فرضیههایی برای بورس در هفته جاری
چرا که این سهامداران به نوعی دچار خونریزی روانی شدهاند و ترجیح میدهند حتی ضررهای سنگین متحمل شوند اما در بازار نمانند و از آن خارج شوند. نظر به اینکه چشمانداز مثبتی هم نسبت به متغیرهای تاثیرگذار در بازار سرمایه نداریم که از آن جمله میتوان به قیمتگذاری دستوری و مسائل مرتبط با نرخ سود بین بانکی و فروش اوراق اشاره کرد، طبیعتا پیشبینی می شود که بازار در قالب ذهنیتی که از هفتههای گذشته دارد پیش برود. نکته دیگر در فرضیه اول این است که توجه خاصی هم به بازار در بین متولیان بازار برای رشد و حمایت از بازار وجود ندارد. برای همین هم احتمال زیادی وجود دارد که بازار در هفته جاری، مجددا فرسایشی باشد. به دلیل همین فرسایشی بودن هم ممکن است روند نزولی و فشار فروش داشته باشیم که این مساله اتفاقی است که با توجه به وضعیت کلان و اقتصادی کشور احتمالا در هفته پیش رو روی خواهد داد. اما فرضیه دوم از این قرار است که متولیان بازار تصمیم بگیرند از بازار حمایت کنند و در راستای صحبتهای رئیسکل بانک مرکزی که برای همبستگی بازار پولی و سرمایه نظر مثبتی داشت و برای تقویت این دو بازار برنامه ارائه کرد، بالاخره این حمایت از فاز گفتاردرمانی خارج و وارد فاز عملیاتی شود که اگر طبق این فرضیه پیش برویم، این انتظار وجود دارد که شاهد آن باشیم که حداقل در مقطع فعلی تقاضا و مدیریت عرضهها در بازار مدیریت شود که اگر اولی انجام شود، دومی هم خود به خود شکل میگیرد. به همین نسبت باید منتظر این موضوع باشیم که در سیاستهای اقتصادی دولت هم تجدیدنظر صورت بگیرد که از آن جمله میتوان به مساله قیمتگذاری دستوری، حذف ارز ۴۲۰۰ و بالطبع مدیریت فروش اوراق خزانه دولتی در بازار اشاره کرد که اگر اینها انجام شود، سیگنالهای مثبتی از این موضوع در هفته آتی و طبق فرضیه دوم، به بازار عرضه میشود که در نهایت مجموع این عوامل در این فرضیه باعث میشود تا بازار بتواند همراه با رشد باشد و معاملات بازار ارزش فزاینده داشته باشند که در نتیجه شاهد رشد شاخص و مثبت بودن کلیت بازار خواهیم بود. در کل باتوجه به رکود بازارهای موازی و اصلاح شدیدی که در بازار انجام شد و P/ E تمام سهمهای کوچک و بزرگ که این اصلاح رویشان انجام شده است، بازار سرمایه در مقطع فعلی خیلی ارزنده است و از تمام بازارهای موازی چشمانداز مثبتتری دارد. طبیعتا با یک نگاه عقلایی انتظار داریم که بازار مثبت باشد و سهامداران از فرصتی که در بازار وجود دارد و قابلیت رشدی که شرکتها دارند، استفاده کنند. اما همه اینها بستگی به این دارد که مدیریت بازار و حکمرانی چندجانبهای که در بازار در قالب سیاستهای اقتصادی، پولی و مالی حاکم شده است به درستی انجام شود که اگر از حرف خارج و به مرحله عملیاتی وارد شوند، در یک کلام بازار میتواند به طور مجدد رشد کند تا از رشد بازار، اقتصاد کشور و دولت هم منتفع شوند.