«دنیایاقتصاد» رویدادهای هفتگی بازار سهام را بررسی میکند
خوشبینی بلندمدت سرمایهگذاران
بر این اساس، با تزریق بیش از ۵هزار میلیاردتومان از منابع بانک مرکزی، نرخ توافق بازخرید در این بازار شاهد بزرگترین کاهش تاریخی خود به میزان ۵/ ۱درصد بود. بر این اساس نرخ یادشده از محدوده ۵/ ۲۱ به ۲۰درصد کاهش یافت. همزمان، روند رشد نرخ سود بینبانکی نیز پس از ۱۵ هفته رشد متوالی متوقف شد و با ثبت افت ۲/ ۰درصدی به محدوده ۱/ ۲۱درصد رسید، با این حال از منظر ارزش روزانه معاملات، بهعنوان یکی از متغیرهای پیشنگر رونق در بورس تهران، هنوز نشانه مثبتی رصد نشده و با نوسان در مرز دوهزارمیلیارد تومان، در قعر میزان یک سالاخیر قرار دارد. از این منظر، تمرکز معاملهگران کماکان بر روی ارزش معاملات قرار خواهد داشت تا با رصد نشانههای احیای حجم دادوستدهای خرد، به گمانهزنی درخصوص موج رونق بعدی بورس بپردازند.
بازگشت سیاستگذار پولی به انبساط؟
وعده کاهش نرخ سود بینبانکی به ۵/ ۲۰درصد که در دیدار مشترک رئیس بانکمرکزی و رئیس سازمان بورس مطرح شد، در عمل معنایی جز تزریق پایه پولی به بانکها و بازگشت به سیاست انبساطی بهمنظور کنترل نرخ سود ندارد. تحقق این وعده که با افزایش حجم عملیات ریپو در هفته گذشته عملا کلید خورد، میتواند با یک فاز تاخیر زمینهساز رونق مجدد بازارهای دارایی از جمله بورس تهران شود. بهطور کلی نرخهای سود در هر اقتصادی معلول حجم عرضه پول هستند و بانکهای مرکزی با تعیین فشار عرضه پایه پولی به تنظیم نرخ سود در اقتصاد میپردازند. نرخ مزبور به نوبه خود با تعیین هزینه فرصت سرمایهگذاری نهتنها بر ارزشگذاری داراییها اثرگذار است، بلکه به رفتار مصرفکنندگان و تولیدکنندگان و در نهایت تورم کالاها نیز جهت میدهد. در حالحاضر از یکسو در بازار داراییهای غیرمولد نظیر ارز، سکهطلا و آپارتمان در ایران نشانههای التهاب تورمی به چشم میخورد و از سوی دیگر در بازار سهام رکود عمیقی حاکم است. علاوهبر این، تورم نقطهبهنقطه سالانه در محدوده اوجتاریخی قرار دارد و اخیرا پس از اجرای سیاست حذف ارز ترجیحی وارد کانال ۵۰درصدی شده است. با توجه به اثرگذاری عمومی سیاست پولی بر بازارهای دارایی، انتظار میرود چرخش فرمان سیاست پولی اثر خود را بر تغییر فضای بورس تهران نیز بگذارد؛ پیشبینیای که البته تحقق آن نیازمند ادامه مسیر اجرای سیاست انبساطی و کاهش نرخ سود بینبانکی بهعنوان نتیجه آن است.
زمانی برای سرمایهگذاری در بورس تهران
در ادبیات مالی، فعالان بازارهای مالی از یک منظر به دو گروه سرمایهگذار(Investor) و معاملهگر یا سفتهباز(Speculator) تقسیم میشوند. سرمایهگذاران در بازار سهام بر این باورند که رفتار قیمتها در بلندمدت انعکاسی از عملکرد بنیادی شرکتها خواهد بود، از اینرو سرمایهگذاران همواره تصمیمات خود را با عوامل ارزندگی شامل سود خالص، نرخ رشد، جریانات نقدی شرکتها و... تنظیم میکنند و سوال اصلی که همواره از خود میپرسند این است که؛ آیا فلان سهم ارزان یا گران است؟ سفتهبازان اما رفتار خود را بر اساس نوسان قیمتها تنظیم میکنند. بهعبارت دیگر، این دسته از افراد عمدتا بر اساس اینکه قیمت سهام بالا یا پایین میرود، تصمیمات معاملاتی را اتخاذ میکنند، بنابراین این گروه وقتی قیمتها سیر صعودی دارد، خریدار هستند و در شرایط نزولی فروشنده میشوند و به این ترتیب، به لحاظ روانشناختی همواره تحتتاثیر جو عمومی و جهتگیری غالب بازار هستند. یک سرمایهگذار اما لزوما، نه در موج صعودی خوشبین است و نه در موقعیت نزولی، تسلیم بدبینی میشود. سرمایهگذاران فقط وقتی خریدار هستند که فرصتهای متعدد و جذاب به لحاظ ارزندگی در بازار یافت شود و در شرایطی که قیمتها از ارزش سبقت میگیرند ابایی از فروش سهام گران ندارند. به قول یکی از اساتید حوزه فاینانس، معاملهگران همواره «هوشمند» بهنظر میرسند چون بر اساس وضعیت موجود عمل میکنند اما سرمایهگذاران اغلب اوقات از منظر دیگران اصلا باهوش بهنظر نمیآیند؛ چون کاری را میکنند که مخالف روند جاری است. نکته دیگر این است که تعداد معاملهگران از سرمایهگذاران به مراتب بیشتر است؛ چراکه تصمیمگیری بر اساس روند قیمتها آسان اما درک مفهوم ارزش سهام و قضاوت در مورد آن پیچیدگیهای زیادی دارد. شرایط کنونی از این دیدگاه میتواند بر وضعیت بورس تهران نیز تطبیق کند. پس از دو سال رکود عمیق، اکثریت فعالان این بازار (گروه معاملهگران) با ناامیدی وضعیت جاری را دنبال میکنند و احتمال احیای رونق را کم میدانند اما اندک سرمایهگذاران باقیمانده در بورس، با عنایت به ارزشگذاری متعادل اکثر سهام و شرایط مطلوب سودآوری صنایع بنیادی نسبت به آینده خوشبین هستند و تصمیم خرید در شرایط کنونی را واجد توجیه منطقی میدانند.
انقباض فدرالرزرو با ژست انبساط!
هرچند بانک مرکزی آمریکا در نشست اخیر خود گام بعدی در راستای شدیدترین انقباض پولی در ۳۰سالگذشته را برداشت و نرخ بهره پایه را با ۷۵/ ۰درصد افزایش به مرز ۵/ ۲درصد رساند، اما برداشت بازارهای ریسکپذیر از این تصمیم متفاوت بود. در واکاوی دلایل این مساله میتوان به محتوای کنفرانس خبری رئیس این نهاد اشاره داشت که طی آن سیگنالهای انبساطی مهمی صادر شد. در همین راستا آقای پاول دریچه تغییر در اجرای برنامه انقباضی کنونی را برای اولینبار بازکرد و گفت که این نهاد یک برنامه از پیش تعیینشده افزایش بهره را اجرا نمیکند، بلکه بر اساس اطلاعات اقتصادی، در هر نشست آتی تصمیم مقتضی را اخذ میکند. علاوهبر این، ایشان گفت که احتمالا به محدوده نرخ بهره خنثی نزدیک هستیم که عبارت از محدودهای است که هزینه پول با تورم انتظاری برابر شده و دیگر نیازی به انقباض بیشتر برای مهار تورم نیست. برداشت فعالان بازارها از مجموعه فعل و انفعالات مزبور مثبت بود و آنرا بهعنوان یک نشانه اولیه از نزدیک بودن پایان سیکل انقباضی دلار تعبیر کردند. این تفسیر تاثیر اولیه خود را بهصورت رشد نسبی بازارهای سهام غربی و آرامش بازارهای کالایی گذاشت. با عنایت به تاثیر فراگیر سیاست پولی بانک مرکزی آمریکا بر وضعیت بازارهای جهانی و کامودیتی، رفع نگرانی از ادامه افزایش بهره دلار میتواند برای اقتصادهای درحالتوسعه و بورسهای کالامحور نظیر بازار سرمایه ایران نیز حائزاهمیت تلقی شود.