تاریخ معاصر- در نامه فروغی به مصدق مطرح شد
حقیقت پنهان نمیماند
محمدعلی فروغی در سراسر عمر سیاسی خود مشاغل بسیاری را داخل دستگاه دولتی هم عهدهدار بود و همزمان به ترجمه و تالیف مقالات و کتابهای مختلف ادبی و تاریخی و فلسفی مشغول بود. این خصوصیت از وی عنصر کاملا متمایز با دیگر رجال هم عصر خود ساخته است. در نامهای که دیروز نخستین بخش آن دراین صفحه چاپ شد، این سیاستمدار کهنه کار ایرانی به اتهاماتی که مصدق به او درباره ارتباطش با دول بیگانه وارد کرده، پاسخ داده است. آنچه میخوانید بخش پایانی این نامه است که در کتاب سیاست نامه ذکاءالملک آمده است.
از همه بامزهتر اینکه مصدق در بیانات خود میگوید: این کارها اگر باید بشود، باید با اجازه مجلس باشد نه اینکه قبلا بکنند و بعد به مجلس بیاورند. وی با آنکه مدعی دکتری در علم حقوق است و یک دوره هم وکالت کرده، هنوز نفهمیده است که استجازه از مجلس همین است که به مجلس پیشنهاد کنند و معاملاتی را که دولت با هر کس از داخله و خارجه میکند، هر کدام که به موجب قانون اساسی محتاج به تصویب مجلس است، به قول آقای مدرس، معامله فضولی است و تا وقتی که مجلس تصویب نکرده تحقق پیدا نمیکند. منتها دولت به کسی نمیگوید برای اینکه این معامله را با تو بکنم، باید قبلا از مجلس اجازه بخواهم؛ دولت میگوید: این معامله را میکنم و شرط صحت آن تصویب مجلس است. اگر این حرف را هم نزند، باز مطلب به جای خود و تصویب مجلس در هر حال شرط صحت معاملات دولتی است.
یک نکته لطیف دیگر هم این است که قرض درست کردن برای دولت اگر کار بدی است، تقصیر کسی است که پول را میگیرد نه آن کسی که ادای قرض را قبول میکند؛ چه امتناع از ادای قرض بدحسابی است و بدحسابی اگر برای اشخاص قبیح است، برای دول به مراتب قبیحتر است؛ زیرا که تاثیرات بیاعتباری دولت خیلی بیشتر است و اینکه گفتم این کار به عقیده من خدمت بوده، به این نظر بود که هم دعاوی غیر حق را رد کردهام، هم به واسطه قبول دعاوی حقه، اعتبار دولت را محفوظ داشتهام و مقصودم هم این نیست که برای کسی اثبات تقصیر کنم؛ چه آن خود مبحثی دیگر است. در هر حال، دولتهای گذشته در قبول این پیشنهاد مصالحی و در رد آن مفاسدی دیدند؛ دولتهای آینده ممکن است نظر دیگری داشته باشند؛ در آن صورت به مجلس پیشنهاد نخواهند کرد. اگر هم بکنند ممکن است مجلس موافق نباشد و رد کند و این هر دو وجه، تازگی ندارد و نظیر آن در ممالکت خارجه و در مملکت خود ما بسیار است. یک رییسالوزرای انگلیس با دولت سویت عهدنامه بست. رییسالوزرای دیگر، از بردن آن عهدنامه به مجلس امتناع نمود. مستر ویلسن، رییسجمهور آمریکا، به اتفاق چندین دولت عهدنامه معظمی مثل معاهده ورسای را امضا کرده، بلکه سلسله جنبان عقد آن معاهده بود، معذلک مجلس آمریکا آن را تصویب ننمود. چند ماه پیش قرارداد بین ایران و روس در باب شیلات به مجلس شورای ملی پیشنهاد شد و به تصویب نرسید و اگر بگویند مجلس به محذور خواهد افتاد، مطمئن باش که حرف است؛ برای مجلس و حتی برای دولت هیچ محذوری نیست و امروز بحمدالله استقلال دولت کامل و محکم است. مساله فقط تابع مصالح و مفاسدی است که دولت سابق تشخیص داده، اگر تشخیص صحیح بود، دولتهای لاحق و مجلس هم البته باید تصدیق و تصویب کنند، وگرنه رد خواهند کرد و هیچ طور نمیشود. دوست عزیز، خاطرات را فرسودم، معذوردار ما را و اجازه بده یک کلمه دیگر بگویم. کسی که فکرش عمیق نباشد، اگر از داستان من آگاه شود، ممکن است بگوید فروغی پنجاه سال زحمت و ریاضت کشید. دنبال جمع مال و زخارف نرفت. از جاده درستی و راستی خارج نشد هر خدمتی از دستش برمیآمد کرد. برای حفظ مقام عفت اخلاقی و عزت نفس از همه تمتعات و لذایذی که دیگران بر آن دین و وطن و ناموس به باد میدهند صرفنظر نمود؛ معهذا با بیتقصیری و بیگناهی در مجلس شورای ملی نسبت خیانت و وطنفروشی به او دادند، در این صورت آیا بهتر نبود که به کلی برعکس رفتار کند و آنها که میکنند آیا حق ندارند؟
اگر چنین سخنی شنیدی، زنهار فریب مخور، ظاهربین مباش، حقیقت پنهان نمیماند.
درست که جمع و خرج کنی، باز صرفه در درستی و راستی است و من نباختهام. تحقیق مطلب طولانی است و فعلا مجال بحث آن نیست.
ارسال نظر