ابهام در مفروضات بورسی سرمایهگذاری!
همانطور که در ماههای اخیر شاهد بودیم؛ بهرغم اصلاح و افت قیمتی نمادهای بزرگ در بازار و همچنین چشمانداز سودآوری مطلوب و نسبت قیمت به درآمد آتی مناسب و جذاب؛ اما سهامداران میلی برای حضور در بازار نداشتهاند. بیمیلی سرمایهگذاران حقیقی به سرمایهگذاری در بازار سهام در ارزش معاملات ۹ ماه نخست سال ۱۴۰۰ به خوبی مشهود است، چرا که ارزش کل معاملات خرد در بورس اوراق بهادار تهران در حالی در ۹ ماهه ۱۴۰۰ به ۶.۰۱۰.۵۶۳ میلیارد ریال رسیده است که در مدت مشابه سال گذشته و بهرغم آغاز سیر نزولی بازار حدودا ۱۸.۸۴۹.۰۰۰ میلیارد ریال بوده است. این موضوع کاهش ۶۸درصدی ارزش کل معاملات خرد را نشان میدهد. البته کاهش و افت قیمت سهام اکثر شرکتهای فعال بازار سهام در دوران رکودی در این موضوع بیتاثیر نبوده است؛ اما کاهش ۴۳درصدی حجم معاملات در بورس اوراق بهادار تهران تاییدی دیگر بر بیمیلی سرمایهگذاران برای حضور در بازار سهام است. با این مقدمه حالا به دنبال علل اساسی این موضوع هستیم که چرا رشد قیمتی در بازار سهام رخ نمیدهد و چرا بازار به مدار تعادلی باز نمیگردد؟ جهت بررسی دقیق این موضوع، به نظر میرسد بررسی و موشکافی عوامل داخل و خارج از فضای اقتصاد موردنیاز است.
عوامل متعددی از جمله تحولات خارج از فضای اقتصاد، وضعیت قیمتهای جهانی، فضای کلی لایحه بودجه سال آینده؛ ریسک عدمتامین انرژی شرکتهای تولیدی در فصول زمستان و تابستان، وضعیت تولید و فروش شرکتها و آینده متغیرهای اقتصاد کلان از جمله تورم و نرخ ارز در کنار موضوعاتی همچون تمایلات و ریسکپذیری سرمایهگذاران، وضعیت بازدهی بازارهای رقیب، رفتار فعالان بازار و واکنش ناظر بازار در روند معاملات سهام موثرند. به همین جهت در ادامه عمده موضوعات مهم با درجه تاثیرگذاری بالا بر روند فعلی و آتی بازار سهام مورد واکاوی قرار گرفته و هر کدام پاسخی است به سوال اصلی که چرا شاهد رشد قیمتی در بازار نیستیم؟
آینده مذاکرات، نرخ ارز و حرکت بازار: اگرچه هنوز به طور قطعی نمیتوان از مسیر مذاکرات و تاریخ دقیق حصول توافق احتمالی صحبت کرد؛ اما با در نظر داشتن سناریوی موفقیت کشورمان در حل مناقشه اتمی، به نظر میرسد نرخ ارز موقتا در مسیر نزولی قرار بگیرد. اما بازار از این محل چندان متاثر نخواهد بود، چرا که در زمان فعلی نرخ دلار در سامانه نیما با قیمت بازار شکاف معنادار (حدود ۲۰درصد) داشته و به نظر میرسد حتی در صورت حصول توافق، قیمتهای فعلی در سامانه نیما ماندگار بوده و نرخ بازار شکاف قیمتی خود را کاهش خواهد داد. در این صورت شرکتها از محل سود تسعیر داراییهای ارزی، فروش صادراتی و درآمدهای ارزی در پایان سال مالی منتفع خواهند شد. بنابراین ریسکی از محل تغییرات نرخ ارز در فرآیند سودآوری شرکتها متصور نیست؛ اما به نظر میرسد انتظار برای مشخص شدن نتیجه مذاکرات و مسیر نرخ ارز یکی از موانع ورود پویا و اثرگذار سهامداران به بازار سرمایه است. در واقع تا مشخص شدن این مسیر؛ سرمایهگذاران منتظر بوده و فعلا برنامه سرمایهگذاری خود را به بعد از توافق موکول کردهاند.
بودجه و مسیر بازار در سال ۱۴۰۱: انتشار لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ از سوی دولت برای سهامداران و فعالان بازار سهام دغدغههایی از سوی تغییر متغیرهایی از جمله نرخ خوراک، حق مالکانه معادن و... ایجاد کرد. اما با بسته ۱۰فرمان حمایتی از بازار به نظر میرسد بازار و رفتار سهامداران میتوانست متعادل شود؛ اما گویا تا زمان بررسی لایحه بودجه در کمیسیونهای تخصصی و قطعی شدن لایحه، همچنان ریسک متغیرهای بودجهای موثر بر بازار پابرجا خواهد ماند. در واقع این موضوع و ابهام در کلیات بودجه نهایی نیز میتواند جزو دلایل عدمرشد قیمتی در بازار سرمایه به حساب بیاید.
خطای تصمیمگیری: همزمان با آغاز سیر صعودی بازار در سال ۱۳۹۹، سوگیری در رفتار سرمایهگذاران قابل مشاهده بود. چراکه گاه شاهد حضور سرمایهگذاران تازهواردی بودیم که با تبدیل داراییهای دیگر خود به ریال، وارد بازار سهام شده و ضمن کسب بازدهی و خرسندی از موفقیت خود؛ دچار خوشبینی بیش از حد به بازار شده و رفتار پرریسک از خود بروز میدادند. با شروع افت شاخص و تداوم سیر نزولی بازار، تجربه روزهای ناامیدی همچنان با سرمایهگذاران باقی مانده و بر تصمیمهای بعدی سرمایهگذاران چیره شد، تا جایی که در هفتههای اخیر حتی با وجود بحث ارزندگی تعداد قابلتوجهی از شرکتها و نسبت قیمت به درآمدهای آتی در سطح ۴ و حتی ۳ واحد، شاهد عدمتمایل به سرمایهگذاری و حتی خروج از بازار بودیم. ثبت کمترین ارزش معاملات ماهانه در آذر ماه ۱۴۰۰ در طول ۲۴ ماه گذشته موید این موضوع است. در واقع وضعیت نزولی بازار و ثبت این موضوع در خاطره جمعی سهامداران، سبب شده است تا به طور ناخواسته و در یک تصمیم جمعی اقبالی به بازار نباشد و در نهایت شاهد بیتحرکی و حتی افت نماگرهای بازار سهام باشیم.
وضعیت تولید و فروش شرکتها: در کنار همه موضوعات فوق، یکی از شاخصههای کلیدی سرمایهگذاری در سهام شرکتها، بررسی وضعیت تولید، فروش و سودآوری واحدهای تولیدی است. یکی از مهمترین ریسکهایی که از تابستان سالجاری گریبانگیر فرآیند تولید صنایع مهم و پایهای بازار بوده و تکرار آن در فصل زمستان هم پیشبینی میشود، بحران انرژی است. این بحران در تابستان با قطع برق همراه بود که در یک نمونه در این فصل شاهد کاهش تولید محصولات فولادی و سیمانی نسبت به بهار ۱۴۰۰ بودیم. قطع گاز در زمستان ۱۳۹۹ نیز سبب شد میزان محصول تولید شده در کل صنعت با افت ۱۳درصدی نسبت به فصل پاییز مواجه شود. به نظر میرسد چشمانداز نامناسب نسبت به تامین انرژی موردنیاز صنایع برای سال آینده یکی از ابهامات اساسی برای برآورد درآمد عملیاتی و سودسازی شرکتها باشد. در این صورت برآورد اولیه از مفروضات تولید و فروش و محاسبه ارزندگی قیمت سهام شرکتها نیز با خطا همراه بوده و تصمیمگیری سرمایهگذاران را دچار اخلال کرده که این موضوع در عدماستقبال از بازار در هفتههای اخیر قابل مشاهده بود.
در پایان به نظر میرسد شرط بهبود و بازگشت تعادل به بازار در حال حاضر بازگشت ارزش معاملات روزانه به سطوح قبلی است و تا زمانی که پول جدیدی در مسیر بازار نباشد، شاهد رونق نخواهیم بود. همانطور که مشاهده شد، هرکدام از پارامترهای فوق، همچون سدی در برابر تزریق و ورود پول جدید به بازار رفتار میکنند.