گاهشمار
نگاهی به رخدادهای ۲۸مردادو پس از آن
گروه تاریخ اقتصاد - روزنامه طرفدار دولت «اطلاعات» با خوشحالی در سر مقالهای با عنوان «پایه سیاست خارجی» مطالبی نوشت: «همه میدانند که بسیاری از کشورها در نتیجه کمکهای فنی و اقتصادی آمریکاییها به اوج عزت رسیدهاند و این کمکها متناسب با استعداد و بروز لیاقت این کشورها بوده است! و متاسفانه کشور ما با وجود استحقاق کامل از این قسمت سالها محروم ماند!... قیام ملی و خودجوش مردم(!) در ۲۸ مرداد به این دلیل اتفاق افتاد که «شاه» در چارچوب قوانین کشوری حق داشت که نخست وزیر خود را عزل کند. مجلس هم منحل شده و عملا وجود نداشت. وقتی مصدق السلطنه در برابر فرمان عزل خویش دست به تمرد زد؛ واکنش های مردمی را برانگیخت (!). مردمی که شاه خود را می خواستند و از افتادن کشور در دامن کمونیسم میترسیدند! با تظاهراتی جانانه شاه و میهن خود را از خطرات پیش رو حفظ کردند!»
این مطالب نشان میدهد که واقعیتهای تاریخی چگونه در آن زمان تحریف شده است.
رادیوBBC : حالا دقیقا نیمه شب است!
دستور کودتا از طرف چرچیل و آیزنهاور صادر شد. خلع ید مصدق به وسیله کودتا اولین بار قرار بود در سال ۱۳۳۱ اتفاق بیفتد. اما مصدق با آگاهی از موضوع، سفارت انگلیس را در تهران تعطیل کرد و با اخراج تمام دیپلمات های بریتانیا غرب را ناکام گذاشت. غروب روز ۲۴ مرداد ۳۲ گروهی از افسران سیا در ویلای امنی گرد هم آمدند. قرار بود در نیمه شب همان روز عملیات «آژاکس» به صورت رمزی از رادیو بی.بی.سی پخش شود، اگر چه عملیات در این تاریخ هم ناکام ماند؛ اما سرانجام در ۲۸ مرداد در چهار مرحله طراحی شده با موفقیت انجام شد:
- تبلیغات منفی در جراید و خیابانها علیه مصدق به خاطر روابط نزدیکانش با حزب توده و روسیه کمونیست.
- خلع ید مصدق از نخست وزیری با فرمان شاه.
- تظاهرات گروههایی از عوامل کودتا تحت عنوان حمایت مردم از شاه!
- سرلشگر زاهدی به عنوان نخستوزیر جدید.
در این شرایط جمله رمزی بنگاه سخن پراکنی «بیبیسی» شنیده شد؛
حالا دقیقا نیمه شب بود، نیمه شبی تاریک!
کدورت اساسی وجود ندارد!
آمریکا بعد از کودتا ۴۵ میلیون دلار در چهار قسط به دولت نظامی زاهدی کمک کرد و هراز گاهی جلسات کمیسیون استفاده از این کمک در دفتر وزیر دارایی تشکیل میشد و درباره طرز استفاده از کمکها و تبدیل دلار به ریال مذاکره انجام میگرفت. روزنامههای طرفدار دولت با ژستی مستقل از قول مقامات رسمی هم نوشتند «که برای تجدید روابط با انگلستان عجله ای نخواهند داشت.» اما فردای آن روز عبدالله انتظام وزیر خارجه در گفتوگو با خبرنگاران گفت: اظهارات ایدن مورد قدردانی و مسرت است با توجه به اینکه اختلاف موجود بین دولت ایران و کمپانی سابق نفت میباشد، دولت ایران میل دارد چنین تصور کند که میان دولتین و ملتین ایران و انگستان کدورتی اساسی وجود ندارد(!) که نتوان رفع کرد تنها توقع دولت ایران این است که برای حل اختلاف نفت قوانین مصوب کشور محترم شمرده شود و اصل حیثیت و شرافت ملی ایران! ملحوظ و اساس عدالت و انصاف در رفع اختلافات رعایت شود!
مسائل تعطیلی پالایشگاه آبادان
دولت نظامی برای تجدید و بهبود رابطه خود با انگلیس و آمریکا شروع به یک سلسله تبلیغات رسانهای کرد تا وجهه معقولی به این تلاشها بدهد. سپهبد زاهدی ۱۲ آبان در جمع شورای عالی نخست وزیری گفت: «مبارزه با بیکاری با اجرای ماده دوم برنامه دولت وقتی نتیجه مطلوب میبخشد که دست دولت در خرج باز باشد. دست دولت وقتی باز میشود که بر منابع ثروت طبیعی خود و بزرگترین عایدات کشور یعنی معادن نفت دست یابد. آبادان و تاسیسات خاموش آنجا را به گردش درآورد و با حل مساله نفت و صدور آن به بازارهای عالم مشکلات را حل کند... ایران قبل از تعطیلی پالایشگاه ۵۶ درصد از یکصد تن نفت خامی را که در خاورمیانه تولید میشد تصفیه میکرد ولی با سیاستهای غلط دولت قبلی امروز فقط یک درصد نفت خام را تصفیه میکند. تعطیلی پالایشگاه آبادان سبب شده است که نه فقط تصفیهخانههای متعددی در نقاط مختلف اروپا به وجود آید که در هند و کویت و غیره هم تصفیهخانه تاسیس کنند. دولت نباید در این جریان خونسرد بماند و بگذارد صنعت نفت ما سیر قهقرایی را طی کند. اگر پالایشگاه آبادان کارش متوقف نمیشد نه تنها خزانه مملکت تهی نمیشد و دست نیاز به سوی بیگانه برای قرض گرفتن و کمک دراز نمیشد، فقر و بیکاری هم امروز قیافه خشمگین خود را به ما نشان نمیداد و زمینه تبلیغات «استقلال شکنانه» این طور مهیا نمیشد...!!»
ارسال نظر