طهران قدیم شهری با 114 برج و چهار دروازه
تهران تکیه داده بر دامنه های جنوبی البرز با ارتفاعی معادل 1100 متر از سطح دریا، گسترده‌ترین و پرجمعیت‌ترین شهر ایران و از جمله کلانشهرهای جهان است.

تهران به معنی "دامنه گرم"، روستایی نزدیک به ری باستان بوده است که ری‌نشینان جان به در برده از ایلغار مغول به آن روی می‌برند و در آن مسکن می‌گزینند و بدین گونه سنگ بنای اولیه تهران به عنوان شهر گذاشته می شود.
ویرانی ری بر اثر جنگ‌های فرقه‌ای در سده ششم و نیز هدم و غارت و قتل عام مغولان جمعیت تهران را افزایش می‌دهد.
منطقه ری و تهران در سال ۸۸۸ هجری در افق جغرافیا درخشش بیشتری می‌یابد و پس از روی کار آمدن سلسله صفویه مورد توجه شاه طهماسب صفوی ـ که برای زیارت امامزاده حمزه علیه‌السلام از این منطقه می‌گذشته است ـ قرار می‌گیرد.
به فرمان او در سال 961 هجری قمری گرداگرد تهران بارویی با یک صد و چهارده برج ـ به عدد سوره‌های قرآن ـ بنا می‌کنند که پیرامون آن شش هزار قدم بوده است. برای بنای این حصار از مصالح دو منطقه استفاده می شود و چال میدان، چال حصاره و بعدها چال میدان آباد معروف می‌شود.
شاه عباس اول در سال ۹۹۸ هجری قمری، هنگامی که برای دفع حمله عبدالمومن‌خان ازبک عازم خراسان بود در تهران بیمار می‌شود و نمی‌تواند به موقع خود را به مشهد برساند. از این تاریخ است که تهران در شمار شهرهای حکومت صفوی در می‌آید. شهری با یکصد و چهارده برج و چهار دروازه معروف که عبارت بودند از: دروازه شاه عبدالعظیم، دروازه دولاب، دروازه شمیران و دروازه قزوین.
در اواخر دوره صفویه به دستور شاه سلیمان در محل چنارستان شاه عباسی، ساختمانی با شکوه بنا می‌شود و شاه سلطان حسین نیز در آخرین سال‌های پادشاهی، چندی را در تهران به سر می‌آورد و در همین شهر سفیر سلطان احمد، پادشاه عثمانی را به حضور می‌پذیرد.
در فتنه افغان، طهماسب دوم ـ پسر شاه سلطان حسین دوم ـ پس از سقوط اصفهان به دست افغان‌ها، پنهانی از شهر گریخته و به قزوین می‌رود و آنگاه که فتحعلی‌خان قاجار و سپاهیانش به او می‌پیوندند، خود را شاه می‌خواند و در تهران با شورشیان به نبرد برمی‌خیزد. طهماسب دوم از این نبرد طرفی نمی بندد اما شهر آسیب فراوان می‌بیند.
افغان‌ها در ارگ سکنی می‌گزینند و برای ایجاد گریزگاه، پلی در سمت شمال ارگ بر خندق می‌بندند و در جلوی آن دروازه‌ای به نام ارگ به پا می‌دارند که بعدها دروازه دولت بر ویرانه‌های آن، قد می‌افرازد.
با قدرت گرفتن نادرشاه افشار، افغان‌ها که نیروی رویارویی با سپاهیان او را در خود نمی‌بینند، کمر به قتل مردم و غارت شهر می‌بندند. بسیاری از بناهای آباد، ویران و انبوه بسیاری کشته می‌شوند و جمع کثیری به خاک سیاه می‌نشینند. در سال ۱۱۵۳ هجری قمری، نادرشاه تهران را به عنوان تیول به فرزندش رضاقلی‌میرزا می‌بخشد.
تاریخ افسانه‌ای تهران به نام شیث بن آدم و هوشنگ پیشدادی می‌رسد. در عهد ساسانیان کیش زردشت در ری رواج یافت و چندین آتشگاه بزرگ در شمال و جنوب تهران ایجاد شد. آتشگاه نخستین، قصران در فاصله 30 کیلومتری مرکز تهران روبروی یکی از ارتفاعات کوه توچال قرار داشت.
در فرهنگ آنندراج آمده است: شهر تهران در قسمت جنوبی شهر حالیه تهران بنا شده و خانه‌های پستی داشته که شبیه به غار بوده، ولی به تدریج از طرف شمال توسعه یافته و منازل را بیشتر به سرچشمه قنوات نزدیک کرده‌اند.
در کتاب تهران عصر ناصری آمده است: تهران از قرن ششم هجری قمری یکی از روستاهای ناچیز و کم‌اهمیت بود و شهر ری که تقریباً در شش کیلومتری تهران قرار داشت، کانون عظیم تمدن و فرهنگ قدیم این خطه به شمار می‌رفت؛ تا اینکه با هجوم ویرانگر مغول، جنگ‌های داخلی، کشمکش‌های مذهبی و تفرقه‌اندازی های فرقه‌های مذهبی و... ری، رو به ویرانی نهاد. در کتاب عجایب‌البلدان آمده است: تهران قریه‌ای است معظم و ولایات ری دارای باغات زیاد با اشجار و ثمرات خوب و فراوان و سکنه در خانه‌های سرداب مانند به سر می‌برند، همین که دشمن حمله آورد، به خانه‌های تحتانی پناه می‌برند که هر قدر محصور بودنشان امتداد یابد، به سبب کثرت آذوقه که از فرط احتیاط ذخیره کرده‌اند، آسوده‌اند... و دائماً به سلطان عصر یاغی و با عساکر او در کارزار و زد و خوردند، مالیات خود را به مسکوک نمی‌پردازند، بلکه در عوض نقود رایج، خروس و مرغ می‌پردازند. تا حمله مغول، هنوز هم تهران به صورت قریه‌ای نه‌چندان معتبر باقی مانده بود و مانند دیگر قراء ری، زیر نظر خوارزمشاهیان اداره می‌شد. یاقوت حموی ـ سیاح بزرگ عرب ـ هنگام فرار از دست مغولان در سال 617 هجری قمری از این قریه یاد کرده است. با سکونت اهالی ری پس از زلزله‌های متناوب و نیز حمله مغولان، تهران به تدریج از شکل روستا بیرون آمد و به شهرکی تبدیل شد که دارای چهار امامزاده و چند بقعه متبرکه بود. به عنوان اولین امامزاده‌های تهران باید از امامزاده زید، یحیی، اسماعیل و سید نصرالدین نام برد. در این دوره، کشاورزی و باغداری توسعه پیدا کرد و این امر نظر مهاجمان و ساکنان روستاهای اطراف تهران را به خود جلب کرد. این وضع تا پایان دوره‌های ترکمانان و اوایل صفوی دوام یافت.
تاریخچه شهر تهران
نام تهران برای نخستین بار در یکی از نوشته‌های تئودوسیوس یونانی در حدود اواخر سده دوم پیش از میلاد به عنوان یکی از توابع ری ذکر گردیده است.‌ قدیمی‌ترین سند فارسی موجود درباره نام تهران، نشان می‌دهد که تهران قبل از سده سوم هجری قمری وجود داشته است، زیرا نویسنده‌ای به نام ابوسعد سمعانی در کتاب خود از شخصی به نام ابوعبداله محمدابن حامد تهرانی رازی نام می‌برد که اهل تهران ری بوده و در سال 261 هجری قمری برابر 874 میلادی در گذشته است.
ابوالقاسم محمد ابن حوقل به سال ۳۳۱ هجری قمری در توصیف شهر تهران نوشته است: تهران در شمال شهر ری واقع شده است و دارای باغ‌های فراوانی است که میوه آن بسیار متنوع است و مردم قریه تهران بیشتر اوقات در زیر زمین زندگی می‌کنند.
ابواسحاق استخری در کتاب المسالک والممالک به سال 340 هجری قمری درباره تهران به تفصیل سخن گفته است و ابن بلخی در فارسنامه که در حدود سال‌های 500 هجری قمری نوشته است، از آثار تهران سخن به میان آورده است. نجم‌الدین ابوبکر محمد ابن علی ابن سلیمان راوندی درکتاب خویش به نام راحه‌الصدور به سال 599 هجری قمری روایت کرده است که مادر سلطان ارسلان سلجوقی در سال 561 هجری قمری از ری، قصد عزیمت به نخجوان را داشت که در نزدیکی تهران فرود آمد و در همان ایام، خود سلطان نیز در دولاب که ناحیه‌ای در جنوب خاوری تهران است، اقامت داشت.
در زمان پادشاهان صفوی کم‌کم تهران، شهرتی پیدا کرد و آبادی و رونق این شهر به‌ویژه در دوره سلطنت شاه طهماسب اول آغاز شد. چون جد اعلای صفویه به نام امامزاده حمزه مجاور بقعه حضرت عبدالعظیم در شهر ری مدفون بود، سلاطین هرچندگاه برای زیارت جدشان به تهران می آمدند.
شاه طهماسب اول گذشته از این، به علت وجود آب‌های گوارا و باغ‌های فراوان و شکارگاه‌های مناسب اطراف شهر، تهران را دوست می‌داشت و به مرور در این محل به سکونت‌های تقریباً طولانی می‌پرداخت به حدی که دستور داد دور شهر را برج و باروی مقاومی برپا نموده و بناهای تازه و کاروانسراها در داخل آن بنا کنند. به همین مناسبت در سال 961 هجری قمری، حصاری به دور شهر بنا نهادند که از چهار دروازه و 114 برج به تعداد سوره های قرآن تشکیل شده بود.
حدود بارویی که به فرمان شاه طهماسب اول به دور شهر کشیده شد تقریباً ۶ هزار قدم بود و از سمت جنوب به خیابان مولوی کنونی، از سمت شرق به خیابان ری کنونی، از سمت غرب به خیابان وحدت اسلامی و از سمت شمال به خیابان‌های امیرکبیر و امام خمینی منتهی می‌شد که محوطه ارگ با داشتن حصار مخصوص و خندق چهارگانه،در وسط شمالی شهر قرار داشت.
از چگونگی محلات و موقعیت آن‌ها چنین بر می‌آید که قسمت مغرب و شمال غربی شهر داخل باروی شهر عهد شاه طهماسب، غالباً باغ بوده و خانه‌های مسکونی بیشتر در عودلاجان و چاله‌میدان قرار داشته است و قسمت بازار، محل کسب و کار بازرگانان و پیشه‌وران آن زمان بوده است. شاه عباس اول نیز تا چندی به پیروی از شاه طهماسب همین رویه را تعقیب کرده و به آبادانی تهران همت گماشت و دستور داد باغ بزرگی به نام "چهر باغ" در تهران احداث کنند و ساختمانی برای سکونت موقتی خاندان سلطنتی بنا نهند.
در سال ۱۲۰۰ هجری قمری تهران برای نخستین بار توسط آقامحمدخان قاجار به عنوان پایتخت انتخاب شد.
در زمان آقامحمدخان قاجار تنها به ساختن عمارت تخت مرمر اکتفا شد ولی در زمان فتحعلی شاه، محلات جدید و ساختمان‌های تازه‌ای در تهران ایجاد شد که از آن جمله می‌توان بنای مسجد امام خمینی، مسجد سید عزیزاله، مدرسه مروی، قصر قاجار، نگارستان و لاله‌زار را نام برد. محمدشاه قاجار، محله‌ای به نام عباس‌آباد در جنوب بازار و یک باغ و ساختمان بزرگ‌تر نیز به نام عباس‌آباد در شمال تهران (عباس آباد کنونی) و محله دیگری به نام محمدیه که سابقاً "میدان پاتقاتوق" نامیده می‌شد، بر محلات دیگر افزود و آب رودخانه کرج را به وسیله نهری به نام نهر کرج به تهران منتقل ساخت. همچنین احداث باغ داودیه (محله فعلی داودیه) و بخشی از بنای مسجد جمعه و بازار بین‌الحرمین از جمله آثار زمان محمدشاه است. در زمان سلطنت ناصرالدین شاه نیز به همت امیرکبیر تاسیساتی چون مدرسه دارالفنون، بازار امیر، بازار کفاش‌ها و سرای امیر ایجاد شد.