرفیت را دارند که بهطور مستقیم با هم گفتوگو کنند. ایران همواره باب گفتوگو و بازگشت به روابط عادی با سعودی را باز گذاشته است و این سعودیها هستند که باید انتخاب کنند، اما در عین حال از هرگونه پیشنهاد دوستانمان در منطقه برای تقویت گفتوگوهای منطقهای استقبال کردهایم.»
از سوی دیگر محمد ایرانی سفیر ایران در کویت نیز روز سهشنبه ۸ مرداد در گفتوگو با روزنامه الرای کویت با بیان اینکه برخی کشورهای منطقه به پیشنهاد پیمان «عدم تعرض» ایران پاسخ مثبت دادهاند، گفت: ما از همان ابتدا [بر حل مشکلات] اصرار داشته و بر ضرورت حلوفصل مشکلات نه فقط با عربستان بلکه با بقیه کشورها از طریق گفتوگو تاکید کردهایم و هر زمان که عربستان آماده گفتوگو باشد ایران نیز آماده است.»
در جدیدترین تحول نیز ششمین نشست مشترک گارد ساحلی ایران و امارات در تهران پس از وقفهای ۶ ساله برگزار میشود که در این نشست موضوعات مربوط به همکاریهای مرزی دو کشور، تردد اتباع و ترددهای غیرمجاز یا بدون اطلاع و تسهیل و تسریع تبادل اطلاعات دو کشور مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
اضطرار منطقهای؟
این تکاپوهای منطقهای و ارسال سیگنال برای کاستن از سطح تنش کنونی در منطقه از سوی عربستان و امارات که نقش بسیار تعیینکنندهای در راهبرد فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران بازی کردهاند، این سوال را مطرح کرده است که آیا شاهد عقبنشینی طرفین از مسیر پیش رفته هستیم؟ چه علل و عواملی باعث شده تا ریاض در بحبوحه بحران تصمیم به کاهش تنش و روی خوش نشان دادن به گفتوگو با ایران بگیرد؟
اول: نگرانی از سرایت بحران
بهنظر میرسد اصلیترین انگیزه برای کاستن از سطح تنش کنونی در منطقه به نگرانی از تصاعد بحران و سرایت آن به سراسر منطقه بر میگردد که کشیده شدن آن به داخل خاک عربستان و امارات با توجه به ژئوپلیتیک مشترکی که در دو سوی خلیج فارس وجود دارد محتمل است. وجود تاسیسات نفت همراه با خطوط انتقال، بنادر و کشتیرانی این کشورها در سواحل خلیج فارس باعث شده تا آسیبپذیری زیادی احساس کنند. بهخصوص بعد از حوادثی که برای بندر فجیره و برخی نفتکشها اتفاق افتاد و به انهدام پهپاد آمریکایی کشیده شد، نگرانیها بیش از پیش افزایش یافت.
دوم: بقای وابسته به ثبات
از سوی دیگر ثبات در منطقه و آزادی کشتیرانی در سواحل خلیج فارس نقش بسیار مهمی در رونق اقتصادی، مالی و گردشگری امارات، عربستان و دیگر دولتهای عربی خلیج فارس دارد که این عامل تعیینکنندهای در شکلدهی به ادراک و برداشت رهبران این کشورها از وضعیت در حال گسیخته شدن دارد. وزن این متغیر در اهمیتی است که ثبات در بقای دول پادشاهی خلیج فارس ایفا میکند و همچنین نقشی که این ثبات سیاسی و اقتصادی در جبران بحران مشروعیت داخلی این دولتها بازی میکند. این مساله را در یک سطح کلانتر میتوان در امارات به خوبی مشاهده کرد. نارضایتی برخی شیخنشینها همچون دبی از رویکرد تهاجمی ابوظبی به رهبری بن زاید که باعث ایجاد تهدید و انتقاد و مهمتر از آن کاهش تعداد گردشگران از امارات از جمله در شیخنشین دبی شده است.
سوم: ناامیدی از آمریکا
اما متغیر بسیار مهم دیگر در تکاپوهای منطقهای و شکلدهی به اضطرار منطقهای، نوعی ناامیدی از بیاقدامی آمریکا در برابر ایران است. عربستان، امارات و بحرین امید زیادی داشتند که پروژه فشار حداکثری ترامپ که خود را در خروج از برجام، بازگشت تحریمها و تروریستی اعلام کردن سپاه نشان داد، زمینه را برای اقدام عملیاتی واشنگتن علیه تهران فراهم آورد. از دید دولتهای عربی خلیج فارس نتیجه رونمایی از استراتژی فشار حداکثری ترامپ در طول یکسال و چند ماه از اعلام آن تاکنون جز چند توییت هشدارآمیز و برخی مانورهای به ظاهر نمایشی و ارسال سلاح به منطقه، دستاورد ملموسی بر جا نگذاشته است. این ادراک باعث ایجاد تردید در رهبران این کشورها شده که نباید تمامی تخممرغها را در سبد آمریکا قرار دهند.
چهارم : بنبست در یمن
متغیر مهم دیگر در شکلدهی به این اضطرار منطقهای به بنبست یمن بر میگردد. انتقادات بینالمللی از رویکرد سعودی، فرسایشی شدن جنگ، بحران انسانی، ناکارآمدی ائتلاف عربی، عدم تمایل آمریکا به ورود مستقیم به جنگ و مهمتر از همه در سطح استراتژیک خروج امارات؛ متحد سعودی از یمن، باعث شده تا عربستان عملا در جنگ یمن که در مارس ۲۰۱۵ کلید زد، احساس شکست و رها شدگی کند. پذیرش این موضوع در کنار گشایش و اعلام آمادگی برای همراه شدن با رویکرد بینالمللی برای تن دادن به مذاکرات سیاسی نشان میدهد که عربستان پس از چند سال نقشآفرینی تهاجمی که دستاورد سیاسی و اقتصادی ملموسی را برایش رقم نزده است، به این نتیجه رسیده که باید از سطوح گسترده تنش در منطقه بکاهد و مجددا به عقلانیت متعارف پیشین بازگردد.
ارسال نظر