هوشنگ خستویی *

به قراری که اعلام شده ایجاد هر شغل متضمن صرف حدود ۶۵ میلیون تومان (قبل از حذف ۴ صفر) است یعنی برای آن که کسی را سرکار بگذاریم باید ۶۵ میلیون تومان صرف ایجاد شرایط مناسب زمانی و مکانی بکنیم. البته با توجه به سطح عمومی قیمت‌ها مانند انگور شیلیایی ۱۵ هزار تومانی و گوجه سبز ۸ هزار تومانی (اگر دهن آب افتاده باشد، به گمانم برای قورت دادن آب دهان ناشی از گرانی باشد نه ترشی خوشمزه گوجه سبز) رقم قابل هضمی خواهد بود. خوب این را تا اینجا داشته باشیم.

آمار جامعه حسابداران رسمی حاکی از حضور:

۱۲۷۷ نفر هموندان شاغل در حرفه

۴۹۵ نفر هموندان شاغل انفرادی

است و بر این اساس با به‌کارگیری یکی از چهار عمل اصلی می‌توان گفت ۱۷۷۲ نفر بدون تحمل هزینه به کالبد سنگین دولت به کار اشتغال دارند یعنی:

۰۰۰ر۰۰۰ر۸۰۰ر۱۵۱ر۱=۰۰۰ر۰۰۰ر۶۵۰×۷۷۲ر۱

ریال صرف اشتغال شده (خلاصه تر بگویم ۱۵۲ر۱ میلیارد ریال). این را هم تا اینجا داشته باشیم. در کشور هفتاد و دو ملت هند که طبقات مشخص دارد طبقه ای هم بعنوان نجس زندگی می‌کنند که در بسیاری از امور وانمود می‌شود آنها حضور ندارند. با توجه به دو مقوله بالا و به‌رغم خدمات برجسته و صادقانه‌ای که حسابداران رسمی از طریق جامعه و شورای منتخب آن به‌صورت خودگردان انجام می‌دهند معلوم نیست چرا در تصمیم‌گیری‌های مالی از چنین کارشناسان نه تنها سوالی نمی‌کنند حتی محلی از اعراب هم برایشان قائل نیستند (آیا همطراز با طبقه گفته شده در فوق تلقی می‌شوند؟ نمی‌دانم.). نمی‌خواهد زیاد کنکاش بفرمایید. همین انتخاب حسابداران متعهد از سوی بانک مرکزی جمهوری اسلامی را بگیرید و سپس بازگشتی هم به پس داشته باشید. به‌قول معروف شده اخیر «آه خدای من ، زیتون بزن».

* رییس شورای‌عالی انجمن حسابداران خبره ایران