سال های دور از خانه

رباب حسیبی- در سال ۱۲۱۴ ش-مصادف با ۱۸۳۵ م- مبلغان مسیحی‌ آمریکایی، اولین مدرسه چهار کلاسه پسرانه و دخترانه را در ارومیه‌ تاسیس کردند. آنها سپس اجازه تاسیس مدرسه دخترانه‌ای را نیز در تهران گرفتند؛ مشروط به اینکه هیچ دختر مسلمانی به آن مدرسه راه‌ نداشته باشد. چهل سال بعد- در سال ۱۲۵۴ ش-به خواهش‌ بنجامین وزیرمختار آمریکا، ناصر الدین شاه اجازه داد که دختران‌ مسلمان هم به این مدرسه بروند. به این ترتیب، درسال ۱۲۷۵ ش، اولین دختران (خانم مریم اردلان و خانم مهرتاج رخشان) از مدرسه آمریکایی فارغ‌التحصیل شدند.

در سال ۱۲۶۵ش(۱۸۸۷ م) مدرسه سن ژوزف، توسط مسیون‌ کاتولیک‌های فرانسوی، در تهران به خدمات فرهنگی پرداخت. این‌ مدرسه بعدها به نام دبستان و دبیرستان منوچهری به رسمیت شناخته‌ شد؛ ولی در سال ۱۳۲۰ ش-طبق دستور دولت وقت- از ادامه کار موسسات خارجی جلوگیری به عمل آید؛ در نتیجه کلاس‌های‌ فرانسه آن برای اطفال خارجی همچنان دایر بود. در سال ۱۳۳۲ ش‌ به منظور هماهنگی مدرسه با مقررات وزارت فرهنگ و به خواهش‌ خواهران راهبه فرانسوی، بخش فارسی آن نیز گشوده شد و مدرسه با نام «دبستان و دبیرستان ژاندارک» به مدیریت خانم بدر الملوک‌ مصفا (پازارگادی) شروع به کار کرد. مدرسه فرانکوپرسان از دیگر مدارسی بود که در سال ۱۲۸۷ ش‌ (۱۹۰۸ م) به وسیله مسیو یوسف خان ریشارد (مودب الملک) به وجود آمد. پدر وی یکی از استادان مدرسه دارالفنون بود که ناصرالدین شاه‌ او را از فرانسه استخدام نموده بود؛ وی بعد با یک بانوی ایرانی‌ ازدواج کرد و به اسلام گروید.

یوسف خان به ریشارد مدرسه فرانکو پرسان را ابتدا به صورت کلاس‌ خصوصی در منزل خود تاسیس کرد و چند سال بعد این مدرسه به‌ یکی از بهترین مدارس دخترانه تبدیل شد. این مدرسه دارای‌ آزمایشگاه و لوازم سمعی و بصری نیز بود.

امور دشوار مدارس نسوان

در آن زمان تاسیس مدرسه دخترانه کار بسیار سخت و دشواری‌ بود. عوام آموزش علم را برای دختران، مغایر با مذهب می‌دانستند و اجازه نمی‌دادند دخترانشان به مدرسه بروند. هیچ‌کس خانه‌اش را برای مدرسه اجاره نمی‌داد؛ زیرا مردم آنجا را خانه فساد قلمداد و موسس آن را به بی‌عفتی متهم می‌کردند؛ حتی گاهی تابلوی‌ آن را سنگ باران می‌کردند و دیوانگان را می‌گماشتند تا مزاحم‌ شاگردان و مدیران مدرسه شوند. در چنین شرایطی، از طرف اولیای امور وقت هم هیچ گونه حمایتی از مدرسه نمی‌شد و تمام مسوولیت‌ حفظ و نگهداری انتظام مدرسه و امنیت جانی شاگردان با اولیا مدرسه بود. نامه اسدالله اسفندیاری- موسس مدرسه انائیه استرآباد- به وزارت معارف در تاریخ ۳۰/۱۱/۱۳۰۵) موید مخالفت عوام با تاسیس مدرسه نسوان است.

تاسیس اولین مدارس ملی‌ مدرسه دوشیزگان

در اواخر دوره قاجاریه (۱۳۲۴ ق) زمانی که صنع‌الدوله بر مسند وزارت معارف تکیه داشت، بی‌بی خانم وزیراف، یکی از زنان‌ روشنفکر زمان، دبستان دخترانه دوشیزگان را بنیان گذاشت؛ اما اقدام او با مخالفت شدید عده‌ای روبه‌رو شد؛ به‌طوری که‌ می‌خواستند مدرسه را ویران کنند. بی‌بی خانم به وزارت معارف‌ شکایت کرد ؛ اما در جواب به او گفته شد که صلاح در این است‌ که مدرسه تعطیل شود و به این ترتیب مدرسه دوشیزگان تعطیل شد. مدتی بعد پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی، بی‌بی خانم‌ مجددا نزد صنع‌الدوله وزیر معارف رفت. این‌بار تقاضای وی پذیرفته‌ شد، مشروط بر اینکه فقط دختران بین ۴ تا ۶ سال در مدرسه‌ تحصیل کنند و دوشیزه نیز از تابلوی مدرسه حذف شود (واژه دوشیزه را به علت اینکه مشخص‌کننده نوع جنسیت بود، مناسب برای‌ عنوان مدرسه نمی‌دانستند.)

مدرسه ناموس

در سال ۱۲۸۶ ش به ‌رغم شرایط بسیار سخت اجتماعی، دبستان ناموس توسط طوبی خانم آزموده- در خیابان فرمانفرما- تاسیس شد. وی با اخذ تدابیر لازم و با پیش‌بینی برنامه‌های‌ متناسب با افکار مردم، کار خود را شروع کرد؛ چنانکه هر سال‌ مجالس روضه‌خوانی در مدرسه ترتیب می‌داد. از اولیای شاگردان‌ دعوت به عمل می‌آورد و آیه‌هایی از قرآن را که خداوند در آنها آموختن به علم و دانش را از اهم وظایف مسلمانان دانسته، گوشزد می‌نمود و به این تدابیر از آشوب و جنجال و مزاحمت مردم جلوگیری‌ می‌کرد. مدرسه ناموس بعدها به صورت یکی از مهم‌ترین و مجهزترین مدارس متوسطه تهران درآمد.

مدرسه فرحیه نوباوگان

در سال ۱۳۳۵ ق وزارت معارف و اوقاف، پس از اخذ ضمانت‌نامه و التزام نامه از خانم فرح الملوک، با تقاضای نام برده‌ - مبنی بر اجازه تاسیس یک باب مدرسه ابتدایی، به نام فرحیه نوباوگان، در چهار راه حاج شیخ هادی- موافقت نمود و امتیازنامه مدرسه مزبور را به نام وی صادر کرد. خانم فرح الملوک خود در تهران‌ تحصیل نموده و دارای تصدیق نامه وزارت معارف بود. او قبل از تاسیس مدرسه، دوازده سال در مدارس دیگر تدریس کرده و با کار تعلیم و تربیت آشنایی کامل داشت‌.

مدرسه حسنات

این مدرسه در سال ۱۳۳۶ ق به مدیریت خانم سکینه شهرت و به تشویق حاج میرزا حسن رشدیه-پایه‌گذار مدارس ایران- در خیابان ولیعصر، چهار راه معز السلطان تاسیس شد و پس از مدتی تغییر نام داده، به مدرسه ژاله موسوم شد. مدرسه مزبور دارای‌ دوازده کلاس و سال‌ها در منطقه فوق از مدارس معتبر تهران‌ به حساب می‌آمد.

مدرسه عفتیه

مدرسه عفتیه از دیگر مدارسی بود که در سال ۱۲۸۹ ش، در خیابان سیروس تهران، توسط خانم صفیه یزدی به تشویق شیخ محمد (تصویرتصویر) معلمین و محصلین دبستان دوشیزگان ملایر درسال ۱۳۱۴ شمسی حسین یزدی شوهر نام برده- که یکی از روحانیون طراز اول تهران‌ به شمار می‌رفت و به عنوان حاکم شرع برای نظارت بر تصمیمات‌ مجلس انتخاب شده بود-تاسیس شد. در شهرستان‌ها نیز مدارسی در همان زمان دایر شد که‌ معروف‌ترین آنها مدرسه فروغ بود که در یک شرایط بسیار آشفته و پر هرج‌ومرج، در شهر مشهد-که یک شهر مذهبی بود-توسط خانم‌ فروغ آذرخشی دایر شد. در اصفهان مکتب‌خانه شرعیات را در سال ۱۲۹۶ ش می‌توان نام برد که موسس آن خانم صدیقه دولت‌آبادی بود. در فارس نیز مدرسه عصمتیه شایان ذکر است که توسط آقای خوشنویس‌زاده و به سرپرستی خانم «حیا»، در سال ۱۳۰۰ ش تاسیس شد و شروع به کار کرد. مدرسه عصمتیه یک‌ مدرسه شش کلاسه بود که تا سال ۱۳۱۴ ش هنوز فاقد امتیاز نامه رسمی از وزارت معارف بود. آقای خوشنویس‌زاده در قسمتی از نامه خود به وزارت معارف چنین می‌نویسد: «فدوی با هزارگونه‌ مشکلات، زیاد از چهارده سال دبستان شش کلاسه عصمتیه را تاسیس نموده و هر ساله عده‌ای از محصلات موفق به اخذ تصدیق‌نامه‌ شده‌اند. سه سال به اسم اینکه دبستان عصمتیه هنوز امتیاز در دست ندارد، محصلات این دبستان-موقع امتحانات سالانه- ضمیمه دبستان‌های دیگر شده و به اسم آن دبستان تصدیق نامه‌ گرفته اند... »در رابطه با امتیاز مدارس، خانم فخری قویمی (خشایار وزیری) در کتاب کارنامه زنان مشهور ایران می‌نویسد: «در سال‌ ۱۳۱۰ خورشیدی امتیاز رسمی وزارت معارف و اوقاف و صنایع‌ مستظرفه به نام بانو عزت الشریعه صادر و مدرسه ابتدایی محمودیه دوشیزگان به رسمیت شناخته شد؛ تا تاریخ فوق، تشکیل موسسات‌ فرهنگی احتیاج به اجازه رسمی نداشت و در آن سال از طرف دولت‌ وقت مقرراتی وضع شد. مدارس موجود به رسمیت شناخته شد و تاسیس مدارس جدید مستلزم صدور امتیاز رسمی گردید...» اما اسناد موجود در سازمان اسناد ملی ایران حاکی از آن است که افراد از ابتدا-برای تاسیس موسسات فرهنگی-موظف به اخذ امتیاز نامه‌ از وزارت معارف بودند. گرفتن این امتیاز نامه مستلزم تهیه محل‌ مناسب، ارائه التزام نامه رعایت مواد پروگرام دولتی و ضمانت نامه اخلاقی بوده است.

البته گاهی بعضی‌ افراد بدون امتیاز نامه اقدام به تاسیس مدرسه و کلاس‌های اضافی‌ می‌کردند. در ۲۷ مهرماه ۱۳۰۹ ش - به موجب اصل ۲۷ متمم‌ قانون اساسی- قانونی راجع به رسمیت مدارس ملی که تا آخر خرداد سال ۱۳۰۹ ش دایر بودند، مشتمل بر یک ماده و یک تبصره، از تصویب مجلس گذشت که در آن شرایط سنی و اخلاقی مدیر قید شده بود. در تبصره این قانون گفته شده مدارسی که در تاریخ‌ تصویب ماده فوق مفتوح بوده‌اند حق ندارند کلاسی اضافه از آنچه‌ دارند داشته باشند؛ مگر وقتی که سواد قانون فوق به نظر می‌رسد. از جمله دیگر اسنادی که در این رابطه می‌توان ذکر کرد، نامه‌ای از قسمت دایره تعلیمات عمومی اداره کل معارف است به وزارت معارف، که در رابطه با تاسیس کلاس‌های اضافی مدارس ملی و امتیاز نامه آنها در تاریخ ۲۵/۲/۱۳۱۲ نوشته شده. در هفدهم اسفندماه ۱۳۰۸ ش به منظور پرداخت کمک خرج به‌ مدارس ملی تهران، نظام نامه‌ای مشتمل بر شش ماده به تصویب‌ کمیسیون معارف مجلس شورای ملی رسید و به موجب قانون مصوب‌ شش بهمن‌ماه ۱۳۰۸ ش به مورد اجرا گذاشته شد. بر اساس این نظام نامه‌ در این مدارس علاوه بر سایر دروس، هنرهای یدی از جمله‌ قالی بافی، خیاطی و بافندگی نیز تعلیم داده می‌شد.

دار المعلمات

دوره تحصیل در مدرسه دار المعلمات سال بود که به دو قسمت‌ تقسیم می‌شد. در قسمت اول مطابق پروگرام سه سالی متوسطه اناث‌ شرایط پرداخت اعانه به مدارس اناث نیز- براساس تعداد کلاس‌ها و میزان قبولی شاگردان- مشخص شده است. به موجب‌ این نظام نامه، مدارس اعانه گیر موظف بودند به نسبت اعانه‌ای که‌ دریافت می‌دارند، تعدادی از شاگردان را که وزارت معارف معرفی‌ می‌کند به‌طور مجانی در مدرسه بپذیرند. از دیگر اسنادی که در این رابطه می‌توان ذکر کرد، صورت تقسیم‌ کمک خرج مدارس ملی ذکور و اناث و دستور پرداخت آن به اداره محاسبات-در تاریخ بیستم اسفندماه ۱۳۰۸ ش- است.

تاسیس مدارس دولتی

در سال ۱۲۹۷ ش نصیرالدوله، وزیر معارف کابینه وثوق‌الدوله‌ پس از تاسیس اداره تعلیمات نسوان، اقدام به تاسیس ده مدرسه دولتی و یک مدرسه تربیت معلم به نام دار المعلمات کرد. مدارس‌ دولتی از شماره ۳۱ تا شماره ۴۰ نام‌گذاری شده و در نواحی ده گانه تهران شروع به کار کردند. اولین جشن‌ رسمی مدارس دختران نیز-پس از پایان کلاس‌های قسمت اول‌ دار المعلمات- در فرانکو پرسان برگزار شد و از طرف وزیر معارف، نصیرالدوله، دو کلام‌الله مجید به دو تن از شاگردان اول و دوم‌ (خانم حرمت سپانلو و خانم بدر الملوک) اهدا شد. این مدرسه‌ درسال ۱۳۰۰ ش از فرانکو پرسان جدا و بانو فصیح الملوک مهام‌ مدیریت آن را به عهده گرفت؛ ولی در سال ۱۳۰۴ ش دکتر عیسی‌ صدیق-رییس تعلیمات نسوان- یک بانوی فرانسوی را که «هلن‌ هس» نام داشت برای اداره امور دار المعلمات تعیین کرد و دروس‌ تدبیر منزل، تعلیم و تربیت و روان‌شناسی کودک را به مواد درسی‌ آن افزود: میرزا علی اصغر خان حکمت در این باره می‌نویسد: «شاگردان این مدرسه از پرداخت‌ شهریه معاف می‌باشند؛ مشروط بر اینکه در موقع ورود ملتزم شوند که بعد از اختتام دوره تحصیلات، به عده نسوانی که در مدرسه‌ بوده‌اند موظفا در مدارس دولتی- مطابق مقررات و دستورات وزارت‌ معارف- تدریس نمایند و الا مکلفند که مطابق نظام نامه شهریه را بپردازند.»

به‌طور کلی تا قبل از سال ۱۲۹۷ ش مدارس نسوان فقط منحصر به‌ مدارس ملی در تهران و بعضی از نقاط کشور بود که اطلاع دقیقی از تعداد آنها در دست نیست؛ ولی درسال ۱۲۹۷ ش تعداد مدارس‌ اناث تهران ۴۹ باب و تعداد مدارس ذکور نیز ۴۹ باب بود. این‌ مقایسه هنگامی به عمل آمده که تعدادی از مدارس ملی ذکور - به علت ضعف مالی و عده توجه وزارت معارف- منحل شده‌ بودند. در این رابطه هیئت مدیران مدارس ملی- در نامه خود به‌ وزارت معارف و اوقاف-درسال ۱۲۹۷ ش چنین می‌نویسد: «در سنه ۱۳۲۹ ق مطابق راپورت رسمی وزارت معارف عده مدارس ذکور این شهر بالغ بر هفتاد و هشت بود که از این عده ۶۴ باب فقط ملی، و به توسط موسسین خصوصی دائر بود. و امساله برحسب تحقیقات، از مجموع مدارس ملی، ۲۵ باب بیشتر باقی نمانده. »

تعداد فارغ‌التحصیل‌های مدارس

به‌طوری که از اسناد برمی‌آید، در سال ۱۲۹۱ ش در دوره ابتدایی سه نفر، در سال‌های ۱۲۹۲ پنج نفر، در سال ۱۲۹۳ ده‌نفر، در سال ۱۲۹۴ چهل و سه نفر ، در سال ۱۲۹۵ هشتاد و نه نفر، در سال ۱۲۹۶ یک صد و سی و پنج نفر، در سال‌ ۱۲۹۷ پس از تاسیس مدارس دولتی یک صدو چهل و یک نفر، در سال ۱۲۹۸ یک صد و هفده‌نفر، در سال ۱۲۹۹ یک صد و چهارده‌ نفر، در سال ۱۳۰۰ یک صد و پنجاه یک نفر، در سال ۱۳۰۱ یک صد و هشتاد نفر، در سال ۱۳۰۲ سیصد و نه نفر، در سال ۱۳۰۳ سیصد و سیزده‌نفر، در سال ۱۳۰۴ سیصد و هشتاد نفر، در سال‌ ۱۳۰۵ چهارصد و پنجاه و یک نفر، در سال ۱۳۰۶ ششصد و چهل و نه نفر، در سال ۱۳۰۷ فارغ التحصیلان دوره ابتدایی هفتصد و شصت‌ و دو نفر و اولین فارغ‌التحصیلان دوره متوسطه چهل نفر، در سال‌ ۱۳۰۸ در دوره ابتدایی یک هزار و بیست و نه نفر و در دوره متوسطه‌ شصت و شش نفر، در سال ۱۳۰۹ در دوره ابتدایی یک هزار و صد و بیست و نه نفر و در دوره متوسطه چهل و هشت‌نفر، در سال ۱۳۱۰ در دوره ابتدایی یک هزار و سیصد و هشتاد و چهار نفر و در دوره متوسطه نود و پنج نفر، در سال ۱۳۱۱ در دوره ابتدایی یک هزار و سیصد و چهار نفر و در دوره متوسطه یک صد و بیست نفر بودند و در سال ۱۳۱۲ تعداد فارغ‌التحصیلان دوره متوسط به دویست و سی و پنج نفر رسید.

اولین گروه دخترانی که به دانشگاه راه یافتند

در سال ۱۳۱۴ ش پس از تاسیس دانشگاه بالاخره اولین گروه‌ دختران که عبارت بودند از خانم‌های شاهزاده اسکندری، شمس الملوک مصاحب، بدر الملوک بامداد، سراج النسا (دختری که‌ از هندوستان برای تحصیل در دانشکده ادبیات به ایران آمد)، مهرانگیز منوچهریان، زهرا بیات اسکندری، بتول سمیعی، طوسی‌ حائری، شایسته صادق، تاج الملوک نخعی، فروغ کیا و زهرا کیا (خانلری) به دانشگاه راه یافتند که همگی آنها از زنان دانشمند، فعال و سرشناس معاصر به شمار می‌روند.