بازار کارآ

وقتی سخن از یک «بازار کارآ» (EFFICIENT) به‌میان می‌آید، بدین معناست که آن بازار وظایف خود را به نحواحسن انجام دهد، یعنی آن بازار بتواند وظایف و کارکردهایی که برای بازاری مثل بازار سهام در ابتدای متن ذکر‌شد را به‌خوبی برآورده کند؛ در واقع بازار کارآ یک بازار عادلانه و منصفانه است که برای دستیابی به دو هدف مذکور، قیمت‌های اوراق‌بهادار در آن به‌درستی و عادلانه تعیین می‌شود. افزون بر این «تخصیص سرمایه» که مهم‌ترین عامل «تولید و توسعه اقتصادی» است؛ به‌صورت مطلوب و بهینه صورت می‌گیرد. در دنیای مالی، سه نوع کارآیی «عملیاتی»، «اطلاعاتی» و «تخصیصی» وجود دارد که در ادامه به بررسی هریک از آنها خواهیم پرداخت.

کارآیی عملیاتی

یک بازار کارآی عملیاتی؛ بازاری است که در آن اوراق‌بهادار به‌سرعت، «بدون کاهش ارزش و با حداقل کارمزد ممکنه» (بسیار ناچیز) معامله می‌شوند. لازمه ایجاد این بازار آن است که در بازار هم کارگزاران و هم معامله‌گران با سایر معامله‌گران به‌طور منصفانه با یکدیگر رقابت کنند؛ به‌گونه‌ای که معاملات به‌سرعت و سهولت انجام گیرد. این نوع از کارآیی منجر به «افزایش سرعت نقدشوندگی دارایی‌ها» می‌شود و «کاهش هزینه معاملات» (کارمزد) به حداقل ممکن می‌‌رسد. میزان ایجاد کارآیی عملیاتی در یک بازار، بستگی به «درجه رقابت میان کارگزاران» و «درجه رقابت میان معامله‌گران» دارد و هرچه این درجه رقابت بالاتر باشد، بازار کارآیی عملیاتی بیشتری خواهد داشت.

کارآیی اطلاعاتی

یک بازار کارآی اطلاعاتی، بازاری است که در آن قیمت اوراق‌بهادار در کلیه زمان‌ها با «ارزش ذاتی سرمایه‌گذاری»‌ برابر است. برای آنکه این امر رخ دهد باید کلیه اطلاعات به‌صورت همزمان، همگن و بدون هزینه در سریع‌ترین زمان ممکن در اختیار همگان قرار گیرد و بلافاصله در قیمت‌های سهام در بازار منعکس شود. این اطلاعات شامل اطلاعات گذشته، اطلاعات فعلی (که اطلاعات فعلی دربردارنده اطلاعات اعلام‌‌‌‌‌‌‌‌شده به‌علاوه اطلاعاتی که از نظر منطقی اثبات‌شده ‌است) و اطلاعات آینده (نهانی) است. برای اینکه این امر اتفاق بیفتد باید تعداد زیادی تحلیلگر بر سر به‌دست آوردن اطلاعات با یکدیگر رقابت کنند و اطلاعات در «سریع‌ترین زمان ممکنه» از طریق سیستم‌‌‌‌‌‌‌‌های ارتباطی در اختیار همگان قرار گیرد. «کارآیی اطلاعاتی» بازار؛ در واقع مهم‌ترین بخش از کارآیی است که توسط دانشمندی به‌نام «فاما» به سه سطح «ضعیف»، «نیمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌قوی» و «قوی» طبقه‌‌‌‌‌‌‌‌بندی شد.

کارآیی اطلاعاتی ضعیف

در صورتی‌که تعداد زیادی تحلیلگر بر سر استفاده از اطلاعات گذشته، در تحلیل قیمت‌های سهام با یکدیگر رقابت کنند، این امر باعث می‌شود که مزیت رقابتی اطلاعات گذشته از بین برود و کلیه اطلاعات مربوط به گذشته در قیمت‌های سهام به‌دقت اثر خود را بگذارند و دیگر قیمت‌های سهام به‌خاطر اطلاعات گذشته تغییر نکند و در چنین حالتی نمی‌توان با استفاده از اطلاعات گذشته، «بازده مازاد غیرنرمال» کسب کرد. در این حالت گفته می‌شود که بازار از حیث اطلاعاتی در «سطح کارآیی ضعیف» قرار دارد.

کارآیی اطلاعاتی نیمه‌قوی

در صورتی‌که تعداد زیادی تحلیلگر بر سر استفاده از اطلاعات گذشته و حال در تحلیل قیمت‌های سهام با یکدیگر رقابت کنند، این امر باعث می‌شود که مزیت رقابتی اطلاعات گذشته و حال، از بین برود و کلیه اطلاعات مذکور، در قیمت‌های سهام به‌دقت اثر خود را بگذارند و دیگر قیمت‌های سهام به‌خاطر اطلاعات گذشته و حال تغییر نکند و در چنین حالتی نمی‌توان با استفاده از اطلاعات گذشته و حال، «بازده مازاد غیرنرمال» کسب کرد، چراکه بازار در لحظه و به‌دقت به اطلاعات جدید واکنش نشان‌داده و کلیه اطلاعات در قیمت‌های سهام لحاظ می‌شود. هرچه سرعت و دقت تعدیل قیمت با اطلاعات جدید بالاتر باشد، بازار در سطح بالاتری از «کارآیی نیمه‌قوی» قرار دارد.

کارآیی اطلاعاتی قوی

در صورتی‌که تعداد زیادی تحلیلگر بر سر استفاده از اطلاعات گذشته، حال و همچنین کسب اطلاعات آینده (نهانی) برای تحلیل قیمت‌های سهام با یکدیگر رقابت کنند، این امر باعث می‌شود که مزیت رقابتی اطلاعات گذشته، حال و آینده از بین برود و کلیه اطلاعات مذکور، در قیمت‌های سهام به‌دقت اثر خود را بگذارند و دیگر قیمت‌های سهام به‌خاطر اطلاعات گذشته، حال و نهانی تغییر نکند. در چنین حالتی نمی‌توان با استفاده از هیچ‌گونه اطلاعاتی «بازده مازاد غیرنرمال» کسب کرد، چراکه بازار در لحظه و به‌دقت به کلیه اطلاعات واکنش نشان‌داده و کلیه اطلاعات در قیمت‌های سهام لحاظ می‌شود. هرچه سرعت و دقت تعدیل قیمت با اطلاعات جدید بالاتر باشد، بازار در سطح بالاتری از کارآیی قوی قرار دارد؛ در واقع شکل قوی کارآیی بازار، دربرگیرنده شکل‌‌‌‌‌‌‌‌های «ضعیف و نیمه‌قوی» نیز می‌شود.

کارآیی تخصیصی

در صورتی‌که بازار به‌صورت عملیاتی و اطلاعاتی کارآ باشد، نتیجه آن، این خواهد بود که بازار به بهترین وجه خود کار ‌کند و سرمایه‌گذاران منابع خود را به شرکت‌ها و پروژه‌هایی تخصیص دهند که از «توازن معقولی از ریسک و بازدهی» برخوردارند و «بیشترین ارزش‌افزوده اقتصادی ممکنه» را برای آنها ایجاد می‌کند. همچنین در چنین شرایطی شرکت‌هایی که از توان سودآوری بالاتری برخوردارند، می‌توانند سرمایه لازم را برای خود به سهولت و به‌سرعت تامین کنند و منابع را جهت دستیابی به «اهداف شرکتی» خود به‌کار گیرند و به چنین بازاری، «بازار کارآی تخصیصی» گفته می‌شود، بنابراین در مقام جمع‌‌‌‌‌‌‌‌بندی می‌توان این‌چنین استنباط کرد که «کارآیی عملیاتی»، هزینه مبادلات اندک و سرعت مبادلات بالا است.  در «کارآیی اطلاعاتی»، کلیه سرمایه‌گذاران، بازدهی‌‌‌‌‌‌‌‌های نرمال و متناسب با ریسک کسب می‌کنند و نهایتا در «کارآیی تخصیصی» منابع مالی به فرصت‌های با بیشترین ارزش‌افزوده تخصیص می‌‌‌‌‌‌‌‌یابد.