شرح ۲۵۰۰ سال جهان بینی علمی
این امری بدیهی است که همگان باید با علم آشنا شوند. اما به دلیل تغییری که در زندگی ما ایجاد شده و رفاهزدگی و راحتطلبی شایع در روزگارمان، که از قضا نتیجه علم است، کمتر کسی حال و حوصله دارد که بهطور مبسوط با علم و ماجراهای درازدامن آن آشنا شود. به همین سبب، کتابهایی که برای آشنایی با علم منتشر میشوند غالبا کوچک و مختصر هستند. این حجم کم باعث میشود که حق مطلب ادا نشود؛ زیرا وضعیت و سرشت علم به گونهای است که در این قالبهای کوچک خوب جا نمیافتد. بنابراین بسیاری از مباحث مهم، در کتابهای مختصر از دست میرود و ناگفته میماند. برای اینکه آشنایی با علم به حد قابلقبولی برسد، چارهای نیست جز اینکه تن به تفصیل بدهیم. نویسنده در این کتاب رودهدرازی نکرده و فقط به اقتضای سرشت موضوع قلم زده است. حتی میتوان گفت در موضوع خودش اثر جمعوجوری است. البته بهرغم حجم کتاب، متن آن ابدا پیچیده و دشوار نیست. برعکس، ساده و روان است. نویسنده برای مخاطب عام نوشته و از این روی، خوشخوان بودن کتاب جبران تفصیل آن است.
اما نویسنده نام نامتعارفی را برای این اثر علمی خود برگزیده است؛ زیرا جهانبینی واژهای است که فلسفه را برایمان تداعی میکند و نه علم را. این اصطلاح تخصصی به معنای فهم و بینش کلی آدمی نسبت به جهان است و چنین بینشی از جنس فلسفه است و نه علم. نویسنده به این دلیل این نامگذاری را انجام داده که معنای خاصی را از این اصطلاح منظور کرده است که ریشه در نگاه خاص او به علم دارد.
با توجه به این تعریف، ریچارد دویت سه جهانبینی را به تفصیل بررسی میکند: جهانیبینی ارسطویی، جهانبینی نیوتنی و جهانبینی معاصر. اولی از قرن پنجم پیش از میلاد آغاز میشود و سیطره آن در قرن هفدهم به پایان میرسد. جهانبینی نیوتنی از همان زمان به مدت دویست سال تا پایان قرن نوزدهم حاکم بود و آخرین جهانبینی از ابتدای قرن بیستم تاکنون بر اذهان مسلط بوده است. هر کدام از این جهانبینیها با تمام ابعاد و سازوبرگشان مطرح میشوند و بهویژه عوامل و چگونگی گذار از هر کدام به دیگری توضیح داده میشود.
ارسال نظر