معمار تحریمها در «فارنافرز» مطرح کرد؛
تجویز مذاکره به ترامپ
چرا حمله نظامی گزینهای از پیش شکست خورده است؟
معمار تحریمهای آمریکا علیه ایران، با توصیه و هشدار همزمان به دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا، از ضرورت انتخاب دیپلماسی و مذاکره برای رسیدن به توافق با ایران نوشت. «ریچارد نفیو» با برشمردن خطرات و مصائب حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران که آن را صرفا برای مدت کوتاهی به عقب باز میگرداند، به دولت جدید آمریکا پیشنهاد میکند که از همان روزهای نخست با حسننیت وارد مذاکره شود.
ریچارد نفیو، عضو موسسه واشنگتن، پژوهشگر ارشد دانشگاه کلمبیا، و از اعضای هیات آمریکا در مذاکرات هستهای و نویسنده کتاب معروف «هنر تحریمها» در سال ۲۰۱۷، دوم ژانویه ۲۰۲۵ در نشریه فارن افرز به بررسی سیاستهای واشنگتن در قبال برنامه هستهای ایران پرداخت و نوشت که همزمان با در نظر گرفتن گزینه نظامی، با توجه به هزینهها و احتمال شکست آن، باید به دیپلماسی فرصتی دوباره داد. نفیو در این مطلب نوشت برای دو دهه، جنگطلبان در واشنگتن از ایالات متحده میخواستند که به تاسیسات هستهای ایران حمله کند ولی درخواست آنها رد میشد.
دلیل خواست آنها برای حمله به تاسیسات هستهای ایران، حمایت جامعه جهانی از آمریکا در برابر ایران و عدم بلوغ کافی برنامه هستهای تهران بود. اما زمانی که مشخص شد اینگونه نیست، اتحاد بینالمللی در خصوص تحریم علیه ایران شکل گرفت و این تحریمها هزینههایی را به ایران تحمیل کرد تا تهران بپذیرد وارد مذاکره شود.
شروعبهکار ترامپ با مذاکره باشد
در شرایط کنونی، دلایل بسیار خوبی برای حمله نکردن به ایران وجود دارد. حمله به این کشور، خاورمیانه را با هرجومرج و بیثباتی بیشتری مواجه میکند. این در حالی است که استراتژی آمریکا تمرکز بر نقاط دیگری بهجز خاورمیانه است و این جنگ میتواند هزینههای زیادی برای ایالات متحده به همراه داشته باشد. ضمن اینکه اگر حملات موفقیتآمیز نباشد، میتواند اعتبار ایالات متحده را تضعیف کند و احتمال شکست آن زیاد است. حتی دقیقترین حملات ممکن است تنها برنامه هستهای ایران را با تاخیر مواجه کند. لذا بهترین و بادوامترین راهحل برای این موضوع، توافق دیپلماتیک است.
اما امروز، پرونده اقدام نظامی علیه ایران چندان هم شستهورفته نیست، زیرا برنامه هستهای ایران دیگر نوپا نیست و این کشور دانش هستهای پیشرفتهای دارد. اما با توجه به تحولات در منطقه و جنگ اسرائیل با نیروهای محور مقاومت، ایران به یک اهرم بازدارندگی جدید نیاز دارد. از طرفی، دیگر جامعه جهانی در برابر مساله ایران، متحد نیست و با وجود تحریمهای گسترده، کشورهای بسیاری ازجمله چین، هند و روسیه برای همکاری خود با ایران در حال نقض این تحریمها هستند.
درحالحاضر هر دو حزب سیاسی آمریکا به دنبال تقابل با چین هستند و روابط ایران و روسیه به قویترین حد خود در دهههای اخیر رسیده است. با توجه به احتمال شکست بالای هرگونه اقدام نظامی علیه ایران و خطرات آن، دولت دونالد ترامپ باید در روزهای اول شروع به کار خود با حسننیت به مذاکره با ایران بپردازد. اما ممکن است حمله نیز یکی از پلنهای ترامپ باشد و این کشور هم طرحی برای اقدام نظامی تهیه کند و هم اطمینان حاصل کند که ایران متوجه واقعی بودن این تهدید میشود، حتی اگر یک بار دیگر مسیر دیپلماتیک را امتحان کند.
چرا فرصت به دیپلماسی ارزشمند است؟
دلایل زیادی برای دادن فرصت نهایی به دیپلماسی وجود دارد. اول و مهمتر از همه، مقامات آمریکایی نمیدانند که آیا یک حمله نظامی موفق خواهد شد یا خیر. ایالات متحده و شرکای آن ممکن است ابزاری برای نابودی تمام تاسیسات اصلی هستهای ایران داشته باشند. اما این حمله هم تضمینی برای از بین بردن همه تجهیزات هستهای آن کشور یا جابهجایی برخی تاسیسات نخواهد بود.
در واقع ایران میتواند سریعا پیش از حملات آمریکا، تاسیسات و ذخایر اورانیوم خود را به تاسیساتی محرمانه منتقل کند. از طرفی، پس از حمله کشوری هستهای همچون آمریکا، تهران میتواند بسیار راحتتر حمایت جامعه جهانی از هستهای شدن خود را جلب کند و با ذخایر اورانیوم منتقلشده خود چندین سلاح تولید کند.
به همین دلیل است که توافق هستهای ۲۰۱۵ یا برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، به جای تجهیزات تسلیحاتی یا موشک، بر جلوگیری از دستیابی به اورانیوم غنیشده با غلظت بالا متمرکز بود.
توسعه چنددههای برنامه هستهای ایران به این معنی است که تهران میتواند از نقطه گریز عبور کند، حتی اگر حملات نظامی تمام تجهیزات و مواد موجود آن را غیرقابلاستفاده کند. بازگرداندن برنامه هستهای این کشور به عقب زمانبر است، اما حملهای که نطنز و دیگر سایتها را نابود کند، پایان مشکل نیست؛ همچنانکه با ترور شهید محسن فخریزاده، فیزیکدان هستهای ایرانی، در سال ۲۰۲۰ یا حمله به سایت تولید سانتریفیوژ ایران در سال ۲۰۲۱، برنامه هستهای این کشور متوقف نشد.
برای مقابله با برنامه هستهای ایران، ایالات متحده ممکن است مجبور شود دائما به ایران حمله کند یا یک حمله بسیار بزرگتر انجام دهد. اما هر دو گزینه بسیار طولانیتر و دشوارتر از یک کمپین محدود خواهد بود و احمقانه است که فرض کنیم واشنگتن تعهد لازم برای تکمیل هر یک را دارد. این بدان معناست که حملات به ایران مشکلات اعتباری را برای رهبران ایالات متحده ایجاد میکند؛ بهویژه اگر واشنگتن در نهایت از حملات خود دست بردارد و تهران به سمت ساخت سلاح برود. بنابراین واشنگتن از توانایی یا اراده لازم برای این اقدام برخوردار نیست. گزینه تغییر رژیم در ایران نیز تضمینکننده آیندهای بهتر نخواهد بود.
در صورت سیاست مخرب تغییر رژیم، ایران وارد هرجومرج خواهد شد. صرفنظر از نتایج، هرگونه حمله به ایران، اعم از حملهای محدود یا جنگی تمامعیار، برای آمریکا پرهزینه خواهد بود. همین لحظه گزارشهای بسیاری درباره کمبود مهمات و پدافند هوایی آمریکا منتشر شده و هرگونه فشار علیه واشنگتن در چنین شرایطی، غیرمنطقی خواهد بود.
وضعیت جهان امروز پیچیده است. روسیه به جنگ علیه اوکراین ادامه میدهد و این خطر وجود دارد که چین به تایوان حمله کند. تقریبا کل خاورمیانه نیز ناآرام است. اگر اروپا، جنوب جهانی، و شرکای عرب واشنگتن مخالف یا در بهترین حالت نسبت به اقدام نظامی آمریکا تردید داشته باشند - که همگی ممکن است چنین باشند - یک کمپین نظامی جدید علیه ایران بار بسیار سنگینی بر دوش ایالات متحده خواهد گذاشت.
مختصات بسته مذاکراتی
هزینههای بالای حمله به ایران به این معنی است که ایالات متحده باید دوباره دیپلماسی را امتحان کند و دلایلی برای خوشبین بودن وجود دارد که بهرغم وضعیت پرنوسان، دو کشور میتوانند به توافق برسند. بههرحال، دیپلماسی در زمینه کند کردن برنامه هستهای ایران کارنامه موفقی دارد. ابتکارات اروپایی در اوایل دهه ۲۰۰۰ منجر به تعلیق کوتاهمدت فعالیتهای هستهای ایران شد و زمانی که این فعالیتها در بلندمدت ریشهدار نشد، روسیه و چین را مجبور به حمایت از تحریمهای سازمان ملل کرد. در سال ۲۰۱۳، برنامه اقدام مشترک، پیشرفتهای هستهای ایران را متوقف کرد و در نهایت برجام بخشهایی از برنامه هستهای ایران را مسدود کرد و درعینحال آن را تحت نظارت شدید بینالمللی قرار داد.
هر یک از این ابتکارات در نهایت شکست خورد. اگرچه ایران مسوول پایان توافقهای تعلیق مورد مذاکره اروپا بود اما تهران به برجام پایبند بود، واقعیتی که حتی دولت اول ترامپ نیز در گزارشهای اجباری خود به کنگره درباره این توافق به آن اذعان داشت. برجام به این دلیل از بین رفت که دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا، در اولین دوره ریاستجمهوری خود از آن خارج شد. اما ترامپ دقیقا به این دلیل که آن توافق را از بین برد، موقعیت خوبی برای مهندسی جایگزین دارد. مذاکرات در سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ نیز به علت عدم اعتماد ایران به آمریکا و اروپا و عدم خواست واشنگتن برای تن دادن واقعی به راهکار دیپلماتیک شکست خورد.
بااینحال، اگر خود ترامپ با یک توافق جدید موافقت کند، ایران هم ممکن است باور کند که این توافق پابرجا خواهد ماند. اکثر دموکراتها نیز از دیپلماسی حمایت کردهاند، و اگر ترامپ بر آن نظارت کند، جمهوریخواهان نیز ممکن است از آن حمایت کنند.
اگرچه یک معامله، ممکن و ارجح است، اما رسیدن به این توافق سخت خواهد بود. ترامپ به آنچه از آن بهعنوان یک توافق «ساده» نام برده، علاقه نشان داده است؛ اما هر توافقی که بخواهد اثرگذار باشد، احتمالا بسیار پیچیده است. تهران و واشنگتن باید روی سقف برنامه هستهای ایران، نحوه عملکرد ایران در منطقه و ضمانتهای آمریکا و چگونگی برداشته شدن تحریمها به توافق برسند. دست یافتن به همه این مسائل مستلزم مذاکراتی گسترده است؛ بهویژه برای اطمینان از اینکه یک توافق پایدار، قابلتایید و قابلاجرا ایجاد میشود.
ضمن اینکه اگر قرار باشد موضوعات منطقهای نیز در کانون توجه قرار گیرند، نیاز به مشارکت بیشتر طرفها دارد. مذاکرات چندجانبه دشوار است و جنگ روسیه در اوکراین و تنشهای بین پکن و واشنگتن تنها دو عامل تحریککننده هستند که سازماندهی چنین فرآیندی را امروز بسیار دشوار میکنند.
دلایل امیدواری
بااینحال، دلیلی برای امیدواری وجود دارد که با صرف زمان و خلاقیت کافی، تهران و واشنگتن بتوانند بهنوعی به توافق برسند. پیشرفت هستهای ایران، زمان را به منبعی با کمبود تبدیل کرده است. اگر ایالات متحده رویکرد «فشار حداکثری» را برای نرم کردن ایران برای مذاکرات بعدی دنبال کند، ایران میتواند با مخفی کردن مواد هستهای خود، ساخت سلاح، خروج از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای یا هر سه مورد تلافی کند. اگر تلاشها برای دستیابی به یک توافق شکست بخورد، ایالات متحده ممکن است به سمت گزینه نظامی برود.
تسلیحات هستهای ایران تهدیدی کوتاهمدت برای ایالات متحده نخواهد بود. اگر ایران بخواهد تسلیحات هستهای تولید کند، سایر کشورها در خاورمیانه را نیز تشویق میکند که این کار را انجام دهند و مسابقات تسلیحاتی در آینده را به همراه خواهد داشت.
نفیو مدعی است که حمله به برنامه هستهای ایران میتواند به تقویت اعتبار ایالات متحده کمک کند، حتی اگر شکست باعث تضعیف آن شود. البته فرض بر این است که حملات واشنگتن به اندازهای پیش میرود که در نهایت در جلوگیری از ساخت سلاح هستهای ایران موفق شود. بدون شک ایالات متحده میتواند تاسیسات هستهای شناختهشده ایران را مورد حمله قرار دهد، اما این بهتنهایی مانع عبور ایران از نقطه گریز نمیشود. چنین شاهکاری احتمالا به بیش از یک دور حمله، حضور نظامی طولانیمدت ایالات متحده و آمادگی آن کشور برای گسترش حملات خود فراتر از تاسیسات هستهای ایران نیاز دارد. ایالات متحده احتمالا باید به این فکر کند که چگونه این حملات را طراحی کند تا پیامدهای منفی آن را کاهش دهد. صحبتهای بیپرده در مورد حملات بهاصطلاح ساده - یا اینکه واشنگتن چگونه میتواند یک چالش چنددههای را از طریق یک سری بمباران حل کند - ممکن است جذاب به نظر برسد. اما هیچ جایگزینی برای ارزیابی جدی، صادقانه و مستمر از اینکه چه نوع حملاتی موثر هستند، چه مدت باید ادامه داشته باشند، چقدر هزینه دارند و چگونه از بدترین نتایج جلوگیری میکنند، وجود ندارد.
آمریکا راه امن را بیازماید
قدرت واشنگتن در محاسبات هستهای تهران در نهایت محدود است.
سیاستگذاران آمریکایی باید شروع به محاسبات خود کنند که تسلیحات هستهای ایران، احتمالی است که باید مدیریت شود، اما فرصت محدودی برای اجتناب از این نتیجه وجود دارد.
بنابراین زمان آن فرارسیده است که واشنگتن اقدامات دیگر را هم در نظر بگیرد. زمانی که ایالات متحده در مورد برجام مذاکره کرد، اینگونه تحلیل کرد که یک سال فاصله تا نقطه گریز (زمان موردنیاز برای تولید مواد هستهای قابلاستفاده کافی برای سلاح هستهای) لازم است تا به ایالات متحده و شرکای آن فرصتهایی داده شود تا به نتیجه دیپلماتیک یا رایزنی برای واکنش نظامی دست یابند. اما این شرایط مدتهاست که از بین رفته است. ادعا میشود ایران از زمانی که تولید اورانیوم با غنای ۶۰درصد در سال ۲۰۲۱را آغاز کرد، بهنوعی از نقطه گریز عبور کرده است.
سکوت نسبی درباره بحران هستهای کنونی بین ایران و ایالات متحده بیش از آنکه خودداری از جانب تهران یا دیپلماسی موثر واشنگتن باشد، نتیجه جنگها در نقاط دیگر است. البته هیچ تضمینی وجود ندارد که بحران برای مدت طولانیتری مسکوت بماند. لذا جنبهها و ابعاد منفی ضربه زدن آمریکا به ایران خیلی زیاد است و راه امنتر این است که واشنگتن تلاش دیگری برای مذاکره انجام دهد.
کتاب «هنر تحریمها: نگاهی از درون میدان» سال ۲۰۱۷ منتشر شد و اواسط سال ۲۰۱۸ در ایران توسط مرکز پژوهشهای مجلس به فارسی ترجمه شد. این کتاب، نقش تحریمها را به عنوان یک ابزار سیاست خارجی مورد بحث قرار میدهد. نفیو بر این باور است که حداکثر اثربخشی تحریمها توانسته برجام را به ارمغان بیاورد.
نفیو تحریم را ابزاری استراتژیک در سیاست خارجی آمریکا معرفی میکند و آن را هنری توصیف میکند که اثربخشی آن به خلاقیت تصمیمگیرندگان و دستکاری آنها در استفاده از ابزارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بستگی دارد.
نفیو در این کتاب درباره شکست استراتژی تحریمهای آمریکا علیه ایران مینویسد: «آمریکاییها پس از اعمال تحریمهای فعال (بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۴) دریافتند که علاوه بر نفت و گاز، صنایعی مانند پتروشیمی، خودرو و کالاهای مصرفی بیشتر از همه تحتتاثیر تحریمها قرار گرفتهاند.
بر این اساس، در سال ۲۰۱۰ تحریمهایی علیه پتروشیمی ایران اعمال شد که شامل واردات بنزین به ایران نیز میشد، اما این استراتژی خیلی زود شکست خورد، زیرا ایرانیها شروع به بهینهسازی مصرف سوخت کردند که منجر به کاهش مصرف شد. همچنین تولید سوخت (بنزین و گازوئیل) را در پالایشگاههای خود افزایش دادند. از این طریق موفق میشوند استراتژی تحریم پتروشیمی و گاز را دور بزنند.»