نوآوری اجتماعی در خدمت توسعه اقتصادی
بستن شکافها
برای کنترل حشره ذرتخور اروپایی (آفتی که غلات میخورد) بیش از ۵هزار نوآوری مرتبط ثبت حق اختراع شدهاست اما برای ساقهخوار ذرت، آفتی مشابه که عمدتا بر تولید در آفریقای زیر صحرا تاثیر میگذارد، فقط پنج نوآوری ثبت حقاختراع داریم. تحلیل اقتصادی کمک میکند تا مواردی مانند این را شناسایی کنیم که نیازهای اجتماعی و انگیزههای تجاری برای سرمایهگذاری در نوآوری تحتنهادهای جاری واگرایی عظیمی دارد. این همچنین میتواند خبر از طراحی سیاستها و نهادهایی برای پرداختن به این شکافها بدهد. اینها مثالهایی از چالشهای به هم پیوند خورده از تغییر اقلیم، ناامنی غذایی و بهرهوری کشاورزی در کشورهای کمدرآمد و متوسط است. همانطور که مثالها از ساقهخوار ذرت نشان میدهد، این حوزهای با شکافهای خصوصا بزرگ بین انگیزههای اجتماعی و تجاری برای نوآوری است. احتمالا بدیهیترین آنها، نوآوریهای کاهش گرمایش زمین هستند که اثرات خارجی مثبت بزرگی دارند (به نفع مردم به غیراز مصرفکننده نوآوری)، به این معنا است که انگیزههای تجاری سرمایهگذاریکردن در آنها محدود است.
برای مثال انتشار گاز متان از احشام که تقریبا ۱۵درصد از کل انتشار گاز گلخانهای مربوط به انسان را تشکیل میدهد و افزودنیهای تغذیه نوآورانه میتواند انتشار این گاز را به میزان ۹۸درصد کاهش دهد، اما چون کشاورزان فاقد انگیزههای قوی برای خرید چنین افزودنیهای غذایی هستند، نوآوری تغذیه بالقوه فاقد انگیزههای قوی سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه است. سایر نوآوریها کالاهای عمومی هستند و بازار به حد کافی آنها را عرضه نمیکند. برای مثال، تغییر اقلیم الگوهایی آبوهوایی را مختل میکند و پیشرفتها در هوشمصنوعی امکان پیشبینیهای درستتر آبوهوایی را میدهد. کشاورزان به این پیشبینیها واکنش نشان میدهند. پیشبینیهای بهتر بادهای موسمی میتوانست منافعی بیش از ۳میلیارد دلار برای کشاورزان طی پنج سالدر هند به تنهایی ایجاد کند، احتمالا فایدهای که بیش از ۱۰۰برابر هزینه آنها بود.
بهعلاوه، خدمات اطلاعاتی منافعی فراتر از خریدار کالاها ایجاد میکند چون کشاورزانی که مشترک نشوند هنوز میتوانند به اطلاعات مشترکان دسترسی داشته باشند. نوآوریها در تحویل خدمت دولت، ازقبیل فناوریهای جدید برای گسترش کشاورزی دیجیتال، با مساله خریدار انحصار در خرید مواجهند؛ چون دولت معقولترین خریدار است. نوآورها شاید همچنین بیمیل به سرمایهگذاری در نوآوریهای با موانع ورود محدود ازقبیل گونههای محصول مقاوم دربرابر اقلیم باشند که کشاورزان قادر به کشت مجدد در فصول آینده بدون خرید مجدد بذرها هستند.
سیاستهایی برای نوآوری
نظریه اقتصادی و تحلیل تجربی همچنین میتواند به طراحی سامانههای تامین مالی پژوهش کمک کند. چگونه باید تامین مالی پژوهش بین پژوهشهای پایه و کارهای ترجمهایتر اختصاص یابد یا تقسیم شود؟ چه مقررات تنظیمی برای حمایت از ایمنی نیاز است؟ چه وقت باید تامین مالی به تلاشهای متمرکز بزرگمقیاس اختصاص یابد و چه وقت باید از طریق فراخوانهای عملی برای پیشنهادات از پژوهشگران فردی با فرآیند داوری اختصاص یابد؟ آیا روشهای بهتری برای شناسایی و تغذیه اعضای بالقوه نسل بعدی پژوهشگران وجود دارد که شاید در غیراینصورت وارد این حوزه نشوند؟
علم اقتصاد همچنین میتواند راهنمایی برای طراحی انگیزهها برای نوآوری ارائه دهد که نیاز به دولت نباشد تا برندگان را از پیش انتخاب کند. ادبیات گستردهای وجود دارد که چگونه حق اختراعات به نحو بهینه طراحی شود تا انگیزهها برای نوآوری و اختلالات قیمتگذاری انحصاری متوازن شود. همچنین ارزش دارد که رویکردهای بدیل برای پاداشدهی به نوآوریها را بررسی کنیم ازقبیل جوایز یا تعهدات بازار که تحتآن تامینکنندگان متعهد به پرداخت بابت نوآوری آینده هستند، اگر معیارهای فنی و قیمتگذاری از پیش تعیینشده را برآورده کنند و تقاضای بازار را تامین کنند. بهدنبال ۱.۵میلیارد دلار تعهدات بازار پیشخرید برای واکسن پنوموکو، سه بنگاه واکسنها را توسعه دادند که دربرابر درد و رنجهای معمولا پیدا شده در اقتصادهای درحالتوسعه موثر بودند. این واکسنها اکنون به صدهامیلیون کودک رسیده و برآورد میشود جان ۷۰۰هزار نفر را نجات دادهاست. رویههای تهیه و تدارک دولت میتواند همچنین طراحی شود تا محرک نوآوری باشد. برای مثال، سیمان عامل حدود ۷درصد انتشار دیاکسیدکربن است، چون دولتها خریداران اصلی هستند، نصف مصرف سیمان آمریکا بهحساب میآیند، آنها میتوانند نوآوری در سیمان کربن پایین را تقویت کنند؛ خیلی ساده با تعهد درنظرگرفتن هزینه اجتماعی کربن به درون فرآیند تهیه و تدارک.
اقتصاددانان در نقش نوآوران
اقتصاددانان علاوهبر تاباندن نور بر طراحی سیاستها و نهادها برای نوآوری، میتوانند مشارکت مستقیمی در فرآیند نوآوری نیز داشته باشند. برای مثال، نظریهپردازان اقتصادی از اصول طراحی بازار برای طراحی سامانههای جورکردن عمل جراحی کلیه استفاده کردهاند و اقتصاددانان توسعه از روشهای آزمایشکردن نه صرفا برای آزمودن نوآوریها، بلکه برای کمک به توسعه آنها نیز استفاده کردند. یک تحلیل از سرمایهگذارهای خطرپذیر نوآوری توسعه- صندوق نوآوری اجتماعی مبتنی بر شواهد مربوط به ارگان آمریکا برای توسعه بینالملل- متوجه شد ۳۶درصد جایزهها به سمت نوآوریهایی رفت که توسط تیمهایی شامل اقتصاددانان توسعه بسط یافت و به مقیاس بیش از یکمیلیون کاربر افزایش یافت، در مقایسه با فقط ۶درصد جوایز به نوآوریهایی که چنین حضوری نداشتند.
علاوه بر این، ۶۳درصد از نوآوریهای با پشتیبانی صندوقهای خطرپذیر نوآوری توسعه که قبلا در کارآزماییهای کنترل شده تصادفی آزمایش شدهبود به بیش از یکمیلیون نفر رسیددر مقایسه با فقط ۱۲درصد جایزهها به نوآوریهایی که چنین کارآزماییهایی نداشتند. برای مثال، اقتصاددانان به توسعهدادن یک رویکرد امتیازدهی اعتبار با استفاده از روانسنجی (آزمون روانشناختی) برای ارزیابی ریسک پیشفرض برای وامگیرندگان بالقوه بدون سابقه اعتباری اقدام کردند که از طریق اقتباس توسط وامگیرندگان تجاری به مقیاس رسید. دقیقا همانند بیوشیمیستها و دانشمندان رایانه که اغلب نوآوریهای عملی در حوزههای آنها بسط مییابد، اقتصاددانان هرچه بیشتر در حال بسط نوآوریهای اجتماعی در حوزه خود هستند.