حسابداران و اقتصاد مقاومتی
دکتر ناصر پرتوی* اقتصاد مقاومتی مفهومی است که در ابتدا، در سال ۸۹ توسط مقام معظم رهبری مطرح شد. اگر بخواهیم در کوتاهترین عبارت، اقتصاد مقاومتی را تعریف کنیم، چنین است: اقتصاد مقاومتی، اقتصادی است که برای ملت حتی در شرایط فشار و تحریم زمینه رشد و شکوفایی را فراهم کند. اقتصاد مقاومتی مقابل و ضد اقتصاد وابسته است. مهمترین هدف و نتیجه اقتصاد مقاومتی رشد و شکوفایی اقتصاد کشور همراه با عدالت اجتماعی یا عدالت مردمی است. کاری است سخت، ولی شدنی. اقتصاد مقاومتی میتواند دارای شاخهها و زیر گروههای مختلفی باشد.
دکتر ناصر پرتوی* اقتصاد مقاومتی مفهومی است که در ابتدا، در سال 89 توسط مقام معظم رهبری مطرح شد. اگر بخواهیم در کوتاهترین عبارت، اقتصاد مقاومتی را تعریف کنیم، چنین است:
اقتصاد مقاومتی، اقتصادی است که برای ملت حتی در شرایط فشار و تحریم زمینه رشد و شکوفایی را فراهم کند. اقتصاد مقاومتی مقابل و ضد اقتصاد وابسته است.
مهمترین هدف و نتیجه اقتصاد مقاومتی رشد و شکوفایی اقتصاد کشور همراه با عدالت اجتماعی یا عدالت مردمی است. کاری است سخت، ولی شدنی.
اقتصاد مقاومتی میتواند دارای شاخهها و زیر گروههای مختلفی باشد. نظیر:
اقتصاد ترمیمی، اقتصاد دفاعی و اقتصاد هجومی که هر کدام از این شاخهها (روش ها) راهکارهای خاص خود را میطلبد. حتی میتوان شاخههای اقتصاد مقاومتی را همزمان اجرا کرد.
برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی مجبور به گذر از چهار مرحله هستیم که در این نوشتار به سه مرحله اول پرداخته میشود.
۱- تشخیص داشتههای خودمان و مدیریت هماهنگ آن
از لحاظ جغرافیایی، ایران در موقعیت استثنایی و بسیار مناسبی قرار گرفته است. طبق آخرین بررسی، ما اولین کشور دنیا در ذخایر گازی هستیم. ما سومین کشور دنیا در ذخایر نفت هستیم. ما جزو ۱۰ کشور اول دنیا در ذخایر معدنی هستیم و بالاخره، دارای نیروی انسانی با هوش هستیم. هر چند مدتها است در دنیا اقتصاد مبتنی بر دانش و دانایی جای اقتصاد مبتنی بر منابع را گرفته است. ولی با همین داشتهها باید از مرحله اول گذر کرد و باید در این مرحله داشتههایمان را مدیریت هماهنگ و یکپارچه کنیم.
ابتدا این امر به هماهنگی و همدلی سه قوه نیاز دارد. روسای سه قوه باید هماهنگ با یکدیگر حرکت کنند و حتی در برخی مواقع، ضروری است گذشت فردی و شخصی کنند تا این مرحله با جامعیت به پایان برسد.
در سال ۸۹ فرمان صادر شد، سالهای ۸۹ و ۹۰ و ۹۱ و ۹۲ به صحبت و حرف گذشت و تنها راهکار گذاشتیم.
وقتی نتایج ملموس نیست، معنایش این است که کاری انجام نشده است.
وقتی فرمان صادر شده و رئیسجمهور محترم نیز اواخر سال ۹۲ و با تاکید بیشتر از ابتدای سال ۹۳ بارها به این موضوع اشاره داشته، بنابراین حرفها و صحبتها باید به عمل برسد، دیگر نباید گفته شود راهکارها چیست، باید چه کارهایی انجام دهیم، چه کارهایی میخواهیم انجام دهیم.
از وزرا به سطوح پایینتر که مدیران اجرایی و جهادی کشور محسوب میشوند، باید فرمان، دستور و خواست ملت ایران را به اجرا و عمل تبدیل کنند. نکته و موردی که شاید دهها سال مفقود شده، هماهنگی و یکپارچه عمل کردن مدیران اجرایی است که در مرحله اول که گذر از شناخت داشته هایمان است، از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است.
۲- تشخیص حوزههای احتمالی فشار به ترتیب اولویت
پس از انجام و گذر از مرحله اول، برای گذر از مرحله دوم که تشخیص حوزههای احتمالی فشار به ترتیب اولویت است، باید اقدام شود. هرچند اکنون تا حدود زیادی حوزههای فشار و تحریم را شناختهایم، ولی باید روسای کمیسیون امنیت و کمیسیون اقتصاد مجلس شورای اسلامی همراه با برخی از مسوولان دولت، نشستهای ماهانهای برای این منظور داشته باشند و نتیجه هر جلسه به اطلاع روسای سه قوه اعلام شود که هماهنگ عمل کنند.
۳- تلاش برای کنترل یا بی اثر کردن فشارها
بهمنظور بی اثر کردن فشارها، آموزش مداوم لازم است. آیا پس از گذشت بیش از سه سال، نظام آموزشی کشور متناسب با اقتصاد مقاومتی تدوین شده و اصولا نظام آموزشی ما به این باور رسیده است؟ آیا دو وزارتخانه آموزش و پرورش و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اقدامی در این زمینه کرده است؟ آیا سازمان امور مالیاتی، سازمان بورس و اوراق بهادار و... متناسب با فرمان، دستور و خواست ملت، برنامه ریزی کرده اند؟ آیا بانک مرکزی در سه سال گذشته، پیش بینی رویدادهای فعلی را کرده بود؟
در این مرحله وظیفه دو ارگان یعنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و سازمان امور مالیاتی (وزارت امور اقتصادی و دارایی) مهمتر از بقیه ارگانها است، وزارت علوم باید درس یا دروسی را برای بیشتر رشتهها برنامه ریزی کند بهخصوص برای رشتههای مدیریت، حسابداری، حسابرسی، اقتصاد و...
اکنون که در ابتدای سال ۹۳ قرار داریم، وزارت علوم باید از کلیه کمیتههای برنامه ریزی رشتههای مختلف و مرتبط بخواهد که درس یا دروسی را (حداقل یک درس برای بیشتر رشتهها و حداقل دو درس برای رشتههای مدیریت، حسابداری، حسابرسی و اقتصاد) برنامهریزی کنند و بالاخره مهمترین وظیفه را در این خصوص، سازمان امور مالیاتی به عهده دارد. (اخذ مالیات صحیح)
وضع مالیات بر دارایی (ثروت) ضروری است یا بهتر است گفته شود وضع مالیات بر برخی از داراییها مانند املاک و اتومبیل ضروری است. اینجا ارتباط اقتصاد و فرهنگ پدیدار خواهد شد. فرهنگ، تنها در بخشهای هنری نیست، بلکه در مصرف بهینه و پرهیز از مصرف زدگی نیز هست. فرهنگ سازی در اینگونه موارد از وضع اخذ مالیات صحیح بر برخی از داراییها (ثروت) ایجاد میشود. تصور کنید عوارض سالانه فردی که یک آپارتمان ۲۰۰ میلیون تومانی دارد و فردی که یک آپارتمان ۵ میلیارد تومانی دارد، چقدر تفاوت دارد؟ آیا عدالت رعایت میشود؟ سازمان امور مالیاتی (دولت) باید لایحهای به مجلس تقدیم کند که از ارزش روز هر نوع ملک یک در هزار و از ارزش روز هر نوع اتومبیل یک در صد مالیات سالانه اخذ شود.
در نگاه اول و ابتدایی درصد پوشش بودجه دولت تا حدی اضافه خواهد شد، ولی اگر نگاه عمیق تری به این موضوع شود، بالاترین فرهنگسازی ایجاد خواهد شد.
استفادهکنندگان ارزشهای بالاتر، هر ساله مالیات بیشتری پرداخت میکنند که خود، نوعی فرهنگسازی در جهت پرهیز از مصرفزدگی و استفاده در حد نیاز خواهد بود. بالاخره به این نکته باید به طور قطع توجه داشت که در کلیه مراحل اقتصاد مقاومتی، شفاف سازی، ثبات و سلامت مالی و به دنبال آن مبارزه با فساد و تقلب همواره باید انجام شود و این مهم فقط و فقط باید به عهده حسابداران و حسابرسان گذاشته شود، زیرا دانش، تخصص و تحصیلات مرتبط را برای ثبات و سلامت مالی و مبارزه با فساد، تقلب و پولشویی دارند. در پایان این نوشتار موارد ذیل بار دیگر توصیه میشود:
الف) مدیریت هماهنگ و یکپارچه
ب) آموزش همراه با بینش
ج) شفافسازی، ثبات و سلامت مالی، مبارزه با فساد، تقلب و پولشویی
د) اخذ مالیات بر ثروت بهطور صحیح و به تبع آن فرهنگ سازی
عشق به وطن با حرف نیست باید آن را با عمل ثابت کرد.
*دبیرکل انجمن حسابداری ایران
ارسال نظر