علت بیثمری گفتوگوهای انتقـادی
علت این مشکل را میتوان از دو منظر بررسی کرد. علت در درجه اول به اهداف و نیات افراد برمیگردد. اگر نیت کشف حقیقت، رسیدن به دانایی و آگاهی بیشتر، حل مساله یا دستیابی به همکاری و مواردی از این دست باشد، طرفین نه تنها از گفتوگو استقبال میکنند، بلکه در راستای ایجاد بستر مناسب برای مطلوبیت فضای گفتوگو گامهای عملی برمیدارند و تلاش خود را معطوف ثمربخش بودن گفتوگوها و کاهش اختلاف نظرها میکنند. نهایتا با یافتن حداقلها و نظرات مشترک و نزدیک کردن دیدگاهها، سعی میکنند فضای همکاری و تعامل ایجاد کنند. اما متاسفانه بسیاری از افراد یا تمایلی به گفتوگو و نتیجهبخش بودن آن ندارند، یا در صورتی که گفتوگویی شکل بگیرد افراد بیشتر درصدد اثبات خود و دفاع از تفکرات خود هستند تا دستیابی به یک راهحل مشترک. علت دوم، ظرفیتهای موجود است. برای حل مسائل مورد اختلاف از طریق گفتوگو، هم وجود ظرفیت کافی برای ثمربخشی گفتوگوی انتقادی حائز اهمیت است، هم ظرفیت خود طرفین بحث. متاسفانه بسیاری از سیاستمداران ما حداقل ظرفیت لازم برای نقد و گفتوگو و حل اختلافات را ندارند. اگر ابتدای انقلاب شاهد مباحثههای جدی و گفتوگوهای انتقادی و روشمند میان گروههای مختلف و مخالف بودیم، به این دلیل بود که چهرههای انقلابی آن دوران ظرفیتهای بالایی داشتند. اما امروز چنین شخصیتهایی کمتر در صحنه سیاست باقی ماندهاند. نه اینکه قحطالرجال باشد، بلکه به حذفالرجال و حصرالرجال گرفتار شدهایم.
ارسال نظر