جامعه و« قابلیت‌ها»

در این مجموعه مقالات، برخی از اقتصاددانان و فیلسوفان برجسته، مفهوم‌های متداولی همچون مطلوبیت، باور‌های فرهنگی، نسبی‌گرایی اخلاقی و... را با توجه به محور اصلی کتاب، یعنی کیفیت زندگی، مورد پژوهش و تحقیق قرار داده‌اند. مفاهیمی که شاید در نگاه اول، بررسی آنها آسان به نظر برسد، اما با دیدن ابعاد مختلف آن، می‌توان درک کرد که با چه پیچیدگی‌هایی در هر یک از این زمینه‌ها رو‌به‌رو هستیم. از آنجا که مفهوم کیفیت زندگی با فقر گره خورده است، نابرابری به مساله‌ای مهم در هر جنبه از زندگی بدل می‌شود. مشکلات قابل لمسی همچون نابرابری‌های جنسیتی، تعیین اولویت‌های پزشکی و امکان ارتقای سطح زندگی، از این دست مسائل هستند.چنین مباحثی به دلیل عدم در اختیار داشتن معیار‌هایی دقیق برای سنجش آن، همیشه با اختلاف نظر‌های گوناگونی رو‌به‌رو هستند. از منظر آمارتیا سن دو مفهوم قابلیت و عملکرد را باید از یکدیگر تفکیک کرد. عملکرد مجموعه فعالیت‌هایی است که فرد در دسترس دارد و می‌تواند انجام دهد و مانعی برای آنها نیست اما قابلیت مجموعه کارهایی است که فرد برای انجام آن به آزادی واقعی نیاز دارد تا استعداد خود را بروز دهد. به همین دلیل درخصوص کیفیت زندگی، عنوان می‌شود به جای آنکه بر منابع موجود تاکید شود، باید به این پرداخت که افراد در هر جامعه چه میزان توانایی دارند و آیا همه می‌توانند از شرایط برابر برخوردار شوند. بنابراین لازم است به جای منابع، بر قابلیت‌‌های افراد و امکان استفاده آنان از منابع توجه کرد. نوسبام نیز همانند آمارتیا سن به قابلیت‌ها تاکید می‌کند و به اعتقاد او هر فردی در جامعه دارای حقوقی است که باید از دولت آنها را مطالبه کند و لازم است که به آنها دسترسی داشته باشد. این کتاب با در نظر گرفتن چنین معیارهایی، به مفهوم کیفیت زندگی افراد در جامعه می‌پردازد.