«دنیایاقتصاد» چشمانداز بازار سهام را بررسی کرد
افق بورس منهای برجام
معاملات بازار سهام در حالی جریان دارد که دیگر همچون گذشته اخباری از مذاکرات برجام مخابره نشده و با بنبست احتمالی مذاکرات، بازار نیز حساسیت خود را نسبت به این مساله از دست دادهاست، چراکه دیگر همچون گذشته نمیتوان ناکامی سرمایهگذاران در بازار سهام را معلول عدمشفافیت در مذاکرات هستهای دانست، بهنحویکه فعالان بازار دیگر همانند قبل گوش به زنگ اخبار برجامی نیستند، چراکه تاکنون مذاکرات احیای برجام بارها به نقطه پایانی نزدیک شده و در پی آن اغلب بازارها با خوشبینی به پیشواز توافق در مذاکرات رفتهاند اما نهتنها توافقی تاکنون حاصل نشده بلکه طرفین مذاکرهکننده توپ را به زمین یکدیگر پاس داده و از اعلام خبر موثق و صحیح امتناع کردهاند.
این در حالی است که به واسطه رویدادها و مناسبات سیاسی که اخیرا شاهد آن بودیم، احتمال دستیابی به توافق در مذاکرات هستهای بیش از پیش دور از انتظار است. در چنین شرایطی اغلب کشورهایی که در گذشته از احیای مذاکرات احیای برجام حمایت میکردند هم در فکر بازنگری در حمایت خود از برجام هستند؛ این در حالی است که رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز پنجشنبه مدعی شد پیشرفتی در پرونده مذاکرات این نهاد بینالمللی با ایران صورت نگرفته است. با وجود اینکه گروسی تاکید کرده «مذاکرات در بنبست بوده و پیشرفتی حاصل نشدهاست» مقامات ایران پیشتر خبر داده بودند گروسی قرار است در آغازین روزهای سالنو میلادی به تهران سفر کند. علاوهبر این، در روزهای اخیر (روز پنجشنبه ۱۲ ژانویه، ۲۲دی ۱۴۰۱) رافائل گروسی در گفتوگویی با «واتیکان مدیا» در پاسخ به نگرانی پاپ پیرامون توقف مذاکرات هستهای با ایران عنوان کرد: «حق با پاپ است، مذاکرات به بنبست خورده است. گفتوگوهایی انجام گرفتهاست. دیدارها و تبادلاتی انجامگرفته و به همین خاطر است که آژانس و خود شخص من نمیخواهیم خلأ سیاسی پیرامون چنین مساله خطرناکی باقیبماند.»
بنابراین در چنین شرایطی که در کنار افزایش نرخ بهره اقتصادهای مهم دنیا، اخبار ضدونقیضی از روند مذاکرات وین مخابره میشود و طرفین مذاکرهکننده اغلب نظری متفاوت و عکس هم به رویدادهای حاصله دارند، بازار سهام بیتوجه به این مولفه تاثیرگذار، بنبست قطعی مذاکرات را پیشخور کرده و روند معاملات خود را ادامه میدهد، چراکه بهنظر میرسد در ادامه این بیخبری ها رکود بازارها بیش از پیش بر ناکارآمدی سرمایهگذاری در بورس تهران افزوده و سرمایه گذاران را از سرمایهگذاری در بازار سرمایه دلسرد کرده بود، اما با توقف احتمالی مذاکرات بورس تهران سمت و سوی تازهای پیدا کرد. البته این موضوع به این معنا نیست که با مشخصشدن نتیجه مذاکرات برجام بازارهای مالی با رشد شارپی همراه خواهند شد، چراکه اتفاقا با احتمال عدمتوافق در مذاکرات، بازارها در کوتاه مدت در بازهای منفی معامله خواهد شد اما منظور این است حتی اگر توافقی هم در مذاکرات هستهای حاصل نشود، صرفا مشخصشدن این سرانجام این بلاتکلیفی میتواند بازارها و البته سرمایهگذاران را از غبار سردرگمی نجات دهد و ادامه مسیر آنها را تا حدی روشن سازد.
شانس احیای برجام
امیر پسندهپور، تحلیلگر سیاست خارجی و دیپلمات اسبق به بررسی شرایط آخرین دور از مذاکرات هستهای تاکنون پرداخت و گفت: «بهنظر میرسد در مسیر احیای برجام مجموعه تحولات متعددی که برخی از آنها از اراده و تصمیم ما خارج بود، اما موضعگیری ما نسبت به آنها تاثیر مستقیمی بر مذاکرات گذاشت، قابلاعتنا است. مهمترین این عوامل، حمله نظامی روسیه به اوکراین است، پس از حمله نظامی روسیه به اوکراین ناخواسته تغییراتی در روند مذاکرات برجام صورتگرفت که تسریع و احیای برجام برای طرف غربی را بهعنوان یک ابزار و امکان خوب بهمنظور خنثیکردن برگ برنده روسیه در حوزه انرژی، برجام میتوانست کمککننده باشد از آن جهت که ورود یک تولیدکننده بزرگ حوزه انرژی بهنام ایران را در بازار انرژی قوت میبخشید و ناخواسته موجبات کاهش قیمت در این حوزه را فراهم میکرد، اما ایران بهجای اینکه از این امکان استفاده ایجابی کند و با احیای برجام از بار مشکلات تحریمها بر اقتصاد کشور بکاهد، با حمایت از روسیه، بیش از پیش خود را به روسیه گره زد. بر این اساس بهنظر میرسد سرنوشت برجام در حالحاضر تحتتاثیر جنگ قرار دارد و علاوهبر اینکه اظهارات مقامات اروپایی دلسرد کننده است، اظهارات مقامات آمریکایی نیز حاکی از آن است که احیای برجام در دستور کار آنها قرار ندارد و در مقطع کنونی توجه آنها به تحولات داخلی ایران است که این موضوع هم شانس احیای برجام را کم و کمتر میکند.»
وی ادامه داد: «مواضع مقامات ایرانی نیز در قبال اروپا بدین شکل بوده که بهرغم اینکه اروپاییها را به سمت میز مذاکره تشویق و ترغیب کنیم، دادن امتیازات بیشتر شکل خط و نشان کشیدن بود که با بهکارگیری تهدیدها و عباراتی چون زمستان سخت با ذات توافق منافات دارد. بر این اساس، فارغ از مسائل جهانی (جنگ روسیه و اوکراین) در منطقه نیز تحولاتی در حال رخدادن است که بسیار قابلاعتنا است که تغییر رویکرد و سیاست چین در این بخش میتواند زنگ خطری برای ایران باشد که به سمت توازن در روابط بینالملل گام بردارد. مجموعه عوامل مختلف نشان میدهد که قدرت و نفوذ منطقهای دیگر همچون قبل وجود ندارد. در چنین شرایطی است که میتوان گفت ساختار ضعیف اقتصادی، نارضایتیهایی که روزبهروز در حال افزایش است، در کنار ناکارآمدیهای موجود در حوزه دولت که به موازات نارضایتیها خود را نشان میدهد، این پیام را به طرفین مذاکرات مخابره میکند که میتوانند با دست بالاتر و تحکم بیشتری با ما مذاکره کرده و ما را به سمت انزوای بیشتر سوق دهند.»
پسندهپور بیان کرد: «همه این عوامل نشان میدهد که شانس احیای برجام به صفر رسیده است و باید از اینجا به بعد آینده سیاسی اقتصادی کشور را فارغ از برجام درنظر بگیریم. البته اگر توافق در برجام هم صورت میگرفت، شرط لازم و کافی برای بهبود شرایط نبود، چراکه علاوهبر احیای برجام، به تجدیدنظر در سیاستهای خارجی خود نیاز دارد که اولین اصل اجرا و برقراری توازن روابط با شرق و غرب است. بر این اساس دوران سیاستها و موازنههایتکقطبی بهسر آمده و جای خود را به کاهش تنش و توسعه روابط، جذب سرمایهگذاریهای خارجی و پیوند در اقتصاد بینالملل دادهاست.»
عدماحیای برجام
شهیر محمدنیا، کارشناس بازارهای مالی با بررسی روند مذاکرات برجام بیان کرد: «بهطور قطع میتوانیم بگوییم مساله مذاکرات هستهای و ریسک سیستماتیک ناشی از عدماحیا توافق برجام، بزرگترین ریسک واردشده بر اقتصاد ایران در حالحاضر و حتی در دهههای گذشته است. ریسک بزرگی که بر تمامی ارکان اقتصاد ایران اثرگذار است و طبیعتا بازار سرمایه نیز بهعنوان دماسنج اقتصاد قطعا اثرات مستقیمی از احیا یا عدماحیا توافق برجام میگیرد. شواهد نشاندهنده آن است که شانس احیا این توافق بیش از پیش کمرنگتر شده و کمتر کسی خوشبین به احیا آن است. پس از روی کار آمدن دموکراتها در ایالاتمتحده امیدها برای احیای برجام جان تازهای گرفت. آمریکا و غرب خود را مشتاق به احیای توافق نشان داده و در ایران نیز این اشتیاق بهچشم میخورد. به این دلیل ما شاهد گشایشهای غیررسمی در تحریمها و حتی در زمانهایی مانند نیاز بازارهای جهانی به نفت، تحریمهای مربوط به ایران بر روی کاغذ ماند و ایران توانست صادرات نفت خود را افزایش دهد و درآمد ارزی خود را بهطور قابلملاحظهای افزایش دهد، اما پس مدنی اکنون امیدها به احیای برجام کمرنگ شدهاست و متاسفانه تاثیرات منفی این ریسک ماژور روزبهروز بیشتر نمایان خواهد شد.»
وی تشریح کرد: « اولین تاثیر این ریسک افزایش انتظارات تورمی و کاهش ارزش پول ملی است که بهطور مستقیم بر بازار سرمایه تاثیر میگذارد و با افزایش تورم شاهد یک رشد تورمی در بازار سرمایه هستیم؛ هرچند با فازهای تاخیری. با تداوم تورم که بسیار محتمل نیز هست این رشد تورمی در بازار سرمایه نیز ادامه خواهد یافت، هرچند ممکن است مجددا با فازهای تاخیری اثرات تورمی در بازار سر ریز شود؛ این در حالی است که اگر احیای برجام صورت میگرفت، به دلایل متعدد و فراوان منجر به یک رشد سودمند در میانمدت و بلندمدت در بازار سرمایه بودیم، برعکس وضعیت فعلی که شاهد یک رشد غیرسودمند تورمی هستیم. اثر دیگر عدماحیا برجام بر بازار سرمایه، استهلاک صنایع در بخشهای مختلف به دلیل تحریمها و محدودیتهای تهیه تجهیزات صنعتی و همچنین کمبود منابع ارزی و کاهش بودجههای عمرانی است. عدمتعمیرات اساسی در صنایع مساله بسیار مهمی در راندمان و بازدهی صنایع مختلف است که در مقطع کنونی نیز وضعیت مناسبی در این زمینه وجود ندارد و قطعا در بلندمدت تشدید نیز خواهد شد و صد البته تاثیرات آن در بازار سرمایه نیز هویدا خواهد شد.»
محمدنیا افزود: «بهطور کلی مضرات عدمتوافق بر صنایع خودرویی و بانکی و حتی صنایع مختلف کوچک علاوهبر صنایع بزرگ صادراتمحور فراوان است و گستردگی حوزه این تاثیرات نیز متفاوت است. صنایعی مانند حملونقل، بیمه، گردشگری، شرکتهای کوچک صادراتی و... تاثیرات منفی فراوانی از عدماحیای توافق خواهند دید. اثر دیگر و مضر عدماحیای توافق بر بازار سرمایه ادامه و افزایش محدودیتهای مالی و صادراتی بر شرکتهای صادراتمحور است. قطعا دسترسیهای مالی سختتر و فشار بر صادرات مضاعف خواهد شد، اما اگر بخواهیم بهطور کلی و یک تحلیل از بالا به پایین داشته باشیم، اصلیترین تاثیر عدمتوافق هستهای بر بازار سرمایه اثر تورمی خواهد بود. رشدی که در سال۹۹ نیز شاهد آن بودیم. متاسفانه با افزایش مجدد تحریمها و کاهش ارزش پول ملی مواجه خواهیم بود و طبیعتا سرمایههای خرد و درشت برای مقابله با ابرتورم پیشرو به بازار بورس سرازیر خواهند شد.»
این کارشناس در پایان خاطرنشان کرد: «بهصورت تاریخی بازار سرمایه در کنار برخی بازارهای موازی دیگر مقصد مناسبی برای کاهش اثرات منفی تورمی است و بهعنوان سپر تورمی عمل میکند، اما این رشد نسبتا کاذب با توجه ساختار اقتصادی ایران و همچنین چند نرخی بودن نرخ ارز ممکن است با فازهای تاخیری متعددی همراه باشد. از آنجاییکه مبنای ارزی بسیاری از شرکتهای بزرگ بورسی ما ارز نیمایی است و دولت و بانکمرکزی اصرار به تثبیت نرخ ارز نیمایی دارند باعث خواهد شد فنر ارز نیمایی در بازههای زمانی مختلف فشرده و سپس رها شود و همین امر و رهاشدن فنر فشرده شده ارز نیمایی منجر به این خواهد شد که شاهد فازهای تاخیری رشد تورمی در بازار باشیم؛ هرچند که این رشدها در نهایت رخ خواهند داد و در طولانیمدت و طبق آمار و اطلاعات تاریخی هیچ بازار مشابهی به اندازه بازار سرمایه دربرابر تورم بازدهی نخواهد داشت.»