دموکراسی غرب در چنگال «دزدسالاری» روسیه
واژه دزدسالاری اغلب برای تفسیر قدرت سیاسی استفاده میشود که سعی در به یغما بردن منابع یک کشور و مردم آن دارد. این فساد سازمانیافته سیاسی-مالی تهدید جدی را متوجه امنیتملی جوامع غربی میسازد بهویژه آنکه دزدسالاران روسی اقدامات و فسادهای مخرب خود را وارد سیستم آمریکا و کشورهای غربی میکنند. برخی از این اقدامات مخرب را میتوان لابی این جریانهای روس با سازمانها و رسانهها، دستکاری کردن اطلاعات و نفوذ در اندیشکدهها و دانشگاهها دانست. غرب و آمریکا، بهعنوان رهبر جهان دموکراتیک پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نسبت به فساد سازمانیافته روسها و تلاش برای تخریب ارزشهای دموکراتیک تحت رهبری ولادیمیر پوتین طی ۱۸ سال گذشته اهمال فراوانی داشته است. نباید در اینباره خوشبینانه عمل کرد؛ چراکه در بهترین سناریو نیز دزدسالاری روسی در آینده قابلتصور ریشهکن نمیشود. بهترین امیدی که غرب میتواند داشته باشد آن است که با فساد پرشاخ و برگ و سازمانیافته روسها که همزمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شده است مقابله و آن را محدود سازد و نیز در عین حال تلاش خود را بهکار ببندد تا از ارزشها و سازمانهای دموکراتیک خود به بهترین شکل ممکن محافظت کند. همانطور که فساد دیگر یک موضوع داخلی برای روسیه نیست و هدف اصلی آن غرب است نباید فراموش کرد که هیچگونه جریان یا فرد لیبرالی در دولت روسیه وجود ندارد. این یک داستان ساختگی است که در اروپا و بهویژه کشورهایی که تمایل به تجارت با مسکو دارند، گسترش یافته است. اما آمریکا باید در این زمینه نقش اصلی را ایفا کند و هرگونه تلاش برای مبارزه با فساد روس باید بخشی از یک استراتژی جامعتر باشد که البته این طرح بدون همکاری بینالمللی حاصل نخواهد شد. از این رو سیاست آمریکا که برای مقابله با دزدسالاری روسیه انجام میگیرد باید در یک استراتژی جامع در مورد روسیه گنجانده شود و به برنامه یکپارچهای بدل شود. هیچ ناسازگاری میان مقابله با خصومت روسیه در بخشهای مختلف و تلاش برای یافتن نقاط مشترک وجود ندارد. شاید آمریکا تنها در سالهای اخیر به مساله دزدسالاری روسها پی برده باشد اما برخی از کشورها نزدیک به دو دهه است که در حال دستو پنجه نرم کردن با آن هستند. از سال ۱۹۹۱ برخی از این کشورها مانند کشورهای حوزه بالکان، لهستان و بلغارستان با این موضوع بهطورمداوم درگیر هستند. بنابراین پاسخ به این چالش نباید تنها ازسوی آمریکا انجام شود بلکه میدان اصلی برای مبارزه با آن میتواند اروپا باشد. یکی از راهکارها برای مبارزه با این مساله ممانعت از انجام چنین فسادهایی در تاریکی و خفا است. انجام این وظیفه مهم بر عهده آژانسهای غیردولتی، روزنامهنگاران تحقیقی و کارشناسان فناوری برای هویدا ساختن اقدامات و نفوذهای تخریبآمیز این جریانها است. بنابراین آشکار ساختن فعالیتها و فسادهای مالی دزدسالاران روس میتواند هزینههای این دست از اقدامات را بالا ببرد و از این رو میتواند یک روش برای محدود ساختن فساد و دزدسالاری روسها یا مقابله با آن باشد. اما راهکار دوم استفاده از گزینه «فشار» است که مختص دولتها است. دولتها میتوانند برای مبارزه با این جریان از تحریمها و اجرای مقررات مالی استفاده کنند و جرائم مالی را مورد هدف قرار دهند. سرمایهگذاریهای روسها باید با دقت تحتنظر قرار بگیرند؛ چراکه این سرمایهها اغلب برای خرید زیرساختهای استراتژیک در یک کشور استفاده میشود. با اینکه تحریمها یک ابزار کارآمد برای مبارزه با این دست از جرائم مالی هستند، اما نباید توانایی آن را برای حل مساله بزرگنمایی کرد.
ارسال نظر