معمای فراوانی، توهم توسعه

کتاب به بررسی دقیق و مستند اثرات این انتقال ثروت بر ذهن و فکر رهبران کشورهای نفتی منتخب ازقبیل ونزوئلا، اندونزی، نیجریه و ایران پرداخته است. به فروش رساندن این ثروت نفتی که حاصل شانس و گشاده‌دستی طبیعت به برخی از مناطق جهان بود باعث رویاپردازی و خواب و خیال‌های گوناگون در ذهن رهبران این کشورها و طراحی نقشه‌های گوناگون شد تا آینده‌ای باشکوه و بسیار متفاوت از گذشته فقیرانه و عقب مانده برای مردمانشان بسازند. کتاب که با رویکرد نهادگرایی و بین رشته‌ای به اثر منفی نفت نگاه می‌کند، نشان می‌دهد وابستگی به نفت بیش از همه خود نهاد دولت و مجموعه حاکمیت را که وظیفه ثمردهی و بهره‌ور کردن ثروت نفتی و تبدیل آن به انواع سرمایه‌های مولد برعهده دارند ، دچار خمودی و کژکارکردی می‌کند. در واقعیت امر ثمره رونق نفتی برای مردمان کشورهای صاحب منابع نفتی، دولت‌های نفتی است که از مردم بی‌نیاز می‌شوند و در عین حال بیگانه و ناتوان از تامین نیازهای بلندمدت و اساسی برای توسعه کشور می‌شوند. حکومت به جای اینکه خادم مردم باشد نقش مخدوم را پیدا می‌کند و به هرکس می‌خواهد پول می‌دهد و در دموکراسی‌ها هم وضع بهتری پیدا نمی‌کند؛ چون هر کسی سعی می‌کند مردم سرگشته را با وعده هزینه‌کرد یا توزیع بیشتر پول نفتی به سمت خود جلب کند. پروژه‌های نمایشی و فیل‌های سفید که معمولا در اقتصاد دولتی رواج دارد در این اقتصادها بیش از حد خودنمایی می‌کند؛ در عین حال که بسیار هم آزاردهنده است.کتاب برای اینکه ثابت کند نفت همیشه بلا و نفرین نیست یک نمونه نفتی استثنا یعنی نروژ را هم وارد تحلیل می‌کند که توانست [تا حدود زیادی] از بلای نفت بگریزد. نروژ چون قبل از ورود نفت توانسته بود به نظام دموکراسی و اجماع‌سازی بین گروه‌های مختلف صنفی و اقتصادی و جامعه مدنی برسد با مشکل بسیار کمتری در شیوه استفاده از درآمد نفتی مواجه شد.

یک مشکل مهم دیگر نفت این است که تمام مردم را به چنگ انداختن به پول نفت تشویق می‌کند. رانت‌جویی یا کارهای نامولد از جمله مشکلات برای توسعه‌یافتگی است که در کشورهای نفتی نمود بسیار بیشتری دارد. به این پدیده خاص کشورهای نفتی، فرهنگ نفتی گفته می‌شود که در همه اجزای جامعه این کشورها رسوخ کرد و تاکنون هم ادامه دارد. فرهنگی که همه مردم را به این نتیجه می‌رساند و تشویق می‌کند که بدون فکر و تلاش و زحمت هم می‌شود ثروتمند شوند.

1