مسیر آینده حسابرسی داخلی
ترجمه: لقمان پاکروان* ما در این مقاله به دنبال ارائه تصویری شفاف و مناسب از سازمانها با استفاده از فرآیند توصیفی و برداشتی انجام شده توسط حسابرس داخلی موجود در سازمان یا در دیگر سازمانها هستیم همچنین به دنبال ارائه هشدار به مدیریتهای ارشد سازمانها هستیم در این خصوص که حسابرس داخلی میتواند به عنوان یک عامل بسیار مهم در اداره بهینه سازمانها نقشآفرینی کند. در این مطالعه، احساس میکنیم که به دلیل وجود تغییرات سریع در بخشهای مختلف بخش خصوصی و دولتی وجود حسابرس داخلی با یک فرآیند کنترلی و مدیریتی بهینه میتواند اثربخشی بیشتری را در سازمانها ایجاد کند.
ترجمه: لقمان پاکروان* ما در این مقاله به دنبال ارائه تصویری شفاف و مناسب از سازمانها با استفاده از فرآیند توصیفی و برداشتی انجام شده توسط حسابرس داخلی موجود در سازمان یا در دیگر سازمانها هستیم همچنین به دنبال ارائه هشدار به مدیریتهای ارشد سازمانها هستیم در این خصوص که حسابرس داخلی میتواند به عنوان یک عامل بسیار مهم در اداره بهینه سازمانها نقشآفرینی کند. در این مطالعه، احساس میکنیم که به دلیل وجود تغییرات سریع در بخشهای مختلف بخش خصوصی و دولتی وجود حسابرس داخلی با یک فرآیند کنترلی و مدیریتی بهینه میتواند اثربخشی بیشتری را در سازمانها ایجاد کند. خدمات قابل ارائه در این ساختارها عبارتند از: تاکید بر ارائه بهتر خدمات، حذف فعالیتهای زائد و دارای حاشیه عملکردی پایین، انجام تمرکززدایی و در قدرت و انتقال مسوولیتهای کنترلی به کلیه عوامل و واحدهای داخلی سازمان. این تغییرات به این معنی است که کنترلهای داخلی امروزه مهمتر از هر زمان دیگر در قیاس با سنوات قبل است و از آنجا که انجام کنترل و عوامل کنترلی از مراکز کنترلی متمرکز به کلیه بخشهای سازمان سرایت کردهاند عملا تناسب سازی روشهای کنترلی و استقرار آن در بخشهای مختلف عملکردی جنبه حیاتی و با اهمیتی را به خود گرفته است. بسیاری از سازمانها تعریف کنترل را شامل بررسی همه چیز یک سازمان در راه رسیدن به اهداف کسب و کار میدانند. بر همین اساس گسترش در حوزه حسابرسی عبارت از توجه به کنترلها تقریبا در تمام زمینههای فعالیت با انجام ارزیابیهای یکپارچه و جامع از کنترلهای مالی است. نتایج تحلیلهای انجام شده نشان میدهد که سازمانهای بزرگ و قدرتمند با ارتباط مداوم و مستقیم با حسابرسی داخلی و قدرتمند کردن آن منطبق با توانایی سازمان در انطباقسازی با تغییرات فرهنگی و گسترش افق دید در ساختار بینالمللی و جامعه موفقیت سازمان را به همراه میآورند و بر همین اساس است که واحد حسابرسی داخلی در سازمان، خود را متناسب با تغییرات انجام شده در فرآیندهای کسب و کار و نیاز ذینفعان مطابق با فلسفه تدوینی برای خود همراستا با تغییرات مورد درخواست، تغییر خواهد داد. حسابرسی در حال تغییر است (روند ارزش افزوده در حسابرسی داخلی) عملکرد حسابرسی داخلی امروزه به صورت مستمر در حال حرکت است و این فرآیند به دور از صدور صرف گزارش حسابرسی در قالب کمبود و ضعف در کنترلهای داخلی سازمان به عنوان نقش اولیه سنتی در حال حرکت به سمت ارائه رهنمودهای مدیریتی به مدیریت شرکت است. در این بخش نهادها و سازمانهای مترقی و توسعه یافته حسابرسی داخلی عملا صاحبکاران را نیز به عنوان یکی از مشتریان مستقل خود میبینند و آنها با تمرکز در ارائه خدمات مقرون به صرفه برای مشتری توابع ممیزی خود را مهیا، اجرایی و بهروزرسانی میکنند. حسابرسی داخلی امروزه در حال تبدیل شدن به ماهیت مقرون به صرفه بودن با محوریت «خطر و ریسک» است و این به عنوان مدلی توسعه یافته برای بسیاری از سازمانها شناخته شده است وآنها بر همین اساس در سازمان همواره به دنبال ارزیابی خطر به صورت مداوم و مستمر هستند. به این ترتیب این موضوع فرآیندی است که اجازه میدهد تا حسابرسی به تصمیم گیری دقیق درخصوص مواردی که دارای منابع کمیاب هستند منجر شود. بر همین اساس وجود تکنیکهای ارزیابی ریسکهای پیچیده به عنوان عاملی به حسابرسان داخلی به منظور شناسایی و تعیین بخشهای پرخطر که در سطح سازمان نهفته هستند کمک خواهد کرد. حسابرسان در مرحله طراحی و برنامهریزی برنامههای حسابرسی خود، به جای گزارشگری مشکلات مواردی که سازمان براساس آن دچار مشکل شده است زمان بیشتری را صرف شناسایی سیستمهای سازمان به منظور شناسایی خطرات میکنند. همچنین آنها ابزاری برای به اشتراکگذاری سطح دانش حسابرسی برای مدیریتها و همچنین تشویق و کمک به اعمال کنترلهای داخلی و ارزیابی آن توسط هر مدیریت را فراهم میکنند. با این شرایط حسابرسیها در حال تبدیل شدن به واحدی با خروجیهای مفید و اثربخش است زیرا آنها عملگرا هستند و شناسایی مشکلات در سطح هر مدیریت و سازمان، مدیریت را در حل آن کمک خواهد کرد. ارائه شاخصهای کلی کفایت کنترلهای اجرایی و پیدا کردن راههای جدید و بهتر برای انجام کارهای سازمان از وظایف دیگر حسابرسی داخلی است. اما نکته دیگری که مورد توجه حسابرسان است نگرانی از کیفیت حسابرسی انجام شده است، زیرا به هر حال توسعه روشهای ارزیابی عملکرد در سازمانها از طریق بررسی میزان بازخورد اثربخشی گزارشها و نتایج ارائه شده از طریق نظرسنجی از مدیران امکانپذیر است و آنها قادرند از طریق محکزنی با دیگر سازمانها یا همکاران حسابرس اقدام به شناسایی شاخصهای بهینه و اثربخش به منظور اندازهگیری خروجیهای خود، کنند. در فرآیند حسابرسی توجه به عامل زمان برای تکمیل مراحل عمده و اصلی فرآیند حسابرسی، زمان اتمام حسابرسی و صدور گزارش و غیره و نتیجهگیری از حسابرسی انجام شده به صورت مناسب و بهتر از دیگر خدمات قابل ارائه توسط مدیریتها از دیگر دغدغهها و چالشهای مدیریت است. حسابرسی داخلی به عنوان عاملی در پشتیبانی از مدیریت ارشد و به عنوان یک عنصر ضروری در این بخش مطرح است. بنابراین پرواضح است که مدیریت ارشد خواستار انجام حسابرسی داخلی مناسب و ارائه گزارش مربوط به صورت مستقیم به خود او است. بر همین اساس مدیریت ارشد باید به صورت واضح به کلیه سیگنالهایی که منجر به حمایت از حسابرسی داخلی میشود توجه داشته باشد زیرا یک گزارش مناسب و ارائه یک موضوع مهم از طرف حسابرس داخلی میتواند به صورت آسان به مدیریت ارشد و کمیته حسابرسی در زمینه بهبود بیشتر سازمان کمک کند. یکی دیگر از موارد با اهمیت در وظایف حسابرس داخلی، شناسایی نقطه نظرات و نگرشهای کارکنان در تمام سطوح و ارائه آن به مدیریت ارشد سازمان است که این امر منتج به ارتقای جایگاه کارکنان و ایجاد احترام موازی و متقابل بین کارکنان و مدیریت در سطح بالای سازمان خواهد شد. حسابرسی داخلی، مکانی برای بهترینها و کارکنان درخشان سازمان سازمانهای پیشرو در بخش خصوصی با استفاده از واحد حسابرسی داخلی آن را به عنوان یک زمینه آموزشی در توسعه و انتصاب مدیران آینده مورد توجه قرار میدهند زیرا حسابرسی داخلی در عمل جایگاه سهامداران و مدیران اصلی به منظور تصمیمسازی در این سازمانها خواهد بود؛ به طوری که آنها اقدام به جذب نیروهای متخصص در سطوح بالا پس از بررسی و مشاهدات عملکردی دو تا چهار ساله آنها یا تغییر مسیر شغلی پرسنل حاضر در مدیریتهای مختلف حسب شناخت از تجارب و تواناییهای آنها میکنند. فناوری، پاسخ به نیاز حسابرسان داخلی امروزه بسیاری از سازمانها و شرکتها در حال تبدیل شدن به سازمانهایی با فناوریهای پیچیده هستند. بر همین اساس با اذعان به اینکه اطلاعات و فناوری اطلاعات امروزه دارای اهمیت بسیار زیادی برای مدیران دارد، برخی از واحدهای حسابرسی داخلی را بر آن داشته است که نظارتهای مستمری بر نرمافزارهای توسعه یافته تولید اطلاعات در سازمانها به صورت لحظهای داشته باشند. این توانایی برای در اختیار داشتن نبض اصلی سازمانها است و به عنوان توجه به ارزشها تلقی میشود. این فرآیند زمانی بهتر خواهد بود که سازمان از لحاظ جغرافیایی دارایی پیچیدگیهای زیادی باشد. همچنین این مدل حسابرسی دادههای اطلاعاتی (EDP) با استفاده از یک گروه کوچک از متخصصین حسابرسی دادههای اطلاعاتی (EDP) صورت میپذیرد، بر این اساس که واحد حسابرسی با انجام مصاحبه در بخشهای در حال توسعه در سازمان به دنبال افزایش توجه و تخصص در ممیزی و کنترلهای حسابرسی دادههای اطلاعاتی (EDP) است. بر این اساس واحد حسابرسی با انجام مصاحبه در بخشهای در حال توسعه در سازمان به دنبال افزایش توجه و تخصص در ممیزی و کنترلهای حسابرسی دادههای اطلاعاتی (EDP) است و بیشتر سازمانها همواره به دنبال ادغام عملیات حسابرسی مالی و عملیاتی و حسابرسی دادههای اطلاعاتی (EDP) هستند. ابزارهای مبتنی بر کامپیوتر برای برنامهریزی و مدیریت حسابرسی، افزایش کیفیت در حسابرسی و بهرهوری آن تعبیه میشود به عنوان مثال، وجود دسترسی به سیستمهای نرمافزاری و اطلاعاتی در واحد حسابرسی این هدف را مهیا میسازد که حسابرسان بدون خروج از دفاتر کار خود حسابرسی مورد نظر را اجرایی کنند. رویکردی سازندهتر در گزارشگری از نتایج حسابرسی با توجه به جهتگیری در ارائه سرویسهای جدید که مورد درخواست استفادهکنندگان و ذینفعان است این گزارشها (گزارشهای حسابرسان) در درون سازمانها به عنوان موتور حرکت و به عنوان وسیله نقلیه سازنده سازمانها دیده میشود و برای تشویق مدیران برای ایجاد تغییرات در سطح سازمانها مقرون به صرفه است و در رویکرد تبدیل شدن گزارشهای حسابرسان به یک مجموعه همهجانبه برای استفاده مدیران، حسابرسان و سایر واحدهای ممیزی به دنبال حل مشکلات در طول دوره انجام حسابرسی است و به طور فزاینده، گزارشهای حسابرسی برای آنچه که هست به رسمیت شناخته شده و به عنوان ابزار ارتباطی و به موقعی تلقی میشود که در سطح مناسبی از جزئیات رویدادها به مدیران عملیاتی در یک موقعیت خاص و به منظور رفع مشکلات مدیران ارشد ارائه میشود. گرایشهای آتی حسابرسان داخلی نتیجه غالب مطالعات امروزی آیندهای متفاوت از وضعیت فعلی را برای حسابرسی داخلی پیشبینی میکنند. اکنون به برخی از نتایج حاصله در این ارتباط به شرح زیر میپردازیم: الف) حسابرسی داخلی در حال تبدیل شدن بیشتر به یک سیستم سرویسگرا، نرمافزاری فعال و سیستمی پیشگیرانه و تمرکزگرا است. ب) حسابرسی داخلی به دنبال استفاده از تکنولوژیهای بهتر و متمرکزتر در فرآیندهای حسابرسی و تقاضای بیشتر در بخش تخصصی برای حسابرسان در قیاس با تعداد نیروی حسابرسی کمتر است. ج) همکاری میان حسابرس داخلی و مدیریت باید ادامه پیدا کرده و حسابرس داخلی به عنوان مشاور مدیریت درخصوص مسائل کنترل داخلی عمل کند. د) حسابرس داخلی باید اقدامات لازم را برای توسعه توانایی خود در بخش حسابرسی مسائل زیست محیطی، موضوعات اجتماعی و اقتصادی، سیاسی به عمل آورد. آخرین گزارش حسابرسی داخلی در سطح بخش دولتی که در کشور آمریکا منتشر شده است مربوط به گزارش سالانه ۱۹۹۳ است و آخرین حسابرسی داخلی در سال ۱۹۸۴ مورد بررسی و پایش قرار گرفته است، زیرا در آن دوره سازمانها در هر دو بخش دولتی و خصوصی بهبود یافته و موظف به انطباق سازی خود با تغییرات قابل ملاحظه بودند. بازارهای جهانی امروزه دارای رقابت بسیار گستردهای هستند و این به آن معنی است که بسیاری از سازمانها به دنبال زنده ماندن و بقا در بخش اقتصاد هستند و بر همین اساس نیازمند تعامل در توسعه و پایش فرآیندهای خود به صورت مستمر و شناسایی وضعیت رقبا هستند، بر همین اساس آنها بیشتر توجه خود را به مشتری متمرکز داشتهاند و به دنبال تغییر فرهنگ سازمانی خود همراستا با اهداف تغییریافته سازمان و تبدیل سازمان به یک نهاد مولدتر هستند. بنابراین با توجه به این حقایق باید قبل از انجام حسابرسی به دنبال شناسایی تغییرات و همراستایی سازمان براساس مسیر تعریف شده برای تعالی سازمان حسب اهداف مطروحه باشند و بر همین اساس باید سازمانها نیاز خود به انجام حسابرسی منطبق با یک فرآیند صحیح را جزو ضرورتها تشخیص دهند. منطبق با این شرایط کشور آمریکا و کانادا با توجه به تغییرات صورت گرفته در فرآیندهای کسب و کار، سه هدف عمده را در این راستا شناسایی و مورد توجه قرار دادهاند که در زیر به آنها میپردازیم: الف) شناسایی و شناخت ویژه دولت از فرآیند حسابرسی داخلی و ایجاد یک پایه برای تعیین معیار ارزیابی جامعه از حسابرسی داخلی کشور کانادا به منظور شناخت حسابرسان ارزشمند. ب) آگاه سازی مدیران ارشد در سطح سازمانها به منظور تبیین نقش حسابرسان داخلی بهعنوان بازیگران اصلی در سازمانها و یاور اصلی مدیریت. نتایج یادشده حاصل مصاحبه با مدیران حسابرسی داخلی و کارکنان آنها حداقل در ۴۰ شرکت و سازمان مختلف. است این سازمانها شامل صنایع متفاوت و بازرگانی عمومی و خصوصی در سطوح استانها و کشور بودهاند. افزون بر آن علاوه بر انجام مصاحبه هر جا که ممکن بوده است با استفاده از مدارک و اطلاعات مستند که مورد توجه بوده نیز اقدام شده است. ایجاد تغییر در محیط کسب و کار تقریبا هر مصاحبه انجام شده با مدیران حسابرسی داخلی، بیانگر وجود تغییرات چشمگیری در فرآیندهای کسب و کار است که شامل جهانی شدن بازارها، ایجاد رکود در فعالیتهای اقتصادی، افزایش رقابت در سطح تجارت، وجود نگرانی در بخش محیط زیست و فناوریهای جدید و شتاب در نرخ تغییر فعالیتهای اجرایی و مدیریتی در سازمانها، بیشتر شدن فرآیندهای ساده، توجه به کاهش هزینه، توجه به حذف فعالیتهای کمبازده و کمارزش و ارائه محصولات و خدمات باکیفیتتر به مشتریان است که آنها را مطرح کردهاند. برخی از این موارد برای اجبار برای حفظ بقاء و بخشی دیگر با هدف بهرهبرداری از مزایای تجارت آزاد هستند و از این بابت حسابرسان داخلی به دنبال همراستا سازی تغییرات یادشده در مقابل نیاز خود برای انجام حسابرسی داخلی و توجه به نیاز ذینفعان هستند. پرواضح است که وجود تغییرات یادشده باعث شده است که بسیاری از حسابرسان داخلی اقدام به بررسی مجدد رویکردهای خود در تطابق با فرآیندهای کسب و کار کردهاند و نتیجه آن نیاز به ایجاد تغییر در روشهای ممیزی، اهداف حسابرسی و توجه به افزایش ارزشآفرینی است که این بخش از حسابرسی داخلی به عنوان حسابرسی «ارزش» مطرح است. به عنوان مثال چنانچه به دنبال بهبود سازمان یا زنده ماندن و حفظ بقاء در محیط امروزی باشیم تصور بر آن است که تحولات حسابرسی داخلی باید با تغییرات مورد نظر در فرآیندهای «کسب و کار» در سطح سازمانها صورت پذیرد. بدین ترتیب با افزایش تغییر در مهارتهای حسابرسی داخلی، روشهای حسابرسی با استفاده از تکنولوژیهای اطلاعاتی و تکمیلی نوین در فرآیندهای حسابرسی باید همگام و همراستا با تحولات سازمان و فرآیندهای کسب و کار باشد. کیفیت و اطمینانبخشی محصولات و خدمات بسیاری از سازمانها امروزه تمرکز بیشتر خود را روی نیاز مشتریان معطوف داشتهاند که این نیازها شامل توسعه سازمان در ارائه محصولات و خدمات با کیفیت فراتر از انتظار مشتریان است. به نظر میرسد این تغییرات لازم است زیرا سازمانها به دنبال حفظ و افزایش مشتریان خود هستند که این موضوع نتایج زیر را برای سازمانها دربردارد: الف) حفظ توان رقابت درخصوص مشتریان با رقبا را هموار خواهد ساخت ب) تحویل به موقع محصول را فراهم میآورد ج) مسوولیتپذیری و اقدام بخشی بیشتر در قبال مشتری را به دنبال میآورد د) مشارکت انسانی میان مدیریت و سیستمهای کاری را مهیا خواهد ساخت به طوری که امروزه بخش عمدهای از سازمانها به دنبال کاهش سطوح مدیریت و توانمندسازی سازمان (چابکسازی سازمانها) خود هستند، این تغییرات در عمل به سازمانها اجازه میدهد تا ایدهها را در حرکت به سمت و سوی بالاتر و از طریق کاهش سطوح و لایههای مدیریت و در نزدیک سازی رابطه مدیریت با مشتریان و ایجاد آزادی بیشتر در حوزه عمل مدیران، دنبال کنند، به طوری که آنها شغل و وظیفه محوله به خود را به صورت ابتکاری هدایت کنند. براین اساس این سازمانها در کل به این موضوعات تاکید دارند: الف) کاهش هزینهها ب) کوچک سازی سازمان ج) ساده سازی فرآیندها د) حذف فعالیتهای فاقد ارزش افزوده یا دارای ارزش افزوده کم با توجه به مراتب یادشده، بسیاری از سازمانها به میزان بسیار زیادی خود را کوچک کرده و اقدام به کاهش هزینههای بالاسری خود حداقل در بخشهای زیر کردهاند: الف) از بین بردن فعالیتهای فاقد ارزش افزوده ب) مهندسی مجدد سیستمها و تبیین بکارگیری سیستمهای ساده در مراحل انجامکار ج) کاهش کارهای غیرضروری د) استفاده از فناوریهای جدید و اتخاذ بهترین شیوه در اعمال کنترلهای داخلی ه) طراحی دوباره فرآیندهای کنترل در سازمانهای سنتی و) تغییر در قوانین محیط زیست و فرهنگسازی هدف اصلی در چالش به وجود آمده، بازبینی نقش حسابرسی داخلی در سازمانها و ارزیابی مستقل از سیستمهای کنترل داخلی سازمانها است. بنابراین بیانیه ماموریت ما در این مقاله این است که حسابرسی داخلی باید به طور مستقل اقدام به بررسی عینی ارزیابی کفایت و اثربخشی کنترلهای مالی، کنترلهای عملیاتی سازمان و مدیریت کند. بیانیه ماموریت منتشر شده در این خصوص توسط انستیتوی حسابرسان داخلی عبارت است از: الف) هدف از انجام حسابرسی داخلی ب) دامنه قدرت و مقررات مربوط به تضمین دسترسی به افراد، اسناد و داراییها و عملیات سازمان ج) مسوولیت حسابرسی داخلی برای بررسی و گزارشگری امور مالی و غیرمالی از جمله اثربخشی، بهرهوری اقتصادی از عملیات سازمان. حسابرسی داخلی به عنوان یک واحد ارزیابی مستقل است که در داخل سازمان تشکیل و تاسیس شده است و به منظور بررسی و ارزیابی فعالیتهای سازمان به عنوان واحد سرویسدهنده به سازمان تلقی میشود و به بیانی دیگر هدف از حسابرسی داخلی کمک به اعضای سازمان در ایفای موثر مسوولیت آنها است که این عمل توسط حسابرسان داخلی از طریق تجزیه و تحلیل، ارزیابی، توصیهنامهها و مشاوره اطلاعات مربوط به فعالیتهای سازمان صورت میپذیرد. تعریف حسابرسی داخلی از نظر انستیتوی حسابرسان داخلی IIA: اگرچه سازمانها به تشریح نقش حسابرسی داخلی در شرایط مشابه حسب وظیفه و کاری که انجام میدهند میپردازند و این تشریحها به طور قابل توجهی متنوع هستند، این محدوده از حسابرسی مالی به حسابرسی طیف گستردهای از فعالیتهای کسب و کار، عملیات مربوط به مسائل مدیریت و کنترل داخلی میپردازد. نقش در حال تحول حسابرسی داخلی تشخیص روند کنونی فرآیندهای کسب و کار در فرهنگ سازمانی موثر است. مطابق با این فرهنگ آنها نقش حسابرسی داخلی را در انجام کارهای خاص از جمله ارزیابی خطر (ریسک)، رضایت مشتریان، ایجاد ارزش در سازمان به عنوان نقش اصلی آن میشناسند. الف) بسیاری از مدیران و مسوولان حسابرسی داخلی اظهار میدارند که آنها به طور فزایندهای تمرکز خود را در فرآیند حسابرسی، به مدیریت ریسک معطوف داشتهاند و در برخی از سازمانها این واحد، عملا مسوولیت خطر را به رسمیت شناخته است. ب) ارزیابی کنترلهای داخلی و خطرات مرتبط با آن در گزارشات حسابرسان و گزارشگری درخصوص اینکه چگونه کنترلهای داخلی و ریسک به صورت مناسب در سطح سازمان مدیریت میشود و اطمینان از کنترل ریسکهای مربوط به هر بخش از مدیریتها حسب مسوولیت مدیریتها. ج) ارائه خدمت به مشتریان و رفع نیازمندی آنها در جهت کمک به بهبود عملکرد. د) تمرکز و اشاره به آنچه که باید و بهتر است که انجام شود نه آنچه که اشتباه است. به تعبیری دیگر حسابرسی داخلی شرکت ماموریتی برای برآوردسازی نیازهای مشتریان و اضافه کردن ارزش در فرآیندهای کسب و کار است. همچنین حسابرسی داخلی با یک ارزیابی مستقل از کیفیت اجرای کنترلهای داخلی و فرآیندهای کسب و کار اقدام به ارائه توصیه و پیشنهاداتی به صورت مستمر به مدیریت میکند و همچنین درخصوص منابع اختصاص داده شده در ارتباط با سیستمهای کسب و کار برای بهبود فرآیندهای کسب و کار به طور مستمر و اثربخش قابلیت اطمینان بخشی و پاسخگویی و مدیریت هزینه، رهنمودهای مربوطه را ارائه خواهد داد. سایر نقشهای حسابرسی داخلی اگر سازمانها نقشهای اضافهتری را برای حسابرسان خود در سازمان و فراتر از کنترلهای داخلی قرار میدهند برخی از این نقشها رسمی و در راستای دستورات و اعلام سیاست حسابرسی داخلی گنجانده شده است و تعامل و ارتباط با سایر سازمانهای دیگر به عنوان نقش دوم یا به عنوان نقش منشعب شده از نقش اصلی ایفاء شده است. برخی از این موارد عبارتند از: ۱. افزایش پتانسیلهای کارمندان با قرار دادن آنها در معرض فعالیتهای گسترده کسب و کار، فرهنگ سازمانی، محیط زیست، کنترل و شیوه مدیریت ریسک به عنوان یک فرآیند آموزشی و توسعه تجربه منجر به ایجاد موفقیتهای مدیریتی در سایر بخشهای دیگر سازمان در آینده میشود. بر همین اساس مدیران سازمان با انتصاب و بهکارگیری یک گروه با تخصصهای متنوع از افراد سطح بالا به منظور گسترش آموزش و افزایش سطح دانش اقدام به چالش کشیدن محیط کسب و کار میکنند. ۲. با اشتراکگذاری تخصص و دانش مدیریت ریسک کنترلهای داخلی در سطح شرکت بهترین روش در افزایش سطح دانش و اثربخشی شرکت است به طوری که این امر منجر به ارائه مشاوره در اعمال کنترل نسبت به جنبههای مختلف سیستمها و سیاستها و روشهای اجرایی میشود. ۳. شناسایی فرصتها برای بهبود اقتصادی و افزایش بهرهوری و اثربخشی عملکرد فعالیتها در انجام مسوولیتهای محوله. ۴. ارائه مشاوره درخصوص خطرات به مدیران به خصوص در مراحل طراحی سیستمها و برنامههای توسعهای شرکت. ۵. انجام تکالیف خاص اعم از ارائه خدمات مشاورهای و بررسی موارد مشکوک به تقلب و تخلف. ۶. ارائه کمک به حسابرسان مستقل. ۷. ارائه اطمینان بخشی معقول به تامین کنندگان و طرفین قراردادها در قبال وجوه پرداختی در رعایت قوانین و مقررات و مفاد قراردادها. بر همین اساس به نظر عدهای از صاحبنظران یک رابطه بسیار قوی بین نقش حسابرسان داخلی و منافع تحصیل شده از طرف آنها وجود دارد. در این راستا مساله نوع گزارش و نوع خدمت نیست بلکه باید این کار و گزارش خروجی کاملا منطبق با اهداف و نقش تعیین شده توسط مدیریتهای کمیته حسابرسی باشد. ارتباط بین کنترل داخلی و حسابرسی داخلی مطابق با بررسیهای انجام شده درخصوص نقش حسابرسی داخلی در ارزیابی مستقل از کفایت اثربخشی سیستمهای کنترل داخلی مشخص شد که مشکل مربوط به ارتباط اصطلاح «کنترل داخلی با نقش حسابرسی داخلی» در این است که هیچگونه تعریف واحد و سازگاری از محدوده کنترلهای داخلی در میان سازمان وجود ندارد و تنها تعداد کمی از سازمانها با تمرکز سنتی بر فعالیتهای مالی به عنوان عوامل کنترل توجه دارند که این کنترلها در درجه اول برای محافظت از داراییها و اطمینان از قابلیت اطمینان بخشی از سوابق مالی و جلوگیری از تقلب است. با این حال در بیشتر سازمانهای بزرگ کنترل داخلی در تعریف بسیار گستردهتر از موضوعات مربوطه است و همه جنبههای یک سازمان را در بر میگیرد تا اینکه اطمینان حاصل شود که سازمان به اهداف خود دست مییابد. سازمان، عامل طرحها و پروژهها، سیاستها، ارزشها، روشها و شیوههای رفتاری منظم و کارآمد در کسب و کار به دنبال یک اثرگذاری بر ارائه یک اطمینان معقول از اهداف کسب و کار و اهداف برآورد شده سازمانی است. در تعریف کنترل داخلی یک شرکت بزرگ از آنجا که روابط قوی بین حسابرسی داخلی و کنترل وجود دارد باید ابتدا دامنه و ماهیت کنترل داخلی و نقش حسابرسی داخلی در این ارتباط درک شود. کنترل داخلی در آلمان در کشور آلمان کنترلهای داخلی به طور معمول بیشتر به موارد خاص در سازمان توجه دارد و این فرآیند به اعمال کنترلها از گذشته تا حال میپردازد. در برخی از سازمانها عملا کنترلهای داخلی شامل عناصر اصلی زیر است: الف) ساختار سازمان ب) استانداردهای کسب و کار و رفتارهای اخلاقی پ) ارزشها ت) آموزشدهی ج) سیاستها، روشها و محورها د) اطلاعات مالی و عملیاتی ر) امنیت فیزیکی داراییها ز) برنامهریزی و بودجهبندی س) کنترلهای امنیتی حسابرسی دادههای اطلاعاتی (EDP) ش) کنترل داخلی و توازن سازی در سطح سازمان در ارتباط با کنترلهای داخلی ل) برنامهریزی احتمالات م) توجه به کسب و کار و اهداف تبیین شده ن) بهرهوری اقتصادی در استفاده از منابع و) توجه به اطلاعات مالی و عملیاتی در استفاده از منابع مفید هـ) محافظت از داراییها و جلوگیری از ضرر و زیان شرکت ی) رعایت سیاستها، روشها و قوانین مدیران حسابرسی داخلی با اشاره به اهمیت اجرای این فرآیندها در اجرای کنترلهای داخلی نشان میدهند که اسنادی که مدیران اجرایی خود را مسوول توزیع و اجرای آن در سطح سازمان میدانند، عملا به کنترلهای داخلی تاکید دارند و به دنبال تعریف کنترلهای داخلی و تبیین دستورالعملهای کنترل داخلی و ارزشهای اخلاقی و رفتاری در فرآیندهای کسب و کار هستند. آنها اشاره میکنند که کنترلهای داخلی نه تنها ما را قادر میسازد که برای ایفای مسوولیت خود به حفاظت از داراییها و یکپارچگی اطلاعات بپردازیم بلکه این عملیات یک عامل کلیدی در دستیابی ما به اهداف شرکت در فرآیند کسب و کار است. تبیین اصول گسترده برای اعمال کنترلهای داخلی دستورالعملهای کنترلی در سازمانها از جمله مهمترین ابزار برای اعمال نظارت بر فرآیندهای کنترلی سازمان است که از جمله آنها عبارتند از: ۱. سیستمهای کنترل داخلی با کیفیت بالا باید در سازمان حفظ شوند و این کنترلها با هزینه معقول قابلیت اجرایی و سازگار داشته باشند. ۲. ایجاد محیطهای کنترلی مناسب در هر بخش مدیریتی و اجرایی در سطح سازمان ۳. طراحی رویهها و حدود آن و اقدامات کنترلی در سطح سازمان و مطابق با شرایط توضیح اینکه قبل از پیاده سازی کنترلها مدیریت باید مطمئن باشد که منافع کنترل بیشتر از هزینه آن است. ۴. مدیریت همواره باید رصد کند که آیا کنترلهای تعیینکنندهای در سازمان وجود دارد و اثر آن قابل اندازهگیری است. تطبیقسازی کنترلها و تغییر در فرهنگ مدیریت سازمانها به شکلهای مختلف به دنبال انجام تغییرات قابل توجه در رویکردهای خود از جمله تمرکز زدایی مدیریت deleyering و زمینه سازی توانمندسازی کارکنان و همچنین مسوولیتپذیری و اقتدار در مورد چگونگی قابلیت کنترل این تغییرات هستند. به طوری که این مساله مورد توجه قرار گیرد که کنترلها نه تنها کم نشدهاند بلکه سازمان نیازمند کنترلهای موثرتر و قویتر است. در این ارتباط برخی از سازمانها که به وجود کنترل داخلی در سطح سازمان خود اشاره میکنند دو عامل موثر را دلیل این حرکت سازمانی خود تعریف میکنند: الف) وجود تغییرات سریع و اینکه بررسی عملیات و موضوعات تا حدود زیادی کاهش یافتهاند. ب) وجود بازار رقابتی و کم حاشیه که این موضوع سازمان را به سرعت به دنبال حرکت به سمت تغییر و رفع این چالش وامیدارد. تغییر در فرهنگ مدیریت به صورت اساسی نیازمند طراحی مجدد و بازنگری در سیستمهای کنترلی سازمان است و این تغییر از طریق قابلیت انعطاف پذیری سازمان و با تمرکز بر نیاز سازمان و با اشتراکگذاری تعهدات و ارزشهای اخلاقی، سازمان را در مسیر تعالی کسب و کار یاری خواهند داد. نتیجهگیری روند تغییرات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در سطح جوامع ملی و بینالمللی در عمل با وجود آثار پروانهای بر سایر حوزههای اقتصادهای دیگر کشورها، علوم و رشتههای حرفهای که باید با این تغییرات خود را ترمیم و همراستا کنند را همواره با چالش مواجه کرده است. بر همین اساس با پذیرش وجود تغییرات فعلی در سطح جوامع مختلف، حفظ بقاء و تداوم استمرار فعالیت سازمانها، نیازمند وجود تغییر در واحدهای منابع حسابرسی داخلی متناسب با تغییرات انجام شده و نیاز متقاضیان در سازمانها است به طوری که امروزه مدیران سازمان با استفاده از بستههای اطلاعاتی مدیریتی خود قادر باشند ضمن رصد کردن فعالیتهای اجرایی درون سازمان با نگاه و رصد کردن بیرون سازمان، امکان تصمیمگیری صحیح و منطبق با شرایط را به صورت بهینه برای خود هموار سازند. بر همین اساس با توجه به این موضوع که گزارشهای صادره توسط واحد حسابرسی داخلی میتواند به عنوان چشم سوم در بسته مدیریت نقشآفرینی کند، مدیریت همزمان با این تغییرات بهوجود آمده ضمن درخواست تغییر واحد حسابرسی داخلی تقویت این واحد و توجه ویژه به آن را مد نظر قرار دهد. این موارد در بررسی سیر تحولات صورت گرفته در زمینههای اقتصادی، جامعه، سیاست و فرهنگ در کشورهای مختلف کاملا مشهود است. بنابراین ما نیز در این شرایط نیازمند توجه ویژه به نقشهای جدید حسابرسی داخلی در سازمانها هستیم، به طوری که این نیاز زنجیره تامین نیاز اطلاعاتی مدیران را در سطح سازمانها را دچار تغییر خواهد کرد، بنابراین بازنگری در فرآیند این چرخه میتواند مدیریت را در دستیابی به اهداف خود بیش از پیش رهنمون سازد. *دانشجوی دکتری مدیریت مالی حسابدار رسمی و کارشناس رسمی دادگستری
ارسال نظر