تاریخ شفاهی-علینقیعالیخانی(۱۵۵)
کوچ به شرکت ملی نفت ایران
وقتی سوار هواپیما شدیم که بیاییم تهران،[ تیمور]بختیار گفت «من میخواستم به شما بگویم که من استعفا دادهام.» بعد من گفتم «ما هم میخواستیم پس از این سفر به شما بگوییم که میخواهیم استعفا بدهیم. مدتی بود که من میخواستم بروم چون میدیدم آنجا، فضا برای من بسته است؛ یعنی آزادی عمل نداشتم و کار نمیتوانستم بکنم؛ چون به همه کارها مدام حالت مخفی و سری و پنهانی و فلان دادند. کار آدم انجام نمیشد و میخواستم فضای بازتری داشته باشم. من با کشورهای مختلف تماس داشتم، اما پس از مدتی متوجه شدم که نه تصوری که مردم از کار من در آنجا دارند خیلی تعریفی است، نه اینکه خودم خیلی علاقه دارم که بیش از آن ادامه به کاری بدهم که به هر حال محدودیتهایی دارد؛ بنابراین در نخستین فرصتی که برایم پیش آمد، از این کار استعفا دادم و به شرکت ملی نفت ایران رفتم.