فرجام یک جنگ نرم
اما پس از آن تبدیل به سطحی شد که بهمرور قدرت بیشتری به خود جذب میکرد و عبور از آن با توجه به نظارت بینالمللی بر سیستم ارزی پکن، سختتر میشد. برای توجیه این امر از دیدگاه چین، پس از تهدید دونالد ترامپ مبنیبر تعرفههای بیشتر روز پنجشنبه هفته گذشته، این تهدید موجب به استفاده از سلاح ارزی پکن و افت یوآن شد. همچنین فروش در سهام جهانی نیز پس از آن سرمایهگذاران را هراسان کرد. وزارت بازرگانی چین قول داد اقدام واشنگتن را تلافی کند. این در حالی است که «بانک خلق چین»، سقوط یوآن را مربوط به حمایت از تجارت و مقابله با تعرفهها میداند و معتقد است دولت باید اجازه دهد برابری نرخ ارز آن به بیش از ۷ برسد.
در صورت تضعیف غیرتدریجی یوآن، خطر فرار سرمایه در کمین اقتصاد چین نشسته است. وقتی چین در سال ۲۰۱۶ میلادی سعی در دفاع از قدرت ارز خود داشت، در نهایت از ذخایر ارزی خود استفاده کرد. در واقع، در هر ماه حدود ۱۰۰ میلیارد دلار، هزینه کنترل بازار ارز شده بود. در سال ۲۰۱۵ که تضعیف یوآن به امید تقویت اقتصادی کوتاهمدت اجرا شد؛ این هدف نهتنها محقق نشد بلکه منجر به خروج سرمایه قابلتوجهی شد و عصبانیت منتقدان را در واشنگتن برانگیخت که چین را به دستکاری ارز متهم کرده بودند. اما روز دوشنبه، بانک مرکزی چین سعی در دفع هراس محتمل سرمایهگذاران درخصوص نگرانی از فرار سرمایه، را داشت و ادعای داشتن تجربه، اعتمادبهنفس و ظرفیت نگه داشتن نرخ ارز در محدوده، بهخصوص با پایداری بالا را مطرح کرد. با این حال، غیرقابل پیشبینی بودن کاخ سفید در دوره ترامپ است که پیشبینی گام بعدی در جنگ تجاری را بسیار دشوار میکند. هر دو کشور در زمینههایی نسبت به دیگری برتر است. آمریکا بهواسطه واردات بیشتر از چین توانایی وضع تعرفههای سنگین بر کالاهای این کشور را دارد و چین در این زمینه بازنده است. در عوض، چین دارای مواد معدنی کمیابی است که برای پیشبرد فناوریهای روز دنیا الزامی هستند. آمریکا به واسطه سلطه دلار بر بازار جهانی ارز و تجارت جهانی قدرتمندترین اقتصاد جهان است؛ اما چین با دستکاری نرخ یوآن در برابر دلار و خرید و فروش ناگهانی اوراق بدهی حجیم آمریکایی که در اختیار دارد، توان از بین بردن توازن بازارهای اقتصادی را دارد؛ همانطور که ظرف یک روز (دوشنبه) والاستریت بالغ بر ۳ درصد ریزش را تجربه کرد و سایر بازارها نیز پرنوسان و عموما با بازدهی منفی بهکار خود پایان دادند. تلفیق جنگ تجاری و ارزی میتواند عواقب آسیبزای بسیار بیشتری نسبت به جنگ تجاری یا ارزی به طور مجزا بهدنبال داشته باشد؛ همانطور که تضعیف یوآن منحنی بازدهی اوراق خزانهداری آمریکا را به منفیترین حالت خود از ابتدای بحران بزرگ دهه گذشته رساند. در واقع خسارات این جنگ اقتصادی مولفههای بسیاری را تحتتاثیر قرار میدهد که نمود کلی آن در افت آتی رشد اقتصادی جهان قابل مشاهده خواهد بود.
ارسال نظر