روایت کری از مخالفت فرانسه با توافق موقت ژنو
به گزارش خبرگزاری تسنیم، جان کری، در کتاب جدیدش بهنام Every Day is Extra (هر روز موهبتی دیگر است) به شرح ماجراهای زندگی خودش از زمانی که فرزند یک دیپلمات بوده تا پایان دورانش در وزارتخارجه آمریکا پرداخته است. کری فصل هجدهم این کتاب را به موضوع خاطراتش از مذاکرات هستهای با ایران اختصاص داده است که تاکنون چهار بخش از آن منتشر شده است. در بخش پنجم، کری به ماجرای مطلع کردن کشورهای عضو گروه ۱+۵ از کانال محرمانه آمریکا با ایران و ناراحتی فرستادگان ۱+۵ پس از اطلاع از این ماجرا و آمادگیها برای دستیابی به یک توافق موقت با ایران میپردازد. کری همچنین با اشاره به خرابکاری وزیرخارجه فرانسه بر سر راه دستیابی به توافق موقت، میگوید در آن مقطع، آمریکا و اروپاییها برای اینکه در مقابل فرانسه ضعیف جلوه نکنند، مجبور شدند با پاریس همنوا شده و بر طبل اختلافات بکوبند و دور اول مذاکرات در ژنو را بدون دستاوردی مشخص ترک کنند. ترجمه ادامه فصل هجدهم کتاب جان کری را در گزارش فعلی آوردهایم.
چند هفته پس از نشست سال ۲۰۱۳ مجمع عمومی سازمان ملل متحد، وندی شرمن، معاون کارکشته ما در امور سیاسی، برای نشست هماهنگی با مدیران سیاسی گروه ۱+۵ و هیاتهای اروپایی به بروکسل سفر کرد. این نشست چیز جدیدی برای وندی به همراه نداشت؛ تجربه وی در زمینه مذاکرات هستهای چندجانبه به دوران دولت کلینتون برمیگردد. با این حال، وی خود را برای یک سلسله مباحثات سخت آماده کرده بود؛ الان زمان اطلاع دادن به شرکایمان درخصوص کانال پشتپردهای بود که مخفیانه با ایرانیها برقرار کرده بودیم. به گفته وندی، هیچکس شوکه نشد. همگی حالشان گرفته شد. علت ناراحتی آنها چندان ناپیدا نبود؛ اغلب آنها دلایل ما برای اتخاذ چنین رویکردی را درک کردند. آنها به این خاطر ناراحت شدند که برای سالها تلاش داشتهاند ایالاتمتحده را به پذیرش یک برنامه غنیسازی محدود ایرانی بهعنوان بخشی از یک توافق هستهای جامع متقاعد کنند و ما از تایید چنین طرحی خودداری میکردیم. اما پس از آن به تنهایی جلو رفته و چنین چیزی را با ایرانیها مورد بحث و بررسی قرار دادیم بدون اینکه به شرکای مذاکراتیمان مجالی بدهیم تا درباره موضع تغییر یافتهمان چیزی بدانند. دیپلماسی بینالمللی گاهیاوقات به سطح روابط فرد به فرد فرو میکاهد؛ کشورهایی که با آنها همکاری میکردیم از این بابت که آنها را دور زدیم، ناراحت شدند و میخواستند بدانیم که آنها انتظار داشتند که از آغاز بهطور کامل در این کار درگیر باشند. واکنش منفی شرکایمان قابل درک بود و ما انتظارش را داشتیم. اما در ذهنم هیچ شکی درباره درست بودن شیوه عمل ایالاتمتحده وجود ندارد. نهایتا، ایرانیها باید به این مساله اعتماد میکردند که ایالاتمتحده مذاکرات را لو نداده و به هدر نمیدهد - اینکه ما برای بهدست آوردن توافق جدی بودیم - و ما نیز باید چنین حس اطمینانی را درخصوص موضع ایرانیها بهدست میآوردیم. کانال پشتپردهمان، دو کشور را قادر کرد به بنیانی برای حسننیت دست یابند. شرکای ۱+۵ ما پس از اینکه ناراحتیشان را برای ثبت در تاریخ بیان کردند، پذیرفتند که پیشرفت بهدست آمده از سوی ایالاتمتحده و ایران اساسا چیز خوبی است؛ هماکنون مذاکرات با جدیت میتواند شروع شود.
هدف اولیه ما دستیابی به یک توافق موقت بود که به ما برای مذاکراتی بر سر یک توافق جامع و بلندمدت، فرصت میداد. از جانب خود میدانستیم در شرایطی که برنامه هستهای ایران بهصورتی همهجانبه در حال پیشرفتن است، نمیتوانیم بر سر میز مذاکرات حضور یابیم. در همان شرایط، رئیسجمهور روحانی، که تا حد زیادی به خاطر وعدهاش برای احیای اقتصاد فلجشده ایران انتخاب شده بود، بهدنبال کاهش مقداری از تحریمهای سختی بود که زندگی را برای بسیاری از مردمانش تیره و تار کرده بود. بر این اساس، ما نیازمند اقداماتی موقت بودیم که طی دوره مذاکراتمان، برنامه هستهای ایران را متوقف (فریز) کند و در مقابل، تحریمهای هستهای که جهان [علیه ایران] اعمال کرده بود تا حدی کاهش یابد.
تا اینجای کار، ایالاتمتحده و ایران در گفتوگوهای دوجانبه، شکل و شمایل یک توافق موقت را مورد بحث و بررسی قرار داده بودند. اوایل ماه نوامبر، وقتی که وندی و دیگر مدیران سیاسی آماده اجتماعی دوباره در ژنو میشدند، وندی به من تلفن کرد تا بگوید که فکر میکند اوضاع دارد به پیش میرود. وی فکر میکرد که هماکنون زمان خوبی است که به ژنو بروم و برای بهدست آوردن یک توافق موقت تلاش کنم.
این ماجرا مدتها پیش از آن بود که وزرای خارجه دیگر کشورهای ۱+۵ سفرشان به ژنو را تایید کردند. به یاد میآورم که فکر میکردم احتمالا بتوانیم نقطه آغازی را شکل دهیم. هدف ما باید شامل انجام بیشترین تلاش برای کسب یک توافق موقت میبود، آن هم در شرایطی که همواره به یاد داشته باشیم عدم توافق بهتر از یک توافق بد است. [اما] هیچکسی پیشبینی نمیکرد که لوران فابیوس، وزیرخارجه فرانسه قرار است چه چیز شگفتانگیزی را مطرح کند. همزمان با رسیدنش به هتل در ژنو، فابیوس برای گفتوگو با اصحاب مطبوعات توقف کرد؛ کسانی که در اطراف هتل اینترکانتیننتال، جایی که مذاکرات برگزار میشد، مستقر شده بودند. فابیوس به ایستگاه رادیو فرانسه با صدایی رسا و لحنی وزین گفت: «الان که با شما صحبت میکنم، نمیتوانم بگویم درخصوص اینکه بتوانیم به نتیجه برسیم، اطمینانی وجود دارد.» وی هشدار داد که فرانسه «یک توافق آبنبات چوبی» را نخواهد پذیرفت.
وقتی اظهارات فابیوس را شنیدم، جا خوردم. من تا پیش از نشست، چندین مرتبه با وی گفتوگو داشتم و تیم وی در تمامی فرآیندهای مدیران سیاسی همراه با وندی مشارکت داشته است. وی تلاش نکرد از طریق زیردستانش پیامی به من ارسال کند یا بهصورت شخصی با من گفتوگو کند یا کاری را بکند که دیگر وزرا پیش از ابراز علنی ناراحتیشان انجام میدهند. این شیوهای نبود که یک فرآیند چندجانبه همکاری باید به آن صورت آغاز شود. صرفنظر از آن، من به این نتیجه رسیدم که برای برگرداندن اوضاع به سرجایش باید هر کاری را که میتوانم انجام دهم. به فابیوس تلفن کردم و از او خواستم برای دیدنش به اتاقش بروم. همه ما در یک هتل مستقر بودیم. پس از شوخیها و بذلهگوییهای اولیه، از وی خواستم آن بخش از متن پیشنویس را که نسبت به آن دغدغه دارد، بهطور خاص مشخص کند. تا جایی که به یاد میآورم، هیچ پاسخ درخوری نگرفتم. وی حتی یک کلمه یا جمله را مشخص نکرد. وی هیچ توصیهای برای بهبود [متن اولیه] نداشت. روزگار اینگونه است.
درحالیکه کمی ناراحت شده بودم، فابیوس را ترک کردم و خود را برای آنچه به یک دیدار پیچیدهتر با ظریف در اواخر وقت آن روز تبدیل شد، آماده کردم. ایران اینچنین تصور میکرد که کشورهای ۱+۵ با یک موضع متحد حاضر میشوند؛ در واقع، این نقطه قوت ما بود. فابیوس که قرار بود یک دوست نزدیک و شریکی مهم در مذاکرات باشد، این نکته را برای دنیا مشخص کرد که ممکن است اختلافاتی در تیم ما (گروه ۱+۵) وجود داشته باشد. به سرعت آشکار شد که قرار نیست ژنو را با یک توافق موقت ترک کنیم، دستکم طی آن دور از دیدارها. دیگر کشورهای اروپایی میدانستند که نمیتوانند ضعیفتر از فرانسه بهنظر آیند، بنابراین آنها نیز مجبور بودند با متن [پیشنویس توافق موقت] مخالفت کنند. و در پایان، ایالاتمتحده نیز چنین وضعیتی داشت. دستورالعمل رئیسجمهور اوباما مشخص بود: اولویت اصلی اتحاد بین گروه ۱+۵ بود. رئیسجمهوری بر این باور بود که این مساله برای بهدست آوردن توافق و حفاظت از توافق پس از بهدست آمدنش، ضرورت دارد. بر این اساس ما کنار فرانسه و دیگر شرکایمان ایستادیم و اعلام کردیم که شکاف بین ایران و ما همچنان وسیع و گسترده است. ما در حال برگشتن به کشورهایمان بودیم. طی چند هفته پس از آن بار دیگر تلاش خود را انجام میدادیم. وقتی کاروان خودروی من وارد آسفالت فرودگاه ژنو شد، تلفن همراهم را برداشتم تا به مرکز عملیات وزارتخارجه زنگ بزنم. از آنها خواستم تا مرا به وزیرخارجه [فرانسه] فابیوس متصل کنند. وقتی گوشی را برداشت من گفتم: «لوران، طی چند هفته آتی میبینمت. مشتاق همکاری با تو برای کم کردم شکافها هستم و اینکه همگی در یک موضع مشترک باشیم. امیدوارم با این موافق باشی که باید درباره آنچه به رسانهها میگوییم مراقب باشیم. هر مسالهای باشد، لطفا به شخص من زنگ بزن.» تلفن را قطع کردیم و من از خودرو خارج شدم و از پلهها بالا رفتم و سوار کابین هواپیمای سفیدرنگ C۳۲ نیروی هوایی ایالاتمتحده که به مثابه خانه ما در آسمان بود، شدم.
ارسال نظر