دغدغههای ماندن
مدیریت در دانشگاههای کشور درگیر مسائلی میشود که از اهداف دانشگاهی فاصله بسیار زیادی دارد؛ دانشگاهها در دنیا در یک مقطع زمانی آموزش میدادند سپس پژوهش را مدنظر قرار دادند و در مرحله بعد به کارآفرینی توجه کردند. دانشگاهها هستند که برنامههای کلان و راهبردی جامعه اعم از اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و غیره را مینویسند و در حوزههای مختلف تعیین تکلیف میکنند. در حال حاضر دانشگاههای کشور از مرحله آموزش و پژوهش عبور کردهاند و وارد فاز کارآفرینی و اشتغال شدهاند که البته ابتدای مسیر هستیم و باید مسیر زیادی طی کنیم تا به نقطه مطلوب برسیم. امروز مدیران دانشگاهی با دغدغههای اولیه یا بهتر بگویم «دغدغه ماندن» مواجه هستند؛ به این معنی که مدیران همیشه از خود سوال میکنند آیا دانشگاه مورد نظر با شرایط فعلی میتواند به ادامه فعالیت بپردازد؟ آیا میتواند هزینههای پژوهش را تامین کند؟ آیا میتواند حقوق پرسنل را بدهد؟ متاسفانه با توجه به کاهش ۱۰ درصدی رشد بودجه دانشگاهها توسط وزارت علوم، در بودجه سال آینده هم افق خوبی در دانشگاهها دیده نمیشود. در سال ۹۸ باید بودجه دانشگاهها حداقل بر اساس میزان تورم تعیین میشد لذا با بودجهای که در نظر گرفته شده پیش بینی خوبی از وضعیت سال آینده دانشگاهها نمیتوان انجام داد و اگر برنامهریزی جدی و دقیقی در این حوزه انجام نشود مشکلات دانشگاهها همچنان لاینحل باقی خواهد ماند. دانشگاهها از ابتدای شکلگیری، مرکز تبادل اندیشه در تمام دنیا هستند و واژه یونیورسیتی هم از یونیورسال به معنای جهانی فکر کردن اتخاذ شده است لذا رئیس دانشگاه باید بینالمللی فکر کند و فضا را برای تبادل افکار و اندیشهها فراهم کند. متاسفانه با جناح بندیهای سیاسی در کشور به محض با تعویض مکانیزم سیاسی در سطوح بالا دانشگاهها هم از این تغییر تاثیر میپذیرند و باعث میشود مدیران با کارکرد بالا نتوانند به همه اهداف خود دست پیدا کنند. از طرف دیگر استقلال دانشگاهها در ایران کامل نیست و به راحتی متاثر از جریانهای سیاسی میشود و با این تغییر متاسفانه شاهد تغییر مدیریت در دانشگاه هم خواهیم بود. رخدادی که در دانشگاههای موفق دنیا به ندرت اتفاق میافتد.
ارسال نظر