نقدی بر یک پیشنهاد

البته این پیشنهاد به‌طور مشخص پرداخت یارانه نرخ بهره را به سپرده‌های جدید تجویز می‌کند اما از آنجا که عملاَ امکان تفکیک سپرده جدید و قدیم نیست و هر سپرده قدیمی با انتقال به بانکی دیگر و یا حساب دیگر به سپرده جدید تبدیل می‌شود، این قسمت از پیشنهاد را نباید جدی گرفت. اجازه دهید فرض کنیم بانک‌ها نیز به دولتی که هم اکنون نه به آنهــا بلکه به انبوهی از پیمانکاران ریز و درشت و سازمان‌های بخش عمومی بدهکار است، اعتماد کنند و فارغ از مشکلات اجرایی این پیشنهاد عملی شود. در مهرماه ۱۳۹۶ مانده سپرده‌های سیستم بانکی ۱۴۳۳ هزار میلیارد تومان بوده است. فرض کنید هنوز هم همان است، علاوه بر آن در یک حساب سرانگشتی ۴۳۳ هزار میلیارد تومان آن را نیز بابت سپرده‌های کوتاه مدت کنار بگذارید.

هزینه یارانه مبلغ باقی‌مانده که باید از منابع صندوق توسعه ملی به بانک‌ها پرداخت شود، بسته به استقبال از طرح گواهی سپرده ۲۰ درصدی، رقمی تا ۵۰ هزار میلیارد تومان خواهد بود که با دلار ۴۵۰۰ تومانی کمی بیش از ۱۱ میلیارد دلار است. نمی‌دانم آیا این بخش تولید که نگران شکستن کمرش هستیم و پیشنهاد می‌دهیم که در یک سال تا ۱۱ میلیارد دلار فقط از ناحیه تسهیلات به آن یارانه بدهیم، می‌تواند همین مبلغ را به اقتصاد ما برگرداند؟ آیا فکر نمی‌کنید «منابع ارزی صندوق را به ریال تبدیل کنیم تا به وسیله آن بازار ارز را تنظیم کنیم» کمی عجیب است؟ از دولتی که پنج سال دست روی دست گذاشته و به بازار ارز توجهی نداشته انتظار دارید در این یکساله معجزه کند و بازار را متعادل کند؟

دولتـی که در فاصله‌ای به کوتاهی پنج ماه، چنین سیاست‌های متضادی را اتخاذ می‌کند به اندازه کافی در کار خود مانده است. اجازه دهید دولت از منگی ضربه‌ای که از بازار ارز خورده است به در آید، راهی نیز برای جذب منابع صندوق از سوی این تولید محتاج به یارانه پیدا خواهد شد.