غفلت سیاستگذار از بازار دوطرفه

  ممانعت از خروج سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها در روزهای منفی

در دو سال پرحادثه اخیر، اجرای بازار دوطرفه می‌توانست جلوی بسیاری از فراز و فرودهای حباب‌وار و در ادامه ریزش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های فرسایشی را بگیرد و سرنوشت دیگری برای بورس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بازان رقم بزند.

در همین راستا حسن رضایی‌پور کارشناس بازارسرمایه با بیان این مطلب معتقد است: از اواخر سال۹۸ که سرمایه‌گذاران بسیاری در امواج صعودی بورس وارد این بازار شدند تا زمان رکود و اصلاح بازار، می‌توانستند با بهره‌گیری از مزایای بازار دوطرفه سود خوبی نصیبشان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، اما جای خالی چنین بازاری فرصت کسب بازدهی از بورس در دوران رکود را از سهامداران گرفت؛ از این‌رو همان‌طور که مشاهده کردیم پس از آغاز دوران اصلاح و نزول قیمت سهام، شاهد خروج سرمایه‌گذاران بورسی به سمت بازارهای موازی هستیم.  به گفته وی هنگامی که بازار در سراشیبی سقوط قرار می‌گیرد اگر سهامداران همچنان امیدی برای کسب سود داشته باشند به بازارهای دیگر کوچ نخواهند کرد، در واقع امکان کسب سود در بازارمنفی فرصت بیشتری در اختیار سرمایه‌گذاران با دید بلندمدت قرار می‌دهد و ریسک خروج سهامدار حقیقی را به حداقل می‌رساند. به‌نظر می‌رسد در چنین شرایطی افراد با رغبت بیشتری به سرمایه‌گذاری می‌پردازند و به‌جای نوسان‌گیری و سفته‌بازی، فعالیتشان در بازارسهام طولانی‌تر و تحلیلی‌تر خواهد شد.

وی با انتقاد از عدم‌اجرای بازار دوطرفه و جای خالی این ابزار در بازار سرمایه کشور، اظهار کرد: بازار دو‌طرفه چند دهه‌ای می‌شود که در کشورهای بزرگ اجرا می‌شود و گام‌های مهمی در این مورد برداشته شده، این در حالی است که در بازار سرمایه ایران سیاستگذار نسبت به اجرای این ابزار گارد منفی دارد و همچنان بر یک‌طرفه‌بودن بازار می‌تازد.

  روند فرسایشی بازار یک‌طرفه

این کارشناس با اشاره به معایب بازار یک‌طرفه تاکید کرد: بهترین مثال برای فرسایشی‌بودن بازار یک‌طرفه اتفاقاتی است که در یک سال و نیم گذشته بازار سهام به خود دیده است. بازار سرمایه با ترغیب برخی مسوولان، پای سرمایه‌گذاران بی‌شماری را به بورس باز کرد، اما دوران رونق بورس با وجود اینکه بازدهی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مناسبی نصیب برخی سهامداران کرد، دیری نپایید.

وی افزود: در به‌وجود آمدن این شرایط چند عامل مهم اثرگذاری بیشتری داشتند. رشد نقدینگی و هجوم آن به سمت بازار سرمایه در حالی فعالان قدیمی بازار را غافلگیر کرد که این بازار از عمق کمی برخوردار بود. همین موضوع افزایش قیمت چندبرابری قیمت سهام را رقم زد؛ به‌گونه‌ای که قیمت سهام چندین‌برابر از ارزش ذاتی آن بیشتر بود. رشد شارپی قیمت‌ها و خیز صعودی شاخص بورس، معامله‌گران را به چالش جدی کشید. قرارگرفتن بازار سرمایه در چنین وضعیتی با وجود هشدارهای کارشناسان نسبت به غیرواقعی بودن قیمت‌ها شرایط نامطلوبی را به‌وجود آورد، در واقع زمانی که رشد چند‌برابری قیمت‌ها به دلایلی غیر از ارزش واقعی سهام رخ می‌دهد، نتیجه‌ای جز سقوط دربر نخواهد داشت. این در حالی است که با استفاده از مزایای بازار دوطرفه در آن مقطع و توسعه آن ضمن جلوگیری از افزایش دوطرفه قیمت‌ها، سرمایه‌گذاران منتفع نیز می‌شدند.

به گفته وی بهره‌گیری از بازار دوطرفه در شرایط فعلی نیز می‌تواند اثر مناسبی بر روند معاملات آتی برجای بگذارد. در شرایطی که سرمایه‌گذاران امیدی برای کسب سود از بازار سهام ندارند، بهره‌گیری از این ابزار می‌تواند امید به سرمایه‌گذاری بلندمدت را افزایش دهد تا به واسطه این اهرم بتوانند سرمایه خود را در بلندمدت حفظ کنند. به‌نوعی از این طریق می‌توان بدون تزریق نقدینگی از بازار حمایت کرد. رضایی‌پور با بیان اینکه در بازارهای بزرگ و موفق دنیا، بازار نقدی آنها چندین‌برابر کوچکتر از بازارهای با ابزارهای مشتقه است، خاطرنشان کرد: این موضوع در حالی است که در بازار ما استفاه از ابزار بسیار ناچیز و اندک است.

به گفته این کارشناس بازار سرمایه، برای راه‌اندازی این ابزارها نیازمند بلوغ جمعی مبتنی بر آموزش است. نمی‌توان انتظار داشت به‌صورت ناگهانی چنین ابزار‌هایی در بازار پیاده شود. بازار وقتی از اهرم بهره می‌گیرد در راستای آن با ریسک‌‌هایی نیز مواجه می‌شود اما با برنامه‌ریزی در میان‌مدت و بلندمدت برای  اجرای این ابزارها می‌تواند تحت‌عنوان ضربه‌گیر، تلاطم‌های ایجاد‌شده را خنثی کند.  وی افزود: مهم‌ترین مزیت بازار دوطرفه نسبت به بازار یک‌طرفه کنترل و ایجاد محدودیت‌های به‌موقع در دامنه‌نوسان کل بازار است. واقعیت امر این است که سرمایه‌گذاران با تعهدی که در حین فروش می‌گیرند ضمن جلوگیری از رشد بی‌رویه قیمت، مانع از شکل‌گیری حباب گونه قیمت سهام می‌شوند؛ یا در شرایط امروز ناشرین با استفاده از اهرم مذکور از سهام حمایت می‌کنند. در بازارهای صعودی معمولا سرمایه‌گذاران کوتاه مدت و سفته‌بازان وارد بازار می‌شوند. این اتفاق می‌تواند خروج دسته‌جمعی این دسته از سهامداران در زمان نزول قیمت‌ها را رقم بزند. بر همین اساس استفاده از ابزارهای نوین مالی، سرمایه‌گذاران فرصت‌طلب را از بازارخارج و پول بیشتری وارد بازار می‌کند.

  جلوگیری از ایجاد صف

در شرایطی که بازارسرمایه در وضعیت ناامیدکننده‌ای به‌سر می‌برد و سهامداران رمقی برای ماندن در رینگ معاملاتی ندارند، بهره‌گیری از برخی ابزارهای مالی می‌تواند سهامداران بی‌شماری را از بازار بورس منتفع کند. این را پیمان حدادی کارشناس بازار سرمایه در حالی به «دنیای‌اقتصاد» گفت که بازارسرمایه با چالش‌های بی‌شماری دست و پنجه نرم می‌کند. وی در همین رابطه بیان کرد: از آنجا که قیمت سهام در بازار همواره می‌تواند با حباب منفی و مثبت همراه باشد سرمایه‌گذاران می‌توانند با بهره‌گیری مناسب از برخی ابزارهای حمایتی از دو جهت منتفع شوند. در چنین شرایطی در واقع هم خریدارسود می‌کند و هم فروشنده.

وی افزود: در بازار سرمایه ایران وضعیت ورود و خروج سهامدار با بورس‌های بزرگ دنیا متفاوت است. در ایران ورود از طریق خرید و خروج از طریق فروش اتفاق می‌افتد اما در بورس‌های کشورهای پیشرفته، فروش استقراضی از طریق بازار دوطرفه انجام می‌شود. در این میان هرگاه فعال بازار سرمایه به این نتیجه برسد که قیمت سهام از ارزش ذاتی آن بالاتر است می‌تواند با فروش استقراضی وارد بازار شود و بعد از کاهش احتمالی قیمت سهم از بازار خارج و موقعیت تعهدی خود را ببنند. در بورس‌های بزرگ دنیا معاملاتی که حول این این روند انجام می‌شوند از رشد حبابی قیمت جلوگیری می‌کنند.

این کارشناس نیز معتقد است اگر چنین ابزاری در بازار سرمایه ایران اجرا می‌شد هرگز رخدادهای تلخ سال ۹۹ اتفاق نمی‌افتاد. حباب قیمتی سهام که در خرداد و تیرماه ۹۹ به‌وجودآمد، تحت‌تاثیر پافشاری سیاستگذار بر اجرای بازار یک‌طرفه به‌وجود آمد. تحلیلگران در همان بازه زمانی نیز بارها بر غیرواقعی بودن قیمت سهام تاکید کرده بودند با این اوصاف و بدون‌توجه به انتقادات وارده به عملکرد قیمتی سهام، بازار طی جهشی بی‌سابقه با رشدهای چندبرابری روبه‌رو شد. عدد و ارقامی که اگر فروش استقراضی عملیاتی می‌شد هرگز به‌وقوع نمی‌پیوست.

 کاهش اثر روانی شاخص

وی یکی دیگر از مزایای بازاردوطرفه را ورود به بازار با فروش سهام دانست و گفت: وقتی سهامدار با فروش وارد بازار می‌شود تا حدود زیادی شاخص‌کل بورس که از نظر روانی اثرگذاری مهمی بر روند داد و ستدها دارد از محوریت روانی بازار خارج می‌شود و حتی می‌تواند چالش‌های احتمالی را کاهش دهد. وقتی فروش به‌صورت استقراضی انجام شود و در عین حال سرمایه‌گذار بتواند با فروش بازدهی کسب کند، رشد شاخص‌کل نمی‌تواند معیاری برای بازدهی باشد. وی در عین حال کارآ شدن ابزار تحلیل تکنیکال و استفاده از ابزارهای کمکی را به‌نفع سهامداران و بورس عنوان کرد.

به گفته این کارشناس، فروش استقراضی نیز می‌تواند ریسک‌‌هایی را به سرمایه‌گذار تحمیل کند؛ به‌طوری که ممکن است تحلیل سرمایه‌گذار از آینده قیمت سهم نسبت به پیش‌بینی که انجام داده بود اشتباه از آب درآید. این روند ممکن است سرمایه‌گذار و کارگزار مربوطه را متحمل زیان کند. وی در ادامه تاکید کرد: در شرایطی که قیمت سهام با ارزش ذاتی آن فاصله دارد، پایین‌تر از قیمت واقعی آن است و تا حدودی دارای حباب منفی است، صرفا بهره‌گیری از بازار دوطرفه نمی‌تواند ناجی تمام عیار بازار شود. با این اوصاف وجود بازار دوطرفه از تشکیل صف جلوگیری می‌کند. وقتی که صفوف خرید به‌صورت متوالی شکل می‌گیرد بعد از مدتی ارزش واقعی آن سهم معیار واقعی ارزش سهم محسوب نمی‌شود، در واقع تعداد روز‌هایی که سهم در صف‌فروش قرار گرفته است ملاک پررنگی برای ارزیابی ارزش واقعی آن قرار می‌گیرد که با وجود بازار دوطرفه و فروش استقراضی در بیشتر مواقع می‌توان هیجانات معاملات را کنترل کند. در نتیجه بازار دوطرفه می‌تواند به نقد‌شوندگی بازار کمک و از سوی دیگر از تشکیل صفوف فروش هیجانی جلوگیری کند.

 جای خالی بازار دو طرفه

با وجود این اظهارت جای خالی این ابزار حمایتی در بوس ایران به‌شدت احساس می‌شود. در بازار دوطرفه معامله‌گران حتی در زمان افت قیمت‌ها نیز می‌توانند به‌سود برسند. در مدل استقراضی، رابطه میان فروشنده و مالک اوراق بهادار به شکل استقراض تعریف می‌شود؛ بدین صورت که فروشنده با قرض‌کردن اوراق بهادار از صاحب و پرداخت بهره از پیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تعیین‌شده، به فروش در بازار و عملیاتی‌کردن استراتژی معاملاتی خود اقدام می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. البته این مدل خرید و فروش در بازار داخلی با توجه به‌وجود اشکالات شرعی در این روش معاملاتی به دلیل پرداخت بهره مشخص، راهکار جایگزینی در قالب عقد وکالت تعریف شده است که بر اساس آن متقاضی به وکالت از مالک اوراق بهادار را فروخته و باید در زمانی مشخص به درخواست مالک یا تشخیص خود اوراق بهادار فروخته شده را بازخرید کند. به‌عنوان مثال فرض کنید یک معامله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گر به این نتیجه می‌رسد که سهام A بیش از حد رشد کرده و باید اصلاح شود، از این‌رو به فرض سهام شرکت A را به مبلغ ۱۳۰۰ تومان از مالک سهم قرض کرده و تعهد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند سه‌ماه دیگر سهام را به مالک سهام بازگرداند. سه‌ماه بعد قیمت نماد A کاهش و به هزار تومان می‌رسد. این معامله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گر تعداد سهام قرض گرفته‌شده را به مبلغ هزار تومان خریداری و به مالک سهم بازمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گرداند. در این میان به ازای هر سهم ۳۰۰ تومان سود کرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌است، اما اگر پیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینی وی درست نبوده و قیمت سهم افزایش یابد و به ۱۵۰۰ تومان برسد، این فرد موظف است سهام را با مبلغ ۱۵۰۰ تومان خریداری و به مالک سهام بازگرداند. در این میان او به ازای هر سهم ۲۰۰ تومان ضرر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند.