کفن پوشان سر گردنه بگیر!
گروه تاریخ اقتصاد- دزدان و آدملختکنهای ساکن خندقها دستهای هم جماعت کفندزدها بودند که روزها در قبرستانها گردش میکردند و قبور مردههای تازه را نشان میگذاشتند و شبها آنجا را میکندند و کفنهاشان را میربودند و بسا خلافهای غیرانسانی دیگر که از آنان بهظهور میرسید! پس از آن کفندزدها از بس مورد طعن و لعن مردم و منبریها واقع شدند، کفنپوشی را بهجای کفندزدی برگزیدند و آن نیز به اینصورت بود که شبها چیز سفیدی مانند کفن سر تا پا میپوشیدند و در گورها و گودالهای معابر و قبرستانها مانند قبرستان سر قبر آقا (قبرستانی در سمت غرب ابتدای جادهشهرری مخصوص فقرا) که محل عبور و مسیر مردم محلات جنوبشهر امثال گذر حاج غلامعلی و گذر صابونپزخانه و کوچه سیاهها و مثل آن بود مخفی میشدند و چندانکه راهگذاری نزدیک میشد، برمیخاستند و بیحرکت در برابرش قرار میگرفتند و در همان ترس و هراس بر او میآویختند و جیب بغلش را خالی میکردند و جامههایش را به غارت میبردند تا آنجا که این کفنپوش و کفنپوشی چنان ولوله و وحشتی در دل مردم شهر انداخت که از مغرب بهبعد کمتر کسی بیرون از خانه و در کوچه و معبر پیدا میشد و حتی
ماموران حفاظتی نیز از برخورد و ماموریت مقابله با آنها سر باز میزدند و شانه خالی میکردند، مخصوصا که بیشتر مردم آنها را مردههای جانبهسری تصور میکردند که دچار عذاب الهی شدهاند و گوربهگور شدهاند.
گروه تاریخ اقتصاد- دزدان و آدملختکنهای ساکن خندقها دستهای هم جماعت کفندزدها بودند که روزها در قبرستانها گردش میکردند و قبور مردههای تازه را نشان میگذاشتند و شبها آنجا را میکندند و کفنهاشان را میربودند و بسا خلافهای غیرانسانی دیگر که از آنان بهظهور میرسید!
پس از آن کفندزدها از بس مورد طعن و لعن مردم و منبریها واقع شدند، کفنپوشی را بهجای کفندزدی برگزیدند و آن نیز به اینصورت بود که شبها چیز سفیدی مانند کفن سر تا پا میپوشیدند و در گورها و گودالهای معابر و قبرستانها مانند قبرستان سر قبر آقا (قبرستانی در سمت غرب ابتدای جادهشهرری مخصوص فقرا) که محل عبور و مسیر مردم محلات جنوبشهر امثال گذر حاج غلامعلی و گذر صابونپزخانه و کوچه سیاهها و مثل آن بود مخفی میشدند و چندانکه راهگذاری نزدیک میشد، برمیخاستند و بیحرکت در برابرش قرار میگرفتند و در همان ترس و هراس بر او میآویختند و جیب بغلش را خالی میکردند و جامههایش را به غارت میبردند تا آنجا که این کفنپوش و کفنپوشی چنان ولوله و وحشتی در دل مردم شهر انداخت که از مغرب بهبعد کمتر کسی بیرون از خانه و در کوچه و معبر پیدا میشد و حتی ماموران حفاظتی نیز از برخورد و ماموریت مقابله با آنها سر باز میزدند و شانه خالی میکردند، مخصوصا که بیشتر مردم آنها را مردههای جانبهسری تصور میکردند که دچار عذاب الهی شدهاند و گوربهگور شدهاند.
منبع: تهران قدیم ، جعفر شهری
ارسال نظر