طرفداری از«بازار آزاد» یا طرفداری از «کسب‌و‌کارها»؟

در واقع به قول میلتون فریدمن، شرکت‌های تجاری به‌طور عام، مدافعان بنگاه‌های اقتصادی آزاد نیستند. حتی در برخی مواقع ممکن است این شرکت‌ها خود، منشأ خطر باشند. آنها به رفاه معتاد شده‌اند تا جایی که عاشق مقرراتی هستند که بر سر راه ورود رقبای کوچک‌تر مانع ایجاد می‌کند. آنها سودای انحصار در سر دارند و با گذشت زمان ناکارآمد و سست می‌شوند. این در حالی است که منظور از بازار «آزاد»، بازاری است که در آن ورود و خروج رقبا به کارآیی و عملکردشان بستگی داشته باشد. در حقیقت یکی از کلیدی‌ترین ویژگی‌های بازار آزاد این است که چنین بازاری مشتمل بر نظامی از سود ‌و ‌زیان است. «آزاد» بودن آن به معنای ورود و خروج آزادانه بنگاه‌هاست، به‌این معنا که یک بنگاه اقتصادی آزاد است که در چنین نظامی درآمد کسب کند و از سود عظیم خود بهره‌ ببرد فقط به این دلیل که توانسته است با تولید کالا یا خدمات خود جهان را به جایی بهتر برای زندگی تبدیل کند. از دیدگاه اقتصاددانان، شما آزادید با خلق ثروت به سود دست یابد. ازسوی دیگر اما اگر بنگاهی تغییری در جهان ایجاد نکند و آنچه تولید می‌کند جهان را به جایی بدتر برای زندگی تبدیل کند «آزادانه» تنبیه می‌شود و متحمل زیان خواهد شد. به بیان دیگر وقتی شما ثروت را نابود می‌کنید و موجب اتلاف منابع می‌شوید، «آزادانه» ضرر عایدتان خواهد شد. پس در بازار آزاد هرگونه حمایت از بنگاه‌های اقتصادی در برابر رقابت، زیان و ورشکستگی ممنوع است. این در حالی است که بنگاه‌های بزرگ جهان همواره در آرمان‌های خود به دنبال انحصار، حذف رقبا و حمایت‌ مستقیم یا غیرمستقیم از سوی دولت‌ها هستند.