فقدان مدیریت بحران
در غیر این صورت شاید بسیاری از وقایع فعلی قابل پیشبینی و پیشگیری بود. مدیریت بحران در کشور ما بهصورت توصیهای عمل میکند در حالی که در دنیا بهصورت امریهای اداره میشود و نتیجه این امر از دست رفتن باور عمومی در این مساله است. مساله مهم وقوع سیلاب عظیم و مخرب در کشور به دلیل ساختن سد و سازههایی است که سازندگانش از دانش کافی برخوردار نبودهاند. قسمت شرمآور داستان اینجاست که در پلدختر پل ساسانی خراب نمیشود و سازههای ۳۰ ساله ما خراب شدند. واژه مناسب برای شرایط فعلی این است که ما با بحران مدیریت رو به رو هستیم و به عبارت بهتر اصولا چیزی به نام مدیریت بحران در کشور نداریم. ساخت و ساز بیضابطه پشت سدها که نظارت بر آن وجود ندارد بدون در نظر گرفتن شرایط اقلیمی نتیجهاش وقوع این بحران است.در سیلاب آخر سد دز خوب عمل کرده و سدهای جدید معکوس جواب دادند. برای مدیریت بحران فعلی باید به سازهها و معماری دورههای قبل نگاه کنیم.هر آببندی سد نیست- حادثه گمیشان صددرصد نتیجه عمل انسان بود و میشد از وقوعش پیشگیری کرد. دانش مدیریت بحران در کشور باید بازخوانی شود. مناطقی خشک دچار سیلابهای ناگهانی میشود و این یکی از نشانههای تغییر اقلیم است و نشانه ورود به ترسالی نیست.
ارسال نظر