سه پیش‏‏‌نیاز سرمایه‌گذاری در بخش انرژی

در واقع «تامین خوراک» آن واحد صنعتی و واحد پتروشیمی خارج از کشور یا هرجای دیگر، فاکتور مهمی است که حساب می‌کند به چه شکلی تامین شود. در این ۲۰ سالی که قرار است این واحد فعالیت کند؛ در ایران که عمر واحد بیشتر از ۲۰ سال است، بعضا ما دست دوم هم می‌‌‌آوریم و بعد از ۲۰ سال از آن کار می‌‌‌کشیم. پس خوراک اهمیت دارد.

با این حساب وقتی ناترازی انرژی رخ می‌دهد، یعنی مثلا پتروشیمی ما که عمدتا خوراک آن گاز طبیعی است، کمبود گاز دارد. یعنی در فصل سرد سال مثل پاییز و زمستان گازی وجود ندارد که واحد صنعتی از آن استفاده کند. این واحد به جای اینکه ۱۱ ماه مفید کار کند، مجبور است ۸ ماه کار کند و بنابراین این روند به سودآوری واحد تولیدی صنعتی ضربه می‌‌‌زند و متعاقب آن «جذابیت سرمایه‌گذاری» را از دست می‌دهد. بنابراین وقتی می‌‌‌گوییم خوراک، فاکتور مهمی است ناترازی انرژی روی این موضوع اثرگذار است.

فاکتور دوم مربوط به حجم سرمایه‌گذاری است. یعنی زمانی که پول به واحد صنعتی تزریق می‌شود، انتظار این است که زمان بازگشت پول و سود آن تخمین زده و برآورد شود.

فاکتور سوم، «فناوری» است که شاید به ناترازی انرژی ارتباط مستقیم نداشته باشد اما مساله خوراک واحدهای پتروشیمی کاملا به ناترازی انرژی ربط پیدا می‌کند. همان طور که می‌‌‌دانید گاز طبیعی به صورت دوگانه مصرف می‌شود؛ هم می‌تواند خوراک پتروشیمی باشد و هم به صورت سوخت در منازل مردم باشد. دولت هم در شرایط حساس و کمبود گاز طبیعی همیشه اولویتش برخلاف قانون کسب و کار مردم بوده است. در قانون کسب و کار می‌‌‌گوییم اگر گاز صنایع را قطع کنید باید به آنها جریمه بدهید. اما می‌‌‌بینیم قطع می‌کند و جریمه هم نمی‌‌‌دهد.

بنابراین آن چیزی که در حال حاضر مهم است، با توجه به جغرافیای اقتصادی و سیاسی ایران این است که کمبود گاز باعث می‌شود گاز صنایع قطع شود، با اینکه حتی در قانون هم خلاف آن گفته شده و باعث می‌شود ریسک‌‌‌های سرمایه‌گذاری در صنعت پتروشیمی در کشور افزایش پیدا کند و کسی رغبت نکند پتروشیمی احداث کند، چون می‌‌‌داند بازه مفید کارکرد آن پتروشیمی طی ۱۲ ماه سال، ۸ ماه است و نه حتی ۱۱ ماه.

آینده سرمایه‌گذاری‌‌‌های صنعتی

آینده سرمایه‌گذاری‌‌‌ها و تغییر رویکرد سرمایه‌گذاری به چه شکل خواهد بود؟ نکته اول اینکه اگر ما در حال حاضر مانند ۲۰ سال قبل پروژه‌‌‌های مختلف انرژی‌‌‌بر تعریف کنیم، باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که مناطقی داریم که هنوز پروژه‌‌‌هایش راه نیفتاده است. بنابراین وقتی در شرایط «ناترازی» هستیم تعریف کردن پروژه‌‌‌های انرژی‌‌‌بر مثل فولاد و پتروشیمی اصلا معنا ندارد. دو راه‌حل وجود دارد: یا باید مصرف‌‌‌ را کم کنید یا تولید را افزایش دهید. می‌‌‌دانیم که پارس جنوبی با تمام قدرت کارش را انجام می‌دهد. یعنی ما به لحاظ تولید انرژی کم نداریم، تقریبا معادل ۹.۷میلیون بشکه معادل نفت خام در روز تولید می‌‌‌کنیم. این ارقام عددهای بسیار بالایی است اما در اقتصاد خودش را نشان نمی‌‌‌دهد، چون انرژی ارزش ندارد و قیمتش پایین است و این باعث می‌شود که بخش قابل‌‌‌توجهی هدر رود و نابهینه مصرف شود. پس باید قطعا در آینده سرمایه‌گذاری واحدهای پتروشیمی بازنگری شود.

برنامه هفتم توسعه

سیاستگذار در برنامه هفتم تصریح کرده است که ظرفیت تولید در بخش پتروشیمی افزایش یابد در صورتی که در شرایط فعلی وضعیت تامین خوراک برای بسیاری از بازیگران این صنعت مهیا نیست. بر همگان واضح و مبرهن است که ناتراز هستیم و باید فکری بکنیم؛ برنامه‌‌‌ریزی برای افزایش این ظرفیت‌‌‌ها سوال مهمی است که باید به آن پاسخی درست و درخور داد.