فهم رسانههای نوین در ایران؛ امکـان یا امتنـاع؟
برای ما که هنوز بردباری در عصر رسانههای چاپی را تمرین نکرده و یاد نگرفتهایم، ورود به عصر رسانههای موبایلی یک موقعیت متناقضنما است. در این دوره رسانهای دیگر ابزارها و مکانیزم کنترلی وجود ندارند و یا اگر باشند اثرگذاری ندارند. در میان مسوولان دولتی و حاکمیتی هم البته اختلاف نظرهایی وجود دارد و برخی موافق محدودسازی رسانههای اینترنتی و برخورد با آنها هستند و برخی دیگر مخالف. با این مقدمه میخواهم بگویم که ما فضای شبکههای اجتماعی را درک نکردهایم و نمیشناسیم. اما موضوع افشاگریها در شبکههای اجتماعی افزون بر این مقدمه، تاثیر پذیر از عوامل دیگری هم است. در کشورهای توسعه یافته که فضای رسانهای محدودیتهای کمتری دارد، برای مثال از ۱۰۰ درصد رویدادهای مهم جامعه ۹۰ رویداد خبری و رسانهای میشوند و شبکههای اجتماعی در نهایت ممکن است تا سه درصد بر این رویدادها اضافه کنند. اما در جامعه ما تعداد رویدادهای مهمی که رسانهای میشوند بسیار کمتر است؛ زیرا رسانههای رسمی به هر دلیلی از جمله برخی محدودیتها از انتشار خبر این رویدادها خودداری میکنند. طبیعی است که رسانههای اینترنتی، شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای موبایلی که در اختیار شهروند-خبرنگاران قرار دارد و محدودیتهای رسانههای رسمی را هم ندارند، با حجم بزرگی از رویدادهای رسانهای نشده و خبری نشده روبهرو میشوند. موج انتشار این اخبار در رسانههای جدید، به یکباره در مقابل خبرهای رسانههای رسمی قرار میگیرد و دو فضای رسانهای متفاوت را ایجاد میکند. طبیعتا چنین موقعیتی برای نهادهای دولتی و حاکمیتی، ناخوشایند و عجیب و غریب است. همین موقعیت دوگانه در مسوولان هم نوعی دوگانگی در موافقت یا مخالفت با محدود کردن فضای رسانهای را تشدید میکند.
اما این همه ماجرا نیست. از سوی دیگر متاسفانه جامعه ما یک نقص مهم دارد و آن عدم شکل گیری جامعه مدنی فعال، احزاب سیاسی و گروهها و انجمنهای غیردولتی است. برای مثال در جوامع توسعه یافته که تحزب به شکل مقبولی توسعه پیدا کرده است، افشاگری رسانه به شکل مستقیم با نهادهای اجرایی و مسوولان برخورد نمیکند. احزاب ضرب افشاگریها را میگیرند، در خود حل میکنند و تنش مستقیمی میان نهاد رسانه و نهاد قدرت درنمیگیرد. اما در جامعه ما این حلقه واسطه وجود ندارد. نهاد رسانه از یک سو و نهاد قدرت از سوی دیگر بدون هیچ حایل یا میانجی در مقابل هم قرار میگیرند. به همین علت است که عمدتا تنش میان این دو زیاد است. در عصر جدید که رسانههای اجتماعی و اینترنتی پا گرفتهاند و محدودیتهای رسانههای رسمی را نیز ندارند، تنش میان این دو نهاد تشدید شده است. به همین دلیل برخی از مسوولان ممکن است برخوردهای رادیکالی با افشاگریهای رسانههای اجتماعی داشته باشند.
به هر تقدیر معتقدم که رسانههای جدید بهعنوان ابزارهای ارتباطی جدید که فضای تازهای ایجاد کردهاند هنوز در کشور ما به رسمیت شناخته نشدهاند. شکاف میان رسانه و قدرت که باید با نهادهای مدنی و احزاب و ... پر شود کماکان خالی است و میتواند باعث بروز بیاعتمادی متقابل میان این دو نهاد شود. بهنظر من فیلتر کردن پیامرسان تلگرام را نیز باید از همین زاویه بررسی و تحلیل کرد. ما هنوز فاز اول عصر رسانهها که بردباری و اعتماد به رسانهها است را نگذراندهایم پس بیتردید با هر موج رسانهای جدیدی هم وارد یک دوره بحران خواهیم شد. درک فضای رسانهای جدید که افشاگریهای شهروند-خبرنگاران بخش مهمی از آن است نیاز به اصلاح ساختاری ادبیات حقوقی و فهم و درک ما از فضای جدید دارد.
ارسال نظر