سیگنال سردرگمی به بورسی‌ها

 اعتماد و رونق در بازار

بررسی‌ها نشان داده است که مهم‌ترین گام برای سرمایه‌گذاری در بازار‌های مالی تحلیل متغیر‌های حاکم بر آن بازار، صنعت یا شرکت است. این متغیر‌ها شامل متغیر‌های اقتصادی، بنیادی، سیاسی، اخبار و دیگر موارد می‌شود. تحلیلگران با بررسی هریک از این مفروضات می‌توانند دید منطقی نسبت به آینده آن بازار داشته باشند، اما فعالان بازار هنگامی سراغ تحلیل‌ بر اساس متغیر‌ها می‌روند که ثبات نسبی در فضای اقتصادی و همچنین سیاستگذاری حاکم باشد. به‌عنوان مثال زمانی‌که نهاد تصمیم‌گیرنده به‌طور ناگهانی اقدام به سیاستگذاری کرده و با وضع قوانین گوناگون سبب افزایش عدم‌قطعیت در بازار‌های مالی می‌شود، نباید انتظار داشت که سرمایه‌گذاران خرد زیادی تمایلی برای ورود داشته باشند، زیرا میزان اعتماد مردم نسبت به تصمیمات و سیاست‌های اتخاذ‌شده توسط نهاد ناظر بر بازار، یکی از مهم‌ترین مواردی است که باعث ایجاد اشتیاق یا ازبین‌رفتن آن در مردم می‌شود، بنابراین سازمان‌ها و نهاد‌های ناظر بر بازار سرمایه باید با قوانینی که وضع می‌کنند، اعتماد را به بازار تزریق کرده که به‌تبع آن ریسک سرمایه‌گذاری برای مردم کاهش پیدا کند.

این قوانین باید خصوصیاتی مانند منطقی‌بودن، مفید بودن و قابل‌اجرا بودن را داشته باشند. منظور از منطقی‌بودن این است که بر اساس قوانین اقتصادی، مالی و روانشناسی گرفتن آن تصمیم در راستای هدف موردنظر باشد. همچنین مفید بودن آن سیاست به این معناست که در صورت دست‌یابی به آن هدف، آیا رونق در بازار مالی افزایش پیدا می‌کند یا خیر. در آخر نیز قابلیت اجرای قانون است که مورد‌توجه قرار می‌گیرد. اگر تصمیمی گرفته شود که بر اساس ظرفیت‌های موجود قابلیت عملی‌شدن ندارد، این موضوع باعث کاهش اطمینان و اعتماد مردم نسبت به سیاستگذاران و بالطبع کاهش تمایل آنها به واردکردن سرمایه‌های خود در بازار سهام می‌شود.

بورس تهران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و مدت‌هاست که وضع قوانین گوناگون باعث‌شده که مردم دید خوبی نسبت به سرمایه‌گذاری در بورس نداشته باشند، اما برای اینکه دوباره انگیزه سرمایه‌گذاری در مردم زنده شود، باید به‌مرور زمان سیاست‌های درستی را تصویب و اجرا کرد که آرام‌آرام دیدگاه منفی فعالان بورس را به اشتیاق برای سرمایه‌گذاری تبدیل کند. همچنین در شرایط فعلی بازار نقش اعتماد مردم نسبت به بازار سهام نیز پر رنگ‌تر است، زیرا ماه‌های متعددی بوده که بورس تهران در رکودی عمیق به‌سر برده است. این رکود طولانی‌مدت از اواخر اردیبهشت ماه امسال آغاز شده و تا اوایل آبان نیز ادامه داشته است.

با وجود اینکه در طول این روند نزولی گزارش‌های فصلی و ماهانه متعددی منتشرشده که می‌توانستند رونق را به بازار بازگردانند، اما به دلیل اینکه اعتماد مردم از بازار سهام ربوده شده بود، هیچکدام از این اخبار و گزارش‌ها نتوانست برای مدت طولانی رونق را به بازار تزریق کند، بنابراین در شرایط فعلی که کمی فضای مثبت در بازار ایجاد شده‌است، گرفتن تصمیمات درست از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا ابتدا فعالان باید از قوانینی که وضع می‌شود اطمینان‌خاطر داشته باشند تا بتوانند به تحلیل و بررسی گزارش‌های فعالیت شرکت‌ها بپردازند. اگر سیاستگذار بتواند اعتماد مردم را با تصمیمات صحیح و مفید خود جلب کند، می‌توان انتظار داشت که خالص ورود پول افراد حقیقی به بورس نیز برای مدت قابل‌توجهی ادامه داشته باشد و رونق به بازار سهام دوباره باز‌گردد، اما در صورت ادامه روند گذشته و گرفته‌شدن تصمیمات ناکارآ و غیر‌منطقی، باید انتظار داشت که در آینده بازار سهام جزو الویت‌های سرمایه‌گذاری افراد نباشد.

 سایه ابهامات سهام عدالت

در روز گذشته خبری منتشر شد که می‌توان از آن این برداشت را کرد که آزادشدن فروش سهام عدالت فعلا منتفی است. به گفته دستیار ویژه رئیس سازمان بورس در سهام عدالت؛  (مبلغ دقیق سود سهام عدالت به دلیل اینکه هنوز مجمع سه تا از سهامی که در سهام عدالت وجود دارد برگزار نشده، مشخص نیست و یکی از دلایل اینکه قرار شده‌است علی‌الحساب و در دو قسط این سود پرداخت شود، همین مساله است. از آنجایی‌که فلسفه اصلی سهام عدالت این است که مردم با نگه‌داشتن آن، هر سال ‌سود تقسیمی دریافت کنند و دست به‌فروش آن نزنند، بنابراین قصد از واگذاری آن این نبوده که مردم دست به‌فروش آن بزنند).   زیرا اگر این‌گونه بود، به‌جای تخصیص دادن سهم به هر شخص، هرچند ماه یک‌بار همانند یارانه به حساب اشخاص واریز می‌شد، اما اینکه اختیار فروش این سهم مجددا در چه زمانی به‌دست مردم داده می‌شود، هنوز مشخص نبوده و بستگی به مصوبات شورای‌عالی بورس دارد که هم‌اکنون چنین تصمیمی اتخاذ نشده‌است.

اخبار سهام عدالت از جنبه‌های گوناگونی بر بازار سهام اثر می‌گذارد، اما یکی از این اثرات همان‌طور که گفته شد به نحوه سیاستگذاری توسط نهاد‌ها بازمی‌گردد. هنگامی که در تصمیمات گرفته‌شده ابهام وجود داشته باشد یا برخی از سیاست‌ها به‌صورت ناگهانی اتخاذ شود، نباید انتظار داشت که مردم نسبت به سرمایه‌گذاری در بورس اعتماد کافی داشته باشند. درخصوص سهام عدالت نیز باید سیاستگذار به گونه‌ای عمل کند که مردم به‌جای اینکه به فکر فروش آن بیفتند، تمایل داشته باشند تا سهام خود را نگه دارند و از سود آن بهره‌مند شوند. این شرایط موقعی رخ می‌دهد که علاوه‌بر شرایط بنیادی، اعتماد مردم نیز نسبت به بازار افزایش پیدا کرده و ریسک سرمایه‌گذاری تا حدی پایین برود، اما اگر نهاد ناظر بخواهد با بستن راه فروش این سهام، یا در ابهام نگه داشتن آینده آن سرمایه‌گذاران را مجبور به نگهداری آن در سبد خود کند، علاوه‌بر اینکه استقبال سرمایه‌گذاران از بورس افزایش نخواهد یافت، بلکه سبب می‌شود دید مردم نسبت به آینده بورس مثبت نباشد و سرمایه‌گذاری بلندمدت در بازار سهام را با عدم‌قطعیت بالا همراه می‌کند.