جنگ طلبان آمریکایی به دنبال گزینه نظامی علیه ایران هستند
این خبر احتمالا برای برخی خوشحالکننده است؛ جنگطلبانی در آمریکا همراه با لابی اعراب و بعضی گروههای اپوزیسیون بر «دونالدشیردل» فشار خواهند آورد که ضرب شستی به ایرانیها نشان دهد و به دنبال اقدام نظامی برود. احتمال توفیق آنها کم نیست و نزدیکان پرزیدنت هم از این طرح حمایت خواهند کرد؛ جان بولتون که نزده میرقصد و پمپئو هم بعید است مخالفتی داشته باشد.
آنها دلایل مختلفی را بیان میکنند و از جمله استدلال اقتصادی آنها این است که ترامپ به خوبی شرایط را درک میکند.
آنها مدعی هستند تا وقتی خیالشان از سمت ایران راحت نشده است نمیشود خاورمیانه و آسیای غربی را بهحال خود گذاشت بنابراین باید حضور نظامی داشت که هزینههای این حضور زیادی بالا است. ایران آخرین کشور از فهرست کشورهای لیست ۱۱ سپتامبر است که هنوز با ماشین نظامی آمریکا مواجه نشده است؛ در عراق و لیبی که لشکرکشی مستقیم رخ داد و جریان سوریه هم که مشخص است؛ بنابراین این سه کشور دیگر هیچ خطری برای منافع آمریکا و متحدان آن در منطقه یعنی اسرائیل ندارند.
یک دلیل اساسی ژئوپلیتیک هم در این میان مطرح است مبنی بر اینکه هیچ کشور متخاصمی نباید در منطقهای با منابع فراوان که کنترل آنها میتواند نفوذ جهانی ایجاد کند موقعیت مسلط پیدا کند؛ روشن است که خاورمیانه یکی از این مناطق است، این اصل آنقدر جدی است که حتی بلندپروازیهای آخرین پادشاه ایران حتی باوجود ارتباط مناسبی که با واشنگتن داشت با مقاومت روبهرو شد؛ در راستای بحث افزایش نفوذ، یک دولت ملیگرا هم میتواند خیلی خطرناک باشد. شاید علت اینکه کسانی در آمریکا برای مبارزه با ایران به فرقه رجوی و بانو بهعنوان به اصطلاح آلترناتیو نزدیک شدهاند همین باشد. گروهی منفور ولی سازمان یافته که میتوانند در بزنگاهها موثر باشند، ولی مشروعیت لازم را برای کاری جدی ندارند. گفته میشود تعدادی از نفرات آنها به عراق انتقال پیدا کردهاند. ایدهآل این عده آن است که ایران به مرزهای قومی و زبانی تجزیه شود تا خطر آن کاهش یابد. برخی دیگر معتقد هستند حمله تمام عیار نظامی به ایران مثل آنچه که در عراق انجام گرفت، زیادی پرهزینه است، ولی بد نیست زیرساختهای غیرنظامی مورد حمله گسترده قرار گیرد تا ریسک ایرانیها کاهش پیدا کند؛ این گزینه اخیر هوادار کم ندارد. یک دلیل دیگر برای توجیه حمله نظامی میتواند این باشد که خیلیها در ینگه دنیا قضیه گروگانگیری و دیگر اقدامات ایران را همچنان به یاد دارند و معتقدند باید درسی جدی به ایرانیها داد تا بقیه کشورها نیز حساب کار دستشان بیاید؛ اینکه اوضاع چگونه میشود باید نشست و دید، همه چیز بستگی به واکنشهای آینده اهالی سیاست و نظامیها دارد. ایران آخرین کشور در لیست تغییر رژیم دوران پسا ۱۱ سپتامبر است و تا این لحظه از مداخله نظامی آمریکا چه مستقیم و چه نیابتی گریخته است. عراق سال ۲۰۰۳ اشغال شد، به لیبی در سال ۲۰۱۰ حمله شد و سوریه در جنگ داخلی به نابودی کشیده شد. در آینده قابل پیشبینی هیچیک از این کشورها توان تاثیرگذاری ملموس در خاورمیانه را نخواهند داشت و هیچیک تهدیدی نظامی برای متحدان منطقهای آمریکا، همچون اسرائیل محسوب نمیشوند. بهطور خلاصه، ایران آخرین حلقه در زنجیره خلع سلاح سیستمهای دولتی منطقه است. سناریوی ایدهآل برای جنگطلبان، فروپاشی داخلی ایران در سویههای نژادی و زبانی یا دستکم تغییر آن به اتحادیهای منفک با قدرت مرکزی ضعیف است. چنین اهدافی با تحریم و اقدامات بیثباتکننده انجام نمیگیرد، بلکه نیاز به عملیات نظامی دارد گرچه کمی کوچکتر از نبرد تمام قد زمینی؛ یک حمله هوایی عظیم به زیرساختهای حیاتی ایران کفایت میکند. کسانی که در آمریکا و اروپا و هر جای دیگر نبرد فاجعهبار دیگری را در خاورمیانه نمیخواهند، باید تمام تلاش خود را بهکار گیرند تا به دوئل کنونی ایران و آمریکا پایان دهند. یک راه ممکن برای اجتناب از فاجعه میتواند برداشتن تحریمهای ایران به مدت یک سال باشد به ازای آنکه ایران به صحبتهایی جدید و گسترده درباره تمام مشکلات بزرگ میان دو کشور تن دهد؛ در این بین کشورهای کلیدی اروپا باید تلاش کنند واسطه چنین معاملهای باشند.
منبع: لوبلاگ
ارسال نظر