گشت متفاوت در نیاسر
لمس تاریخ کهن در کوچه باغها
کهنباغهای ایرانی یکی از بهترین مقاصد برای سفرهای یکروزه تابستانی هستند. درختان تنومند جلوی ورود هوای گرم را میگیرند و اگر کمی اهل جستوجو باشید حتما میتوانید نشانههایی از فرهنگ و تمدن را لابهلای دیوارهای کوتاه و بلند باغها بیابید. سفر به «نیاسر» در کاشان برای من یکی از همین مقاصد بود؛ این مقصد پیشنهادی است برای روزهایی که دلتان چند جاذبه کنار هم میخواهد، دوست دارید از خانه کمی دورتر روید و صبح فردا هم باید در محل کارتان حاضر باشید.
از کجا رفتیم؟
نیاسر حدود دویست کیلومتر با تهران فاصله دارد و برای رسیدن به آن باید از طریق بزرگراه «خلیجفارس» از تهران خارج میشدیم. از طریق همین بزرگراه مسیرمان را به سمت جاده قم ادامه دادیم. حدود یک ساعت به سمت کاشان رانندگی کردیم. نرسیده به کاشان، جاده نیاسر را دیدیم و حدود نیم ساعت بعد به یک دوراهی رسیدیم. یک مسیر به سمت آبشار زیبای نیاسر میرفت و دیگری برای دیدن چهارطاقی و غار مناسب بود. تصمیم گرفتیم به سمت آبشار برویم و بعد برای رسیدن به جاذبههای دیگر کمی پیادهروی کنیم. با اینکه فصل گلابگیری چند هفتهای است که تمام شده اما هنوز عطر عرقیات و گلاب معروف نیاسر به مشام میرسید. تقریبا اکثر مغازهها عرقیات بهخصوص گلاب، ادویه یا ترشیهای خیلی خوشمزه میفروختند. آنقدر تنوع محصولات زیاد بود که تصمیم گرفتیم خرید سوغاتی را به وقتی که بازمیگردیم موکول کنیم و برای دیدن اولین جاذبه، یعنی آبشار نیاسر، حرکت کردیم. از کنار مسجد کهن نیاسر، درختان تنومند و آسیاب آبی که متعلق به دوران قاجار بود گذشتیم. از چند پله کوتاه بالا رفتیم و بالاخره چشمانمان به دیدن آبشار زیبا و استوار نیاسر روشن شد. با اینکه دیو خشکسالی بر آبشار نیاسر نیز تاثیراتی گذاشته اما هنوز هم این جاذبه طبیعی زیبا و آرامبخش است و گردشگران بسیاری را به خود جذب میکند. بعد از دیدن آبشار، از پلکانی که در کنارههای کوه تعبیه شده بود به سمت بالا حرکت کردیم. ما عمدا کمی مسیرمان را طولانی کرده بودیم اما اگر شما روزی خواستید به نیاسر برود میتوانید بعد از دیدن آبشار دوباره سوار ماشین شوید و برای دیدن جاذبههای بالای آبشار از طریق جاده آسفالته اقدام کنید.
کوهنوردی تا تمدنهای کهن
از کنار آبشار نیاسر راهمان را ادامه دادیم. مسیر بسیار زیبا و خوش آبوهوا بود و با اینکه از کوه نسبتا بلندی بالا میرفتیم اما سختی زیادی را احساس نمیکردیم. کمتر از یک ساعت بعد به بالای کوه رسیدیم. آن بالا مسیر آسفالتهای وجود داشت و باز هم در کنار درختان فروشگاههایی برای عرضه محصولات نیاسر ایجاد شده بودند. مسیرمان را به سمت دهانه «غار نیاسر» ادامه دادیم. غار نیاسر که بسیاری از بازدیدکنندگان دیدن آن را از دست میدهند یک غار دستکن است که پیش از زمان «زرتشت پیامبر» ایجاد شده و از آن برای عبادت استفاده میشده است. برخی از نورگیرهای غار از پایین آبشار معلوم بود و نشان میداد که در زمانهای گذشته پیروان آیین میترا تا دل کوه برای یافتن محلی آرام برای عبادت پیش رفتهاند. اگر مثل ما در روزهای غیرتعطیل برای دیدن غار بروید، حدود نیم ساعت زمان نیاز خواهید داشت. ما توانستیم جای دست کسی که غار را کنده بود ببینیم، از تونلهای اسرارآمیز آن گذشتیم و درباره کتیبه پر معنا و بسیار باارزشش با هم گفتوگو کردیم. جاذبه دوستداشتنی بعدی نیاسر، چهارطاقی بزرگ آن بود. درباره کاربرد چهارطاقیها گمانههای متفاوتی وجود دارد. ما هم وقتی از دور چهارطاقی را دیدیم تا وقتی به آن رسیدیم درباره تاریخ این بناها با هم گفتوگو کردیم؛ اینکه در شهرهای گوناگونی میتوان چهارطاقی پیدا کرد. در برخی کتابها اشاره شده این بناها دارای کاربردهای نجومی هستند، برای ساخت آنها زاویه طلوع و غروب خورشید در نظر گرفته شده و بنای آنها بهعنوان آتشکده نیز کاربرد داشته است. چهارطاقی نیاسر با گنبدی افراشته، پابرجا در کنار چشمه اسکندریه از زمان ساسانی باقی مانده است. دیگر از هیاهوی آبشار و فروشگاههای وسوسهانگیز خبری نبود و حال و هوای آنجا هر چه بود برایمان ناشناخته بود. انگار هنوز دوره ساسانی است، آتشی گرم در دل چهارطاقی میسوزد و مغی از آن بالا به درهای سبز مینگرد که خبر عطر باغهای گلگونش تا دوردستها رسیده. کنار چهارطاقی ناهار خوردیم و حوالی عصر از مسیری که آمده بودیم به سمت محل پارک ماشین بازگشتیم. با سوغاتیهای خوشعطر نیاسر کولههایمان را پر کردیم و بعد برای بازگشت به خانه آماده شدیم.
ارسال نظر