ثروتمند‌ترین فرد دنیا: رسالت‌ مهم‌تر از پول است

 دوران کودکی

جف بزوس در ۱۲ ژانویه ۱۹۶۴ در نیومکزیکو آمریکا متولد شد. پدر بیولوژیک او تئودور (تد) جان جورگنسن نام داشت و در سیرک کار می‌کرد. مادرش ژاکلین گیس تنها وقتی ۱۶ سال داشت و هنوز دبیرستان را تمام نکرده بود، باردار شد و بعد از به دنیا آمدن فرزندش که او را جفری پرستون جورگنسن نامیدند، در آپارتمان اجاره‌ای کوچکی مستقر شدند. بیشتر بار زندگی آنها روی دوش پدر و مادر ژاکلین بود. تد به‌دلیل سن کمش شغل درستی نداشت و به‌طور کلی فرد بی‌مسوولیتی بود.

ژاکلین در ژوئن ۱۹۶۵ و در هفده ماهگی جف، درخواست طلاق داد و چند سال بعد با یک مهاجر کوبایی به نام میگوئل انجل بزوس پرز ازدواج کرد و از آنجا که تد نمی‌توانست مقرری تعیین‌شده از طرف دادگاه را برای فرزندش بپردازد، نام خانوادگی میگوئل بزوس را برای جف انتخاب کردند و تد آنها را برای همیشه ترک کرد.

والدین و معلم‌های بزوس از همان دوران کودکی او متوجه تفاوت‌های او شدند. مادرش به یاد می‌آورد که وقتی او سه ساله بود، حفاظ تختش را با پیچ‌گوشتی از هم باز کرد؛ چون می‌خواست روی تخت معمولی بخوابد. بزوس کوچک در شهربازی که همه بچه‌ها سرگرم اسباب‌بازی‌ها می‌شوند، به عملکرد مکانیکی سیم و تسمه قرقره توجه می‌کرد. در مهد‌کودک به قدری مشغول انجام یک کار می‌شد که وقتی صدایش می‌کردند متوجه نبود و باید همراه با صندلی‌ای که روی آن نشسته، جابه‌جایش می‌کردند.

جف در دوران مدرسه درخشید. در آزمون‌های استاندارد، نمره بالایی می‌گرفت و همیشه – چه در درس و چه در مسابقات ورزشی – میل به برنده شدن در او موج می‌زد. یکی از علایق او تماشای برنامه‌های تلویزیونی مربوط به فضا بود و پاپ گیس، پدربزرگ مادری‌اش که همیشه داستان‌هایی از سفرهای عجیب فضایی تعریف می‌کرد و او را با کتاب‌های علمی -تخیلی آشنا می‌ساخت، در تشدید این علاقه نقشی جدی داشت.

پدربزرگ همچنین در شکل دادن ویژگی‌هایی مثل تدبیر و خوداتکایی در بزوس جوان نقش بسزایی داشت. در یکی از سفرهایی که جف در ۱۰ سالگی با پدربزرگ و مادربزرگش رفته بود، در واکنش به تعداد سیگارهایی که مادربزرگ می‌کشید، به او هشدار داده بود ۹ سال از عمرش کم می‌شود. مادربزرگ از این صراحت جف به گریه افتاده بود و پدربزرگ او را کناری کشیده و با مهربانی به او گفته بود «یک روز می‌فهمی که مهربان بودن، سخت‌تر از باهوش بودن است.» بزوس در دانشگاه پرینستون آمریکا در رشته مهندسی الکترونیک و کامپیوتر تحصیل کرد.

تاسیس آمازون

مثل خیلی از کارآفرینان معروف، جف بزوس آمازون را در گاراژ خانه‌اش به عنوان یک کتابفروشی آنلاین در سال ۱۹۹۴ همزمان با انقلاب اینترنت راه‌اندازی کرد. بزوس در این مسیر ۲۵ ساله، فراز و نشیب‌های بسیار زیادی را پشت‌سر گذاشت. با عبور موفق از ترکیدن حباب دات‌کام و خاموش کردن انتقادات تند رسانه‌ای، حالا باید آشوب‌های داخلی در پی وسعت گرفتن شرکت آرام می‌شد. در سال ۱۹۹۸ تعداد کارمندان شرکت به بیش از ۲۰۰۰ نفر رسیده بود و آمازون دیگر فقط کتاب عرضه نمی‌کرد، بلکه پوشاک، اسباب‌بازی و جواهرات به لیست کالاها اضافه شده بود. بزرگ شدن و پیچیده شدن، انبارداری و توزیع را با مشکل مواجه کرده بود. بزوس با به کار‌گیری استعدادهای برتر، پایین نگه داشتن قیمت فروش نسبت به رقبا و نوآوری‌هایی مثل آمازون پرایم (سرویس اشتراک برای دسترسی کاربران به محتوای تصویری)، Dash Buttons (سرویسی که با فشار یک دکمه به مشتری امکان سفارش محصول بدون تماس تلفنی را می‌دهد)، دستیار صوتی الکسا، کتاب‌خوان کیندل و غیره، توانست این مسیر را با موفقیت هر چه تمام‌تر طی کند.  امروز آمازون بیش از ۹۰۰ میلیارد دلار سرمایه بازار دارد در سال ۲۰۱۸، آمازون ۲۳۰ میلیارد دلار درآمد داشت که از این مبلغ ۱۰ میلیارد دلار سود خالص بوده است.  بزوس در سال ۲۰۰۰ در پی دنبال کردن رویای سکونت در فضا، شرکت بلو‌اریجین را تقریبا مخفیانه تاسیس کرد و ساختمان آن را به خیال‌پردازی‌های دوران کودکی‌اش نزدیک کرده است. او همچنین مالکیت روزنامه واشنگتن‌پست را در اختیار دارد.

تاکتیک‌های مدیریتی

کسانی که با بزوس کار کرده‌اند اذعان دارند که او مدیری بسیار سختگیر است. او همیشه گفته که از ابراز نظرات همکارانش استقبال می‌کند؛ اما بیل پرایس، معاون واحد خدمات به مشتریان که در سال ۱۹۹۹ وارد آمازون شده بود، قربانی این تفکر شد. پرایس در یک جلسه مهم پیشنهاد داده بود مدیران ارشد آمازون برای سفرهای کاری از پروازهای بیزنس‌کلاس استفاده کنند. بزوس بعد از شنیدن این حرف، روی میز کوبیده و گفته بود این یکی از احمقانه‌ترین ایده‌هایی است که شنیده، چون یک مالک هیچ‌گاه چنین تفکری ندارد.  یکی از اصول بزوس این است که آمازون هیچ‌گاه نباید عملکردش را به عنوان یک استارت‌آپ متوقف کند و همه چیز باید مثل روز اول پیش برود؛ حتی با اینکه این شرکت در حال حاضر بیش از ۵۶۰ هزار نیروی کار و بیش از ۱۰۰ میلیون مشترک دارد.  بزوس معتقد است استانداردهای بالا قابل‌آموزش هستند و ذاتی نیستند. او می‌گوید: «اگر یک شخص جدید را وارد تیمی با استانداردهای بالا کنید، سریع خودش را وفق می‌دهد. برعکس این موضوع هم صادق است.»  از نظر بزوس، بعد از تعیین استانداردهای بالا باید انتظارات واضح و واقعی برای خودتان یا تیم‌تان تعیین کنید. این انتظارات باید مطابق میزان کاری باشد که برای تحقق یک هدف نیاز دارید. مثلا در جلسات شرکت آمازون هیچ‌گاه یک ارائه پاورپوینت نمی‌بینید. در عوض تیم‌ها یادداشت‌های مشروح شش صفحه‌ای می‌نویسند تا تفکر نقادانه را پرورش دهند.  بزوس هنوز هم inbox ایمیلی را که در دسترس عموم قرار دارد، چک می‌کند تا از نزدیک در جریان مشکلات مشتریان باشد. او معتقد است تمرکز بر آنچه مشتری می‌گوید از تمرکز بر کاری که رقبا انجام می‌دهند، مهم‌تر است. از نظر او، «مهم‌ترین چیز این است که نسبت به مشتری وسواس داشته باشید.»

توصیه به کارآفرینان جوان

ثروتمندترین فرد جهان در سخنرانی اخیر خود طی کنفرانس آمازون که اوایل ژوئن ۲۰۱۹ در لاس‌وگاس برگزار شد، توصیه‌هایی برای کارآفرینان جوان داشت: رسالت داشتن: بزوس علاقه و اشتیاق را برای موفقیت یک کارآفرین حیاتی می‌داند. او در این کنفرانس گفته، وارد شدن به یک کسب‌وکار تازه زمانی که واقعا به آن پروژه ایمان نداشته باشید، ایده خوبی نیست. «اگر به حوزه‌ای که می‌خواهید در آن کار کنید علاقه نداشته باشید، رقبایی سر راهتان قرار خواهند گرفت که با اشتیاق پیش می‌روند و بنابراین محصولات و خدمات بهتری ارائه می‌کنند.» از نظر بزوس، بسیار مهم است که یک کارآفرین برای خودش رسالتی داشته باشد و این رسالت انگیزه او باشد، نه صرفا پول.  ریسک‌پذیری: بزوس را خیلی‌ها با اقدامات جسورانه‌اش می‌شناسند. مثلا وقتی آمازون پرایم در سال ۲۰۰۵ راه‌اندازی شد، خیلی‌ها شک داشتند که مشتری بخواهد سالانه ۷۹ دلار بابت اشتراک آن بپردازد. تا آوریل ۲۰۱۸ تعداد مشترکان این سرویس در سراسر جهان به ۱۰۰ میلیون رسید. او شکست‌هایی را هم تجربه کرده است؛ مثل آمازون رستوران و کیوسک‌های پاپ‌آپ. به همین دلیل، توصیه بزوس این است که کارآفرینان باید همیشه آماده شکست باشند و البته اشاره کرده که اقدامات جسورانه باعث می‌شوند افراد به جلو حرکت کنند. «باید بپذیرید که کسب‌وکارتان از بسیاری جهات یک آزمایش است و ممکن است شکست بخورد.»  تغییر عقیده: بزوس در تعامل با تاثیرگذارترین افراد دنیا به این نتیجه رسیده آنهایی که بیشتر گوش می‌دهند و روی عقاید خود پافشاری ندارند و آن را تغییر می‌دهند، معمولا کارهایشان را درست‌تر پیش می‌برند. «این افراد همان مجموعه داده‌هایی را در اختیار دارند که در ابتدای کارشان داشتند؛ اما به موقع بیدار می‌شوند و همه چیز را دوباره تحلیل می‌کنند و به این نتیجه می‌رسند که بهتر است نظرشان را تغییر دهند.»‌