ولیعصر تقاطع طالقانی

یه روزی که به‌خاطر حجم کار نهار نخورده بودم و شاید وقت شام درست کردن هم پیدا نمی‌کردم، وقت شام با کسی جلسه داشتم و صبح زودش هم باید می‌رفتم مسافرت. تو لیست رستوران‌ها دوذوقه رو انتخاب کردم و برای شام رفتیم اونجا، طراحی‌اش خاص بود و خیلی کهنه و قدیمی به نظر می‌اومد، زیر یک هتل واقع شده بود. یه گوشه سالادبار و یه گوشه بار مانند داشت؛ هم رستوران هم کافی شاپ بود، همه چیز هم به روش سنتی بود.

مهمان دار ما کم سن و بی‌تجربه بود و نوع رفتارش مثل مهماندارهای فرحزاد بود

ماست و آب پرتقال و زیتون سفارش دادیم، وقتی ماست اومد دیدم که تا سر پیاله رو پرکرده و وقتی پیاله رو دیدم یکی از ماست‌ها رو پس فرستادم چون بس بود یکی واسه دو نفر؛ ماست هم خیلی خوشمزه بود؛ اما تو صورت‌حساب دوتا ماست حساب کردن! زیتون و آب پرتقال هم بد نبود. به غذا که رسیدیم اسم یکی از کباب‌هاش ثریایی بود، من از اسم ثریا خیلی خوشم میاد و شاید اسم دخترم رو هم ثریا گذاشتم! خلاصه کباب ثریایی که به نظر کباب ویژه سرآشپز بود رو سفارش دادم و دوستمون باقالی پلو با ماهیچه سفارش داد.

کباب ثریایی خیلی بزرگ بود و راحت دو نفر رو سیر می‌کرد، دوستمون خیلی غذای خودش رو دوست نداشت، اما ثریایی خوشمزه بود و باهم خوردیم.

طراحی خاص اونجا دیدن داره، مسیرتون اون وری افتاد سر بزنید حتی برای خوردن یه قهوه البته من تیست نکردم، فکر کنم دوستان هنری همونجا میان چون یه عده رو دیدم میز بغلمون.

انتقادم هم رفتار مهماندار بود، که شاید باید کمی آموزش ببینه چطور ظرف سر میز بیاره و چطور رو میز بذاره، چطور با مشتری صحبت کنه و کلا دوذوقه پتانسیل یک رستوران با کلاس بودن رو داره؛ در صورتی که به نکات ریز که مشتری بهش حساسه و تو یادش می‌مونه دقت کنه.