موافقان و مخالفان ورود شرکتهای جدید به تالار شیشهای چه میگویند؟
دو برداشت بورسی از عرضههای اولیه
نوسان ناچیز شاخص
ضعف تقاضا در بورس تهران همچنان ادامه دارد. روز گذشته بازار سهام در آخرین معاملات ثبتشده در هفته جاری در حالی کار خود را به پایان برد که بهرغم رشد بیش از ۳هزار واحدی شاخص کل بورس در این روز در بسیاری از نمادها عرضه بر تقاضا غلبه داشت و همین امر سبب شد بهرغم افزایش ناچیز نماگرهای بورس و فرابورس، بدبینی در میان فعالان بازار سرمایه نسبت به شروع رونق در این بازار همچنان جاری و ساری باشد. بر این اساس، معاملات روز چهارشنبه در حالی خاتمه یافت که طی این روز میانگین وزنی قیمتها در بورس بیشتر از ۲۴/ ۰درصد افزایش نیافت. با این پیشروی ناچیز شاخص کل بورس در پایان معاملات روز گذشته به سطح یکمیلیون و ۲۸۴هزار واحد رسید.
بر این اساس دادوستدهای هفته آینده در حالی آغاز خواهد شد که سطح روانی ۳/ ۱میلیون واحدی همچنان در دسترس نیست و بازار سهام حتی نتوانسته از مقاومت ایجادشده در روزهای پایانی آذرماه سالجاری فراتر برود. آنچنان که آمار معاملاتی به ثبت رسیده در این روز نشان میدهد، دهه پایانی بهمنماه نیز در شرایطی آغاز خواهد شد که ارزش معاملات خرد همچنان پایین است و خروج سرمایه از بازار سهام از سوی سرمایهگذاران حقیقی و خرد این بازار به طور پیوسته ادامه دارد.
از سوی دیگر در حوزه تحولات سیاسی اینطور که به نظر میآید، مذاکرات اتمی به نقطه حساس رسیده و عدماطمینان در خصوص مرحله پایانی این گفتوگوها همچنان ادامه دارد. همین امر سبب شده است تا فعالان بازار سرمایه به آینده قیمت دلار با لنز تردید نگاه کنند و مجددا مانند گذشته در انتظار حمایتهای متنوع از بازار سهام باشند. اما کمتر کسی است که نداند، اگر قرار بود حمایتها از بازار سهام، این بازار را به دوره رونق خود بازگرداند، باید طی مدت طولانی بازار در رونق به سر میبرد و چهبسا از قله قبلی خود نیز گذر میکرد. با این حال، چنین اتفاقی نیفتاده و حتی شاخص بارها در فاصله ۹۰۰هزار واحدی با سقف تاریخی خود نوسان کرده است. در این مدت هرچند تلاش شده از بازار سهام حمایت شود، حمایتها که عموما پولی بودهاند، نتیجه عکس داده و با هدررفت منابع در کنار نوسانهای بیهوده و ایجاد تنش در بین سرمایهگذاران همراه بودهاند. در حال حاضر برخی از کارشناسان بازار سهام به این نتیجه رسیدهاند که شاید بهتر باشد دولت و مسوولان دخالتی نکنند و بگذارند بازار سهام راه خود را به طور طبیعی پیدا کند. با این حال در این میان همچنان عدهای هستند که با واقعیت کنار نیامدهاند و چشم به راه حمایتهای موثر دولتی هستند. آنچه را که روز گذشته در خصوص تحریم عرضههای اولیه میان برخی از فعالان بازار سرمایه رخ داد، میتوان نمونهای از این ناباوری دانست. برخی از آنها همچنان نتوانستهاند با حقیقت پیشرو کنار بیایند.
داستان عرضههای اولیه
روز گذشته بازار سهام شاهد عرضه اولیه ۱۰درصد از سهام شرکت پویا زرکان آقدره با نماد «فزر» بود. در این روز متقاضیان خرید این سهام که انتظار میرفت بیش از ۲میلیون نفر باشند، بر سر ۳۰۰میلیون سهم از این شرکت به رقابت پرداختند. اگر فرض را بر این بگذاریم که حداکثر سهام مجاز یعنی ۲۵۰سهم اعلامشده از سوی فرابورس را خریده باشند بهکمتر از ۶۰۰ هزار تومان سرمایه برای خرید سهام نیاز داشتند. با این حال پیشبینیها آنطور که انتظار میرفت محقق نشد و تنها یکمیلیون و ۲۶۱هزار و ۴۵۵متقاضی در این عرضه اولیه شرکت کردند و قیمت عرضه این نماد به ازای هر سهم به حدود ۲هزار و ۱۴۳تومان رسید؛ یعنی کمتر از سقف درنظرگرفته شده برای آن. بررسی عرضه اولیه «فزر» نشان میدهد که با توجه به رکورد ۵/ ۵میلیون مشارکتکننده در عرضههای اولیه انجامشده در تابستان ۹۹، اقبال عمومی به سمت عرضههای اولیه بهشدت کاهش یافته است. با این حال همین حجم اندک متقاضی نیز از سوی برخی از فعالان بازار سهام که اعتقاد داشتند در شرایط کنونی نباید عرضه سهام انجام شود و فشار عرضه از این طریق در بازار بیشتر شود، شماتت شدند.
مخالفان چه میگویند؟
تاکنون بسیار شنیده شده که یکی از راههای توسعه بازار سرمایه افزایش تعداد عرضههای اولیه است. بسیاری از باورمندان به این مساله فکر میکنند که بازار سهام کشور با حدود ۶۰۰نماد فعال همچنان جای رشد بسیاری دارد و از این رو میتوان به جای تعداد نمادهای یادشده نمادهای بیشتری را در دل بازارسهام جا داد. نگاهی به تعداد سهامهای معاملهشده در بازارهای سهام بزرگ دنیا نظیر بورس نیویورک و یورونکست حکایت از آن دارد که این بازارها حجم بسیار بیشتری از سهام را نسبت به بازار سرمایه کوچک ما در خود جای دادهاند. افزایش تعداد شرکتها در بازار سهام نهتنها موجب افزایش شفافیت در سطح اقتصادی میشود، بلکه میتواند با تکیه بر گزارشدهی مالی درست، تصویر دقیقتری از صنایع مختلف برای ذینفعان خارجی و داخلی شرکتها ارائه دهد و فضا را برای تحلیل بهتر اقتصادی فراهم کند.
از سوی دیگر افزایش تعداد شرکتهای مورد معامله در بورس میتواند حق انتخاب فعالان بازار سرمایه را افزایش دهد و با توجه به اینکه سرمایههای موجود در این بازار را به سمت تعداد نمادهای بیشتری گسیل میکند، سبب کاهش امکان سفتهبازی و اشباع خرید در برخی از نمادها شود.
با این حال ناگفته پیداست که برای آنکه توسعه کمی بازار سرمایه، چه در بعد بیشتر شدن تعداد نمادها و چه در بعد افزایش تعداد فعالان بازار پی گرفته شود، نیازمند ارتقای کیفی چارچوبها و زیرساختهای این بازار است. این مهم تاکنون مغفول مانده و بازار سهام در حالی به فعالیت خود در سالهای گذشته ادامه داده که هسته معاملات فرانسوی بورس تهران برای مدتها از سوی شرکت سازنده بهروزرسانی نشده و به گواه مصاحبههای انجامشده در نیمه نخست سال ۹۹ حجمی بسیار فراتر از ظرفیت اولیه خود را پذیراست. از سوی دیگر ابزارهای کنترلی نظیر مشتقه و فروش استقراضی در این بازار جایی ندارند، بنابراین بازار سهام نهتنها از ابزارهای مناسب و سودآوری و کنترل ریسک خود برخوردار نیست، بلکه حتی نمیتواند از کاهش قیمتها سود کسب کند. با این حال آنچه روز گذشته صدای اعتراض برخی از فعالان بازار سهام را برانگیخت، نه فراهم نبودن شرایط یادشده، بلکه ضعف تقاضا در این بازار است. معترضان به عرضههای اولیه بر این موضوع تکیه میکنند که در شرایط ضعف و تقاضا مسوولان بورس باید از عرضه شرکتهای جدید در این بازار اجتناب کنند تا مبلغ موردنیاز برای خرید سهام عرضهشده در بازار از معاملات سهام موجود خارج نشود. آنها بر این باور هستند که عرضه اولیه در شرایط کنونی میتواند به افزایش عرضه در سهام موجود منجر شود و به نوعی هزینه آن را به سهامداران این شرکتها تحمیل کند. این در حالی است که محاسبات نشان میدهد عرضه اولیه انجامشده در روز گذشته در بیشترین حالت حدود ۶هزار و ۴۰۰میلیارد تومان پول از بازار سهام جمع کرده که در مقایسه با ارزش ۳هزار میلیارد تومانی میانگین معاملات خرد سهام در دو هفته اخیر رقم چندان سنگینی نیست. مضاف بر اینکه با توجه به محدودیت ۲۵۰سهمی برای عرضه اولیه «فزر» هر آنچه را که از این سقف بیشتر بوده باشد شرکتها خریدهاند؛ شرکتهایی که لزوما در صورت نبود عرضه اولیه پول خود را در معاملات سهام موجود در بازار به کار نمیبستند.
در پیشگاه موافقان
در مقابل این افراد، موافقان عرضه اولیه قرار دارند. به باور آنها پول صرفشده برای این عرضه لزوما از جریان معاملات متداول بورس خارج نمیشود. با توجه به اینکه در این عرضه هر نفر قادر به خرید ۲۵۰سهم بوده است بعید به نظر میرسد تمامی مشتاقان این عرضه در بیشترین حالت حتی اگر برای تامین مبلغ موردنیاز سهام فروخته باشند، مبلغی بیش از ۵۴۰هزار تومان را از فروش سهام موجود خود تامین کرده باشند. این امر سبب شد آنها بر این باور باشند که توسعه کمی بازارسهام نباید فدای شرایط آنی و موقتی آن که بالاخره دیر یا زود از بین میرود، شود و باید توسعه کمی به موازات توسعه کیفی مورد توجه قرار گیرد و یکی از این دو را فدای جاماندگی در آن یکی نکنیم.
همین امر سبب شده است تا این بخش از فعالان بازار با توجه به مبلغ اندک موردنیاز برای خرید این سهام معتقد باشند که معترضان و عرضههای اولیه نتوانستهاند خود را با واقعیت بازار سهام و آن مسیر طبیعی که باید طی کند تا به حالت عادی بازگردد، وفق دهند. در واقع این دسته از فعالان بازار بر این باور هستند که به سبب سابقه خوب عرضههای اولیه باید همچنان به این ارزشها فرصت داد تا شرایط برای افزایش تعداد ذینفعان بازار سهام و عمق بیشتر بازار فراهم شود.