رونق نسبی صنعت پوشاک در چند سال اخیر به موجب جهش نرخ ارز و تحدید واردات نشانه دیگری از حساسیت این صنعت به بیماری هلندی است. از این رو مدیریت بیماری هلندی همان‌طور که در ادبیات توسعه صنعتی آمده برای تمام صنایع کارخانه‌‌ای به‌طور عام و برای صنایع کاربر مانند پوشاک به‌طور خاص اهمیت دارد. موضوعی که به نظر نمی‌‌رسد از آن درس گرفته باشیم و به‌رغم تورم‌‌های بالای چند سال اخیر، دولت همچنان سعی در تثبیت نرخ ارز دارد. هرچند رقابت‌‌پذیری تولید داخل صرفا با تعدیل ارزش پول محقق نمی‌‌شود و در اینجا نقش توسعه‌‌ای دولت برای افزایش بهره‌‌وری بنگاه‌های تولیدی اهمیت پیدا می‌‌کند. به عبارت دیگر همیشه نمی‌‌توان شکاف بهره‌‌وری صنعت پوشاک داخل با صنعت پوشاک ترکیه را با کاهش ارز پول پر کرد و باید از فرصت‌‌های به‌وجودآمده مانند چند سال اخیر با سرمایه‌‌گذاری در فناوری‌‌های سخت و نرم صنعت پوشاک، این شکاف بهره‌‌وری را پر کرد.

با این حال یکی از مشکلات اصلی صنعت پوشاک، فقدان سیاست‌‌های حمایتی مشخص از این صنعت است. در تامین مالی (برای سرمایه‌‌گذاری، خرید تجهیزات، تامین موارد اولیه و سرمایه در گردش)، آموزش نیروی انسانی، تامین زیرساخت، شرکت در نمایشگاه، استخدام کارشناس خارجی و... تقریبا هیچ‌گونه حمایت مشخصی از این صنعت نمی‌‌شود. درحالی‌که این صنعت به‌شدت نیازمند حمایت برای یادگیری است. بی‌‌ثباتی سیاست‌‌های تجاری و تحریم‌‌ها هم تا حد زیادی تامین نهاده‌های این صنعت را با مشکل مواجه کرده است. از طرف دیگر به موجب تحریم‌‌ها امکان همکاری با برندهای بین‌‌المللی و دسترسی به بازارهای جهانی هم تا حد زیادی از بنگاه‌های تولیدی داخلی سلب شده است. نکته مهم و قابل توجه این است که فناوری به‌کاررفته در صنعت پوشاک نسبتا ساده بوده و از این رو پر کردن شکاف فناوری بین تولیدکننده ایرانی و ترکیه ای در عین حال که نیازمند سرمایه‌‌گذاری کمتری است، احتمال موفقیت بیشتری در پی دارد.

درخصوص زنجیره ارزش چند نکته مهم وجود دارد. اول اینکه توسعه زنجیره ارزش بالادست صنعت پوشاک برای داشتن یک بخش تولیدی رقابت‌‌پذیر اهمیت دارد. هرچند نباید به توسعه بخش نساجی بیش و پیش از بخش پوشاک توجه کرد. توسعه یک بخش نساجی رقابت‌‌پذیر به علت سرمایه‌‌بری، فناوری پیشرفته، نیاز به نیروی متخصص و مقیاس تولید نیازمند سرمایه‌‌گذاری و تلاش بیشتری است. از این رو اولویت باید توسعه بخش پوشاک رقابت‌‌پذیر و در پی آن توجه به تکمیل زنجیره تامین باشد. چراکه رقابت‌‌پذیری صنعت پوشاک تا حدی منوط به در دسترس بودن مواد اولیه محلی یا حداکثر منطقه‌‌ای است. نکته بعدی درخصوص زنجیره ارزش، توجه به اهمیت تعامل با شرکت‌های بین‌‌المللی پوشاک برای یادگیری است. شرکت‌های بین‌‌المللی پوشاک نه تنها به بازارهای بزرگ دسترسی دارند، بلکه منبع عظیمی از دانش قابلیت‌‌های فناورانه هستند. به اذعان تولیدکنندگانی که تجربه همکاری با شرکت‌های خارجی داشتند، این همکاری‌‌های هرچند کوتاه یادگیری‌‌های زیادی برای بنگاه آنها داشته است. از فوت و فن تولید، استانداردهای خط تولید، کنترل کیفیت، وقت‌‌شناسی در تحویل سفارش، کار با الگوها، آشنایی با اندازه‌ها نمونه‌‌ای از قابلیت‌‌هایی بودند که بر اثر این تعاملات یا به‌دست آمدند یا ارتقا پیدا کردند.

نکته نهایی درباره زنجیره ارزش جهانی پوشاک، فرصت‌‌های منطقه‌‌ای قابل توجه است. از یک طرف ازبکستان به‌عنوان منبع پنبه مرغوب در شمال و از طرف دیگر ترکیه در غرب به‌عنوان یک کشور پیشرو در صنعت پوشاک و دروازه ورود به بازارهای جهانی اهمیت قابل توجه دارند. حرکت ازبکستان به سمت توسعه صنعت نساجی تامین پنبه را برای تولیدکنندگان ایرانی پارچه سخت می‌‌کند و لازم است ابتکاراتی در این زمینه انجام شود. از طرف دیگر با افزایش رشد اقتصادی ترکیه، صاحبان صنایع کاربر از جمله صنعت پوشاک تمایل به سرمایه‌‌گذاری در کشورهای با نیروی کار ارزان‌‌تر پیدا می‌‌کنند (در چند سال اخیر این روند آغاز شده و سرمایه‌‌گذاران ترکیه‌ای در اروپای شرقی و چند کشور آفریقایی سرمایه‌‌گذاری‌‌های قابل توجهی کرده‌‌اند). خروج تولیدکنندگان پیشرو مانند ترکیه و چین از صنعت پوشاک و نزدیکی جغرافیایی و فرهنگی ایران به ترکیه، فرصت مناسبی را برای صنعت نساجی و پوشاک ایران فراهم می‌‌کند که تبدیل به مرکز بعدی تولید پارچه و پوشاک دنیا شود. هرچند باید توجه داشت که تنها نیروی کار ارزان، یک کشور را تبدیل به هاب بعدی تولید پوشاک نمی‌‌کند و بستر نهادی، سیاست‌‌های حمایتی و قابلیت‌‌های فناورانه بنگاه‌های موجود اهمیت بسزایی در به وقوع پیوستن آن ایفا می‌‌کنند.

از این رو ضروری است که دولت از تلاش بنگاه‌های تولیدی پوشاک برای یادگیری فوت و فن تولید و فروش حمایت کند. این حمایت می‌‌تواند به‌صورت مشارکت در هزینه استخدام تکنسین خارجی یا برگزاری دوره‌های آموزشی توسط بنگاه پوشاک، مشارکت در هزینه شرکت در نمایشگاه‌های منطقه‌‌ای، مشارکت در هزینه دریافت استانداردهای بین‌‌المللی پوشاک، حمایت از انعقاد قرارداد با خریداران خارجی و خرید تجهیزات و ماشین‌‌آلات جدید انجام شود. هرچند در شرایط فعلی چنین اقداماتی از ظرفیت مالی و اجرایی بوروکراسی صنعتی کشور خارج است. ولی دولت می‌‌تواند صرفا با استخدام چند کارشناس ترکیه ای برای انتقال دانش تولید به بنگاه‌های داخلی، زمینه را برای ارتقای کمی و کیفی پوشاک تولیدی داخل فراهم کند.

نکته مهم دیگر، درخصوص تعرفه‌های واردات نهاده‌های پوشاک است. در این مورد باید چارچوبی مشخص با هدف ارتقای ظرفیت تولید داخل صنعت پوشاک تدوین و اعلام شود و از تغییر مداوم تعرفه‌ها و شرایط واردات به‌شدت پرهیز شود تا بنگاه‌های نساجی و پوشاک امکان برنامه‌‌ریزی بلندمدت پیدا کنند. امید می‌‌رود تغییرات اخیر در دفتر صنایع نساجی و پوشاک وزارت صنعت مقدمه تحولات خوبی در سیاستگذاری‌‌های مرتبط با بخش نساجی و پوشاک باشد.

 

پی‌نوشت: این تحلیل، بخشی از پروژه توانمندسازی صنعت پوشاک، انجام‌شده توسط پژوهشکده فناوری اطلاعات و موسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی است.