چهرههای بازار
صدای بورس
گروه بورس- مجید اسکندری: «به بورس اوراق بهادار تهران خوش آمدید». «شاخص کل بورس تهران تا این لحظه با ۲۰۰ واحد رشد به رقم ۳۰ هزار و ۹۰۰ رسیده است.» و... اینها جملاتی است که نظایر آنرا همه روزه فعالان بازار سرمایه هنگام تماس تلفنی با بورس اوراق بهادار و نیز گوش دادن به رادیو و گزارش روزانه بازار سرمایه میشنوند. صدایی رسا و گویا که همواره آخرین وقایع بازار را به اطلاع علاقهمندان میرساند. صدایی که ۲۰ سال با بچههای تالار همراه بوده، در شادیهایشان شریک بوده و هنگامی که زیان، آنها را احاطه کرده به آنها دلداری و دلگرمی داده و آنها را به حفظ آرامش و شکیبایی فراخوانده است.
سهیلا مستوفیزاده، مدیر روابط عمومی شرکت بورس اوراق بهادار تهران، بانویی که هم چهرهاش و هم صدایش با بازار سرمایه کشور، آمیخته است. روزگارانی که خبری از اینترنت، سایت، موبایل و... نبود و تنها راه ارتباطی سهامداران با شرکتها از طریق دستیابی به اطلاعیههای شرکتهای بورسی امکان پذیر بود، واحد روابط عمومی بورسی جایی بود بس دیدنی! همه روزه جمعیت سهامداران مشتاق و البته بیاطلاع از بسیاری موارد، در «اتاقی که به اندازه یک تنهایی» بود با ازدحامی وصفناپذیر برای دسترسی به اطلاعات از یکدیگر سبقت میگرفتند. قفسهها پر و خالی میشد. همهمه، فضای تقریبا پر اتاق را لبریز میکرد.
«خانم من میخوام بورس بخرم، چکار کنم؟»، «چرا جواب نمیدی خانم؟» «ببخشید سیمان تهران خوبه؟» «میگن معدن چادرملو به طلا رسیده راست میگن خانم؟» و... و مستوفی باید پاسخ همه را میداد. اگرچه یکی دو همکار دیگر نیز داشت، اما بچههای تالار فقط او را میشناختند و او نیز با صبر و بردباری پاسخ همه را میداد و در پایان روز همه با رضایت و خرسندی، از اتاق کوچک روابط عمومی بیرون میرفتند و تا روزی دیگر و اطلاعیههای دیگر، مستوفی فرصتی مییافت تا بیندیشد برای فردای خود و بچههای تالار.
اما کار به همین جا ختم نمیشد و تازه سر و کله بچههای مطبوعات، پیدا میشد. آنها نیز سوالاتی داشتند و به دنبال سوژه بودند برای خوانندگان خود که پیوسته باید پاسخگوی آنها باشند و مستوفی صبور و مهربان پاسخگوی آنها نیز بود.
به اینها اضافه کنید تهیه گزارشهای دورهای، بولتنهای ماهانه و ارسال آمار روزانه معاملات از طریق فکس به همه روزنامهها. گویا کار تمامی نداشت؛ اما چهره مستوفی، نشانی از خستگی نداشت و تو هر قدر که خسته بودی با دیدن او و مشغلهاش شرمنده خستگی میشدی!
او زندگی را در تحرک تجربه کرده و توقف نمیشناسد، زیرا از کودکی اینگونه زیسته است. در خانوادهای متولد شده و رشد یافته است که به خاطر نظامی بودن پدر، جنگ و پیامدهای آن را از نزدیک لمس کرده است.
مستوفی همراه پدر و خانوادهاش کوههای سرسخت کردستان را تجربه کرده، طبیعت زیبای آذربایجان را درک کرده و حس شاعرانهاش را در آن پرورش داده و لهیب آفتاب جنوب را با پوست و استخوان، لمس کرده است.
او تحصیلات عالی خود را در دانشگاه علامه طباطبایی تهران در رشته علوم ارتباطات با گرایش روابط عمومی و در کلاس اساتیدی چون دکتر معتمدنژاد و دکتر بدیعی گذراند. او اهل مصاحبه نیست، اما اصرار نگارنده بالاخره کارساز شد.
مستوفی درباره ورودش به بورس میگوید: «برای انجام یک کار تحقیقی در زمان تصدی رجایی سلماسی و دکتر گلستانی به بورس آمدم و از طرف آنها دعوت به کار شدم. ابتدا به چند روزنامه رفتم تا با فضای کاری اطلاعرسانی آشنا شوم و سپس وارد روابط عمومی شدم.»
از او درباره شرایط فعلی کارش میپرسم، پاسخ میدهد: «الان، سهامداران با گذشته تفاوت زیادی دارند. اعتراضهای آنها بیشتر شده در حالی که در گذشته راحتتر با بازار و شرایط آن کنار میآمدند. بازار، بزرگ شده و به همان نسبت حوزه روابط عمومی به دلیل گستردگی مطبوعات، رسانهها، سایت و... گسترش یافته است. از سوی دیگر فعالان بازار به هر مشکلی برمیخورند، سراغ روابط عمومی میآیند. دردسرها بیشتر شده و هرچه رو به جلو حرکت میکنیم تنشها بیشتر میشود.»
او توضیح میدهد: «هر اتفاقی که در بازار بیفتد به ما منتقل میشود. شاخص بالا برود یا پایین بیاید، ما باید پاسخگو باشیم. سهامداران ناآرام و بیقرارند اما من سعی میکنم استرسها را در درون خود حفظ کنم و بروز ندهم تا آنها با آرامش از بازار بروند، زیرا رضایت آنها برای من اهمیت بسیاری دارد.»
مستوفی درباره ارتباط خود با رسانهها میگوید: «در سال ۷۲ که به بورس آمدم، با یک رادیو و از طریق برنامه جنگ اقتصادی در ارتباط بودم اما در حال حاضر با شبکههای مختلف رادیو و تلویزیون در ارتباط هستم و باید لحظه به لحظه وقایع بازار را گزارش بدهم، زیرا از ابتدای ساعت کاری تا ساعت ۱۴ و ۴۵ دقیقه، ۶ تا ۷ گزارش زنده در رادیو پیام، رادیو اقتصاد، رادیو تجارت، شبکه بازار، شبکه خبر، شبکه فرارو و... باید ارائه شود.
گزارشهای او اغلب کوتاه است از چند دقیقه تا چند ثانیه، شامل باز و بسته شدن نمادها، تاثیرات، آمار و...
مستوفی علاقه فراوانی به بورس دارد و به قول خودش عاشق کارش است. او با مجموعه بازار سرمایه در ارتباط است، سهامداران، کارگزاران، مدیران، شرکتها، خبرنگاران همه او را میشناسند و با کارش آشنایند.
بچههای روابط عمومی بورس و همکاران نزدیک او دربارهاش میگویند: «در تصمیمگیریهای خود بسیار راسخ است و از نظر او «کار نشد ندارد». او دلسوز همه سهامداران است و بین ما و سهامداران همواره سهامداران را انتخاب میکند و از نظر او حق همیشه با آنهاست.
او علاوه بر یک مدیر خوب، دوست و مشاور خوبی نیز برای همکاران بوده و راهنماییهایش بینظیر است.»
«همکارانش او را فردی دنیادیده میدانند که به فکر پرسنل واحد خود نیز هست و آخر از همه به خود میرسد.»
اگرچه او در کانون بازار سرمایه قرار دارد اما اقتصاد در زندگی فردیاش، جایی ندارد. آنها که در فضای مجازی اینترنت، سیر میکنند با وبلاگ «همراهان» آشنایند.
او عاشق عرفان و مثبتاندیشی است. به ورزش و طبیعت علاقهمند است و به قول خودش به تنهایی خو گرفته و عوالم زیبایی را در این وادی تجربه کرده است. دنیای اقتصاد به عنوان رسانه فراگیر بازار سرمایه به این خدمتگزار بازار سرمایه خسته نباشید میگوید و برای بانویی که زندگیش را وقف بازار سرمایه کرده است، آرزوی موفقیت میکند.
ارسال نظر