روستای سنگفرش شده چطور اقتصاد بومی را دگرگون کرد؟
اشتیاق توریستها برای سفر به «قلعهبالا»
در این روستا سه اتفاق مهم تقریبا به شکل همزمان رخ داده و آن را به یکی از روستاهای جذاب برای گردشگری تبدیل کرده است. بنیاد مسکن این روستا را در لیست روستاهای هادی قرار داد و همین موضوع به بهسازی بافت روستا کمک کرد. بنیاد، کوچه پس کوچههای روستا را سنگفرش کرد و براساس دستورالعمل نمای همه خانهها کاهگلی شد. روی سقف اغلب خانهها هم با وجود آنکه صفحات خورشیدی قرار گرفته، اما رنگ آنها با بافت تطبیق دارد. همزمان این روستا در لیست روستاهای هدف گردشگری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری قرار گرفت و در کنارش پروژه بینالمللی یوز آسیایی و سازمان ملل هم به موضوع آموزش جامعه بومی و محلی در این روستا اهتمام ورزیدند و مجموعهای از پروژههای توانمندسازی و آموزش جامعه محلی در آنجا اجرا شد.
به این ترتیب همزمان که بنیاد مسکنیها کوچه پس کوچهها را بهسازی میکردند، مردم درباره اهمیت منطقهشان، فرهنگ بومی و شیوههای پذیرایی از گردشگران آموزش میدیدند. در کنار آن جشنوارههای زاغبور هم بهعنوان جشنوارههای گردشگری و محیطزیستی در منطقه راه افتادند و هر سال جمعی از گردشگران را به خود جذب کردند. خوشه سار بومگردی هم در همین مرحلهها وارد کار شد و دو نفر از اعضای آن اولین اقامتگاههای بومگردی را در این روستا راه انداختند. کمکم محلیها به صرافت افتادند که خودشان کار گردشگری را دست بگیرند و به این ترتیب منبع درآمدی برای خود دست و پا کنند. اول از همه عمو حسین یا حسین کیقبادی بود که کارش را در این حوزه شروع کرد. او توانست در اندک مدتی علاوه بر گردشگران داخلی، میزبان گردشگران خارجی باشد. اقامتگاهش از یک اتاق تو در تو به یک اقامتگاه سهطبقه بدل شد که خانه قدیمیشان بود و در هر طبقهاش یک اتاق داشت. آشپرخانهای مجهز اما کوچک در همان اقامتگاه تاسیس کرد که همسرش عفت خانم که کار پذیرایی از گردشگران را به عهده دارد، به بهترین شکل خدمات را ارائه دهد. پسرش رضا که در دانشگاه تربیت معلم درس خوانده بود برای تدریس به روستایشان بازگشت و پس از عروسی، همسرش هم از شهر به روستا آمد.
مشاهده فعالیت موفق عمو حسین که مهمانانی مانند هدیه تهرانی، سامان گلریز، امین حیایی و... را داشت، بقیه روستاییها را هم به فکر انداخت تا با مرمت و بازسازی خانههایشان، بومگردی را در روستا گسترش دهند. خاله طاهره از اهالی روستا که حضور فعالی در جلسههای توانمندسازی داشت، اما ابتکار دیگری به خرج داد.
او فروشگاهی در روستا دایر کرد که در آن علاوه بر عرضه انواع و اقسام محصولات محلی، صنایع دستی روستا مانند سوزندوزی را هم عرضه میکرد. او در یک گام فراتر محصولاتی از روستاهای دیگر منطقه را هم به مجموعهاش اضافه کرد و با رونق گرفتن کارش و استقبال گردشگران، شیشههای محصولاتش را از کارخانه تهیه کرد تا بتواند به استانداردسازی برسد. پس از مدتی برخی زنان روستا هم فروشگاههای دیگری در همان میدانگاهی روستا راه انداختند و به عرضه محصولاتی مشابه پرداختند.
اما همه اینها چه ربطی به محیطزیست دارد؟ بسیاری از گردشگرانی که به «قلعه بالا» برای سفر میآیند یکی از انگیزههایشان اقامت در روستایی است که در مجاورت اصلیترین زیستگاه یوز در ایران قرار گرفته است. از همینرو است که عکس اینگونه که در آستانه انقراض قرار دارد، روی دیوارهای بسیاری از اتاقهای اقامتگاه خودنمایی میکند. گردشگران خارجی هم اغلب به این امید به قلعه بالا میآیند که شاید ردپایی از یوز را در این منطقه ببینند. همین دو سال پیش که یک گردشگر اسپانیایی و یک گردشگر پرتغالی توانستند اینگونه را در پارک ببینند، سفرشان در ایران و جهان میان دوستداران حیات وحش غوغایی به پا و گروهی را ترغیب کرد که بلیتشان را به مقصد ایران خریداری کنند.در این سالها اهالی آموختهاند که دیدن کل و بز چه هیجانی در میان گردشگران ایجاد میکند، از همین روست که مقابل شکارچیها ایستادگی میکنند و گزارش حضورشان را به سازمان محیطزیست میدهند. همین پارسال هم که پلنگی در میان یکی از باغهای روستا دیده شد به سرعت محیطزیست را خبر کردند. آنها همچنین هر سال برنامهای برای علوفهرسانی به حیات وحش در زمستان دارند و میدانند با این کارشان علاوه بر یک کار محیطزیستی تبلیغ بزرگی برای روستایشان انجام میدهند.
اما از همه اینها گذشته قلعه بالا آرامشی دارد که آن را با هیچ چیز نمیشود عوض کرد. کوچههای روستا نامهای قدیمیشان را دارند؛ یکی از آنها که بسیار باریک است نامش کوچه تنگه و نام مسجد روستا هم مهری است.در هر کوچهای ساباط (ساباط، به شکل پل، دو طرف کوچه را به هم وصل میکند و مردم از زیر آن عبور میکنند) وجود دارد که برای عکاسی بسیار جذابند. همچنین از آنجا که روستا به شکل پلکانی است، ایوان هر روستا سقف اتاقی است که در آن اقامتگاهداران با سلیقه میز و صندلیهای چوبی چیدهاند. چشمانداز هر ایوان دشت توران است و کوهی که در آن حوالی قرار گرفته است. بسیاری با این امید شب را در کیسه خواب در ایوان میخوابند که صبح را با دیدن کل و بزی که روی کوه آمده شروع کنند. قلعه بالا این روزها به مدل موفقی از گردشگری تبدیل شده که کمتر جایی میتوان آن را سراغ گرفت. این موفقیت، نمایش یک کار جمعی و تلاش فعالان حیات وحشی است که سالها خون دل خوردند تا بتوانند با ارائه یک مدل بگویند محیطزیست، «محیطایست» نیست. محیطزیست محل زندگی همه زیستمندان است بدون آنکه برای یکی بیش از دیگری ارزش قائل باشیم.