کارشناس مسائل لبنان در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» مطرح کرد
نقش ایران در مسیریابی آتشبس
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی هم در این باره گفت: امروز شاهد آتشبس در لبنان هستیم؛ از آن استقبال میکنیم و از اینکه مردم عزیز لبنان با رهایی از ظلم و بمبارانهای جنایتکارانه رژیم صهیونسیتی در آرامش به سر میبرند خدای بزرگ را شاکریم. با توجه به رویکرد فعال جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات منطقه و تاکید تهران بر پیگیری راهکارهای سیاسی و دیپلماتیک این پرسش حائز اهمیت است که نقش جمهوری اسلامی در شکلگیری آتشبس چگونه بود و با توجه به اینکه برخی آن را شکننده میخوانند، تهران و نیروهای محور مقاومت چطور میتوانند از چنین دستاوردی حفاظت کنند؟
محمد خواجویی، پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه و کارشناس مسائل لبنان در گفتوگو با روزنامه «دنیایاقتصاد» ضمن تاکید بر نقش ایران در ایجاد این آتشبس گفت: «به نظرم ایران باید از جانب خود و محور مقاومت به سمت کنترل تنش پیش برود. این میتواند از طریق مذاکرات ایران با کشورهای غربی پیگیری شود.» به گفته این کارشناس، هرگونه اقدام تنشزا میتواند فرصتی برای مانور اسرائیل و شخص نتانیاهو ایجاد کند.
با توجه به تاکید ایران بر توقف جنگ و راهکار سیاسی برای دو بحران لبنان و غزه، نقش و جایگاه ایران در توصیه به متحدان و گروههای لبنانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
بیتردید ایران نقش مهمی در آتشبس اخیر بین لبنان و اسرائیل داشت. بعد از حملاتی که اسرائیل علیه حزبالله لبنان بهویژه در طول دو ماه گذشته که جنگ فراگیر شد وارد کرد، ایران به دنبال آن بود که جلوی خسارت بیشتر به حزبالله به عنوان متحد دیرین خود و ضلع موثر محور مقاومت را بگیرد. بر این اساس دو مسیر موازی پیش گرفته شد؛ از یکسو در عرصه میدانی تلاش بر این بود که حزبالله بتواند بهرغم ضرباتی که متحمل شده خود را بازیابی کند و حملات خود به اسرائیل را تشدید کند و مانع از پیشروی نیروهای ارتش اسرائیل به عمق خاک لبنان شود. این تلاشها با این هدف بود که اسرائیل نتواند به اهداف حداکثری در لبنان دست یابد و ترتیبات امنیتی را به طور کامل تغییر دهد و به چیزی فراتر از قطعنامه ۱۷۰۱ برسد. از سوی دیگر در عرصه دیپلماتیک از آتشبس و پایان هر چه زودتر جنگ حمایت شد؛ البته آتشبسی که بر اساس قطعنامه ۱۷۰۱ باشد که معنای آن حفظ ترتیبات امنیتی گذشته بود. در سفر علی لاریجانی به بیروت، ایران حمایت و پشتیبانی خود از آتشبس بر اساس الگوی ۱۷۰۱ را اعلام و حزبالله را به سمت پذیرش آن ترغیب کرد. از سوی دیگر ایران آتشبس در جبهه لبنان را در کاهش تنش در منطقه موثر میداند.
آتشبس و پایبندی طرفین به قطعنامه ۱۷۰۱ تا چه حد برای نقش و جایگاه حزبالله در عرصه داخلی لبنان حائز اهمیت است؟
به نظر میرسد حزبالله بعد از آتشبس و عبور از مرحله دشوار جنگ با اسرائیل، از امروز وارد مرحله دشوار دیگر یعنی سیاست داخلی لبنان میشود. به طور کلی ورود حزبالله به درگیری با اسرائیل از فردای عملیات هفتم اکتبر و در دفاع از حماس، با واکنشهای متفاوت در لبنان مواجه بود. برخی موافق این اقدام بودند، چرا که بین لبنان و فلسطین سرنوشتی مشترک قائل بودند برخی اما مخالف این اقدام بودند و این جنگ را بیارتباط با لبنان میدانستند. در میان مخالفان حتی جریانهایی بودند که نزدیک به حزبالله هم بودند؛ به عنوان مثال اصلیترین متحد مسیحی حزبالله یعنی حزب جریان ملی آزاد به رهبری جبران باسیل، حامی سلاح حزبالله است اما میگوید این سلاح باید در خدمت لبنان باشد و حزبالله نباید خود را وارد معادلات جنگ اسرائیل و غزه میکرد.
با تبدیل شدن درگیریها به یک جنگ فراگیر بین اسرائیل و حزبالله و حملات گسترده به شهرها و کشته و آواره شدن مردم لبنان، صدای این انتقادها بلندتر شد. این در حالی است که حزبالله در این جنگ آسیبهای زیادی دید و با ترور فرماندهان خود مواجه شد. از سوی دیگر با اجرای سختگیرانه قطعنامه ۱۷۰۱ امکان تحرکات نظامی حزبالله کمتر میشود. با این حال ما با حزباللهی روبهرو هستیم که همچنان موثر است چرا که اولا متکی بر یک بدنه حامی مردمی در طایفه شیعه است و ثانیا توان نظامی این حزب همچنان قابلتوجه است. بنابراین نباید نسبت به وضعیت حزبالله دچار بزرگنمایی و کوچکنمایی شد. به نظر میرسد نبود رهبران ارشد امنیتی و جهادی و پررنگ شدن شاخه سیاسی در حزبالله باعث میشود حزبالله در مسیر پیش رو به سمت بازسازی رابطه خود با دیگر گروههای لبنانی حرکت کند.
بسیاری از گروههای مقابل حزبالله هم میخواهند از این فرصت برای مهار بیشتر حزبالله استفاده کنند. از سوی دیگر حزبالله با موضوع بازسازی مناطق جنگی روبهروست چرا که ساکنان بیشتر این مناطق حامیان حزبالله هستند و همین اقتضائات باعث میشود حزبالله در آینده بیشتر به سمت سیاست داخلی حرکت کند. سیاست داخلی لبنان بعد از آتشبس، به سمت تعادل بیشتر حرکت میکند و این وضعیت را احتمالا در انتخاب رئیسجمهوری جدید و دولت جدید شاهد خواهیم بود.
آیا آنگونه که ادعا میشود این آتشبس توان حزبالله را در جنوب محدود خواهد کرد؟
ترتیبات امنیتی روی کاغذ همان ترتیبات شکلگرفته بعد از جنگ سال ۲۰۰۶ و قطعنامه ۱۷۰۱ است اما در طول سالهای اخیر حساسیت کمتری نسبت به اجرای کامل این قطعنامه وجود داشت. بر اساس این قطعنامه، نیروها و تجهیزات حزبالله نباید در حد فاصل بین مرز تا رود لیتانی در جنوب لبنان حضور داشته باشد و کنترل این محدوده در اختیار نیروهای ارتش لبنان و نیز نیروهای حافظ صلح سازمان ملل است. اما در طول سالهای گذشته عملا حزبالله در این منطقه حضور داشت هرچند که چون حزبالله یک نیروی کلاسیک با یونیفورم و تجهیزات سنگین مثل تانک و نفربر مشخص نبود، این حضور دیده نمیشد چون بیشتر این حضور مربوط به تونلهایی است که در آن هم نیروها و هم تجهیزات و سلاحهای حزبالله قرار دارد.
البته این را نیز باید گفت که اسرائیل در طول سالهای اخیر با استمرار نقض حریم هوایی و زمینی و دریایی لبنان عملا به قطعنامه ۱۷۰۱ پایبند نبوده اما وضعیت به گونهای بود که از سال ۲۰۰۶ تا اکتبر ۲۰۲۳ عملا جنگ و درگیری بزرگی بین دو طرف شکل نگرفت اما در شرایط کنونی وضعیت کاملا فرق کرده است. به دلیل حساسیتهای اسرائیل، قرار است قطعنامه ۱۷۰۱ با مکانیزم سختگیرانهای اجرا شود. حتی پای آمریکا نیز به کمیته نظارت بر این قطعنامه باز شده است و قرار است رصد دقیقی در این منطقه شکل بگیرد. هرچند این مساله قابلیت به صفر رساندن ندارد. نباید فراموش کرد که در این منطقه دهها شهر و شهرک و روستا قرار دارد که بسیاری از ساکنان آن شیعه و عضو حزبالله هستند.
اما وضعیت در شمال رود لیتانی متفاوت است. بعید است شرایط به گونهای رقم بخورد که حزبالله را به سمت خلع سلاح کامل ببرند. اگر اسرائیل این امکان را داشت با دستاوردهای میدانی به سمت تغییر معادله امنیتی با لبنان و اجرای پروژه خلع سلاح کامل حزبالله پیش میرفت. اما این اتفاق نیفتاد. بسیاری از گروههای لبنانی حتی منتقد حزبالله نسبت به خلع سلاح حزبالله موافق نیستند چرا که معتقدند با توجه به اینکه آمریکا اجازه نمیدهد این سلاحها در اختیار ارتش قرار بگیرد چون توانایی ویژهای به ارتش لبنان در مقابل اسرائیل میدهد، پس از نظر آنها سلاح حزبالله یک عامل قدرتزا برای لبنان است. از سوی دیگر باید توجه داشت که اسرائیل میخواهد همه مسیرها برای تسلیح دوباره حزبالله را سد کند. یکی از این مسیرها، از طریق سوریه است. اسرائیل به طور ویژه روی مرزهای سوریه و لبنان تمرکز خواهد کرد و درصدد است این مسیر لجستیکی را از بین ببرد.
با توجه به شکننده بودن آتشبس، جمهوری اسلامی و متحدان آن با چه مکانیزمی میتوانند از این فرمول سیاسی محافظت کنند؟
به نظرم ایران باید از جانب خود و محور مقاومت به سمت کنترل تنش پیش برود. این میتواند از طریق مذاکرات ایران با کشورهای اروپایی و نیز مذاکره با آمریکاییها پیگیری شود. هرگونه اقدام فراتر از ضرورتها، میتواند فرصتی برای مانور اسرائیل و شخص نتانیاهو بدهد. تنشهای اخیر در منطقه بر سیاست خارجی ایران سایه انداخته و باعث شده دولت پزشکیان فرصت آن را پیدا نکند که به سمت بازسازی روابط با غرب برود. بنابراین ایران باید فرصت برای آرام شدن بیشتر شرایط را فراهم کند. استمرار روابط نزدیک با کشورهای عربی نیز همچنان باید در دستورکار باشد.
چشمانداز این آتشبس را برای نقش منطقهای جبهه مقاومت چگونه ارزیابی میکنید؟
این آتشبس میتواند فرصتی برای بازبینی باشد. جبهه مقاومت برای استمرار خود نیاز به تغییر برخی مولفهها دارد. اولا مقاومت باید از نظر مفهومی از حالت سلبی خارج شود و با اضافه شدن سویههای ایجابی دچار فربگی مفهومی و کارکردی شود. در این سالها مقاومت تنها یادآور اقدامات نظامی است و سویه ایجابی آن کمرنگ بوده است. گرچه مقاومت در مقابل اشغالگری و دخالت خارجی ارزشمند است اما قرار نیست مقاومت تبدیل به ورود به چرخه جنگهای پیدرپی شود. مقاومت علاوه بر مبارزه منفی نیاز به گفتمان ایجابی در حوزه دولتسازی و توسعه دارد. گروههای مقاومت باید در کشورهای خود به امر دولتسازی و توسعه کمک بیشتری کنند. ایران نیز باید این گروهها را به سمت روند دولتسازی در کشورهایشان سوق دهد.