روانشناسی بازار سهام
با سهام خود ازدواج نکنید
در این مطلب جذاب و خواندنی منتشر شده در سایت بورس۲۴ از قول سهامداران و معاملهگران حرفهای بازارهای سهام دنیا تاکید شده که با سهام خود ازدواج نکنید! شاید این پندهای آموزنده در شرایط کنونی بازار سرمایه ایران کارآتر از هر زمان دیگر باشد.
بولکووسکی در این مقاله مینویسد: در طول 30 سال سرمایهگذاری و معامله، به رازی دست یافتهام که تصور میکنم، هر سرمایهگذاری باید آن را بداند. عنوان این نوشته ممکن است بخشی از این راز را برایتان بازگو کند. اما پیش از گفتن این راز به داستانهای واقعی زیر خوب گوش دهید.
«جیل» پنج سنتی
جیل یک معاملهگر تازه وارد به باشگاه ما است. او سالها به عنوان کارگزار و مشاور مالی در شغل سرمایهگذاری مشغول به کار بوده است. اما جیل کار خود را رها کرد و اکنون تمام وقت به انجام معامله در بازار میپردازد.
تقریبا هر وقت که حرفی از او میشنیدم داشت، یک چیز را تکرار میکرد: «تنها کاری که باید انجام دهم این است که ۱۰ سنت از هر معامله سود کنم. هنگامی که آن را در ۱۰۰۰ سهم در هر معامله ضرب کنی، همین مقدار کم مبلغی در حدود ۲۶۰۰۰ دلار در سال میشود. این در صورتی است که در هر روز تنها یک معامله انجام دهی و موفق عمل کنی.» او در حدود ۶ معامله در روز انجام میدهد و به طور بالقوه باید مبلغی در حدود ۱۵۶۰۰۰ دلار در سال سود کسب کند.
البته، انجام معامله هرگز به این سادگی نیست. کارمزد کارگزاری و دیگر هزینههای مربوطه از سود معاملات میکاهند. اما گذشت زمان معلوم کرد که او نتوانست این کار را در دراز مدت و مستمرا با موفقیت انجام دهد. چرا؟
«لری» با زیانهای بسیار
او یک معاملهگر با تجربه است که در حدود 10 سال در بازار به انجام معامله پرداخته است. اما اگر نگاهی به پرتفولیوی او داشته باشید، از این همه اعداد و ارقام قرمز رنگ که نشانگر عملکرد منفی و همراه با زیان اوست، متعجب خواهید شد. در برخی موارد تا 25، 40 و حتی 50 درصد در زیان است. تنها موارد کمی وجود دارد که سودهایی را با درصدهای 20 و 50 درصد نشان میدهند.
او اخیرا به من گفت: «آنقدر در ضرر هستم که نمیتوانم آنها را بفروشم.» چگونه زیانهای او این همه زیاد شد؟ با از دست دادن یک پنی و گاهی یک دلار...
«بیل» ورشکسته
اما معاملهگر دیگری نیز وجود دارد که فکر خوفناک تعداد زیادی قبض و بدهی فکر او را در سر میز شام به شدت مشغول کرده و نمیداند که پول پرداخت. آنها را باید از کجا تامین کند. هر روز هم معاملات او به ستون زیانهایش میافزاید. هر چیزی را که سعی میکند منجر به شکست میشود. با اینکه چند بار مقادیری پول از همسرش قرض گرفته، اما سرمایهاش روزبهروز کمتر میشود.
این سه معاملهگر در یک موضوع به یکدیگر شباهت دارند. میتوانید حدس بزنید که آن ویژگی چیست؟ پاسخ آن رازی است که تمام معاملهگران باید آن را بدانند.
این راز را به تعداد بسیاری از معاملهگران گفتهام و جالب اینکه تقریبا تمام آنها حرف مرا باور نکردند و از آن استفادهای نبردند. چرا؟ فکر میکنم آماده مواجهه با آن نبوده اند. شما چطور؟ میتوانید با این پاسخ به درستی برخورد کنید و آن را متوجه شوید؟ این راز چیست؟ این است: «پول را فراموش کنید.»
می دانم که احتمالا انتظار شنیدن حرفی بسیار انقلابی و منحصر به فرد داشتید. حرفی که بتواند میلیونها دلار برای شما به ارمغان بیاورد.
حالا خوب به این حرف گوش کنید: اگر به اینکه چقدر پول در یک معامله به دست میآورید یا از دست میدهید فکر نکنید و آن را نادیده بگیرید و تنها بر انجام درست معامله تمرکز نمایید، پول خودش هوای خودش را خواهد داشت و از دست نخواهد رفت.
دوباره مرور کنید
بگذارید داستان هر یک از معاملهگران را دوباره مرور کنیم. از جیل شروع میکنیم. تمام کاری که او میخواهد انجام دهد این است که سود کمی کسب نماید. اگر او بر انجام صحیح معاملاتش بر اساس یک برنامه مشخص تمرکز میکرد و تنها به فکر کسب سود ناچیزی از هر معامله نبود، بسیار بهتر عمل میکرد. در حال حاضر، هنگامی که سود کمی به دست میآورد، آنچنان از ترس از دست دادن آن عصبی میشود که فورا آنچه دارد را میفروشد.
هنگامی که بار دیگر سهامی را میخرد، و قیمت سهام در جهت مناسب حرکت نمیکند، ذهن او فلج میشود و فقط منتظر میماند که قیمت سهام دوباره بالا رود و آن را بفروشد. آنچه در عمل اتفاق میافتد این است که در واقع او دارد زیانهای خود را افزایش میدهد.
پول را فراموش کنید و بر روی انجام معامله متمرکز شوید. آیا دستورهای توقف زیان مناسب را برای خود در نظر گرفتهاید و آنها را انجام میدهید؟ آیا به دنبال مقاومتها هستید تا در آن زمان سهام خود را بفروشید؟
اما جیل تنها بر روی سود بردن از معاملات متمرکز است و زمانی برای تفکر صحیح درباره خود معاملات ندارد.
درباره همان معاملهگر زیانکار
لری همان معاملهگر زیانکاری است که فکر میکند زیانهای او آن قدر بزرگ شدهاند که ارزش فروختن سهام را ندارند. زمانی به او گفتم: «اهمیتی ندارد که سهمی را با چه قیمتی خریده ای. مهم این است که بدانی چه زمانی باید آن را بفروشی. اگر دستورهای توقف زیان مناسبی را برای خود تنظیم کرده باشی، این مورد میتواند زیانهایت را تا 25 درصد کاهش دهد.» بله، درست است، گاهی قربانی یک الگوی کاهشی شدن به معنای از دست دادن 70 درصد سرمایه است، اما لری این گونه پول خود را از دست نداده است. زیانهای او حاصل عدم عملکرد و عدم واکنش او نسبت به وقایع بوده اند. او زیانهای کمی که هر روز بیشتر میشوند را تنها نشسته و نظاره میکند.
تنها کاری که لری باید انجام دهد این است که معاملات خود را به دقت نظاره کند. شما باید مرتب به دنبال نقاط مقاومت و حمایت بگردید و به محض این که دیدید بازار در حال فروریختن است یا صنعت مورد نظر نشانههایی از ضعف را در خود نشان میدهد، سهام خود را بفروشید. با هیچ سهمی ازدواج نکنید و عاشق هیچ یک از سرمایهگذاریهای خود نشوید.
اگر لری به اندازه زیانهای خود چندان توجه نکرده بود و تنها به نمودار قیمتها توجه میکرد، این زیانهای سنگین را هم روی هم انباشته نکرده بود.
«بیل» ورشکسته
بیل تا خرخره در قرض فرورفته است و من کاملا در این مورد جدی هستم. او آنچنان در فکر بازپرداخت اقساط وام و پرداخت قبضهای متعدد است که دیگر تمرکزی بر روی انجام معاملات ندارد. تلاشهای او برای جبران زیانهایش همه به زیان بیشتر منتهی میشوند. افزایش نسبت اهرم در انجام معاملات با شرایط موجود ذهنی و روحی او تنها مشکلاتش را دو چندان کرد. باز هم اگر لری پول را فراموش کرده بود و به انجام درست برنامه معاملاتی خود متمرکز میشد، بسیار بهتر عمل میکرد.
اگر به جای اینکه به خود قول میداد و شرط میبست که پس از انجام یک معامله پول کافی را برای پرداخت تمام قبضهایش به دست میآورد، تنها به بالا و پایین رفتن قیمتها بر روی نمودار توجه و همراه با آنها معامله میکرد، موفقیت بسیار بیشتری را هم کسب مینمود.
پول عسل است
بگذارید مثالی را تجارب خودم برایتان بازگو کنم و بگویم چگونه به این راز دست یافتم. چند سال پیش، من با به دست آوردن پول زیاد، مشکل داشتم. منطقی به نظر نمیرسد، اما این گونه بود که اگر ۲۰۰۰ دلار در یک معامله به دست میآوردم به سرعت سهام خود را میفروختم و سود خود را کم میکردم.
زمانی شد که فهمیدم نباید سودهای خود را هر شب چک کنم. پس از آن بود که بسیار بهتر عمل کردم. اگر به حساب سود و زیانهای خود نگاه نمیکردم، دیگر چندان هیجان زده نمیشدم و سهام خود را نمیفروختم. این گونه بود که میتوانستم بر روی تکنیکها تمرکز کنم و اجازه دهم سودهای به دست آمده بیشتر شوند. انجام این کار در کل تغییر زیادی در کارم ایجاد کرد.
بنابراین، این رازی است که معتقدم هر معاملهگری باید آن را بداند و اکنون شما آن را میدانید.
توضیح: جالب است بدانید که وارن بافت و حتی بیل گیتس که معاملهگر محسوب نمیشوند، هم در گفتههای خود به کرات اشاره میکنند که هرگز به کسب پول فکر نکردهاند و تنها سعی کرده اند کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهند. در واقع آنها توانایی و نیروی ذهنی خویش را بر انجام کار و نه نتایج احتمالی آن متمرکز کردهاند.
منبع: www.bourse۲۴.ir
ارسال نظر