ضعفهای ساختاری
این در حالی است که بعد از چندین سال ثابت نگه داشتن دستوری نرخ ارز، دوباره شاهد جهش یکباره نرخ داخلی ارز بودیم که فرصتی به بخش تولیدکننده داخلی داد تا بتواند با اجناس خارجی رقابت کند. اما به محض تاثیر مثبت این اتفاق، به دلیل نبود برنامه جامع و علمی در ارکان تصمیمگیری متاسفانه شاهد سوختن همین فرصت هم هستیم. تا کی باید شاهد اقتصاد دستوری باشیم؟ سیاستگذاران چه دستاورد مثبتی از تکرار سیاستهای اقتصادی تکراری و غیرعلمی خود دیدهاند که هنوز اصرار به تکرار آن دارند؟ تا کی باید بخش اقتصادی مولد هزینه این سیاستها را بپردازند. به عبارت دقیقتر در چنین شرایط اقتصادی بهطور مشخص نمیتوان صحبت از چشمانداز مثبت اقتصادی کرد. همچنین سرمایه از طرفی بسیار هوشمند و از طرفی بسیار ریسکگریز است. پس باید سیاستگذاران ما این را بدانند که اعتماد از دست رفته بسیار سخت برمیگردد.
موارد این چنین بسیار است، اما اگر میخواهیم بازار سرمایه به جایگاه واقعی خود برسد و روند مثبتی که طی ماههای اخیر داشته است، ادامه پیدا کند، باید دولت ابتدا از تخلف بانکها در پرداخت سودهای بالا به شدت جلوگیری کند. در این راستا یک اقدام مهم کاهش سود بانکی است. همچنین میتوان با تدوین سیاستهای حمایت از سرمایهگذاری در بخش مولد و تشویق این نوع سرمایهگذاری، نقدینگی اقتصاد را به سمت تولید و بخشهایی همچون بازار سرمایه هدایت کرد. به این ترتیب شاید بتوان از ضرر بیشتر این حجم نقدینگی کلان به دیگر بخشهای غیرمولد اقتصادی جلوگیری کرد و با هدایت پولها به سمت بورس، چرخه اقتصادی به چرخش درآید.اگر میخواهیم وضعیت بازار سرمایه به روند روبه رشد خود ادامه دهد و به جایگاه واقعی خود برسد، باید ایرادات ساختاری حل شود. هرچند در بازار سرمایه نیز ضعف و کاستیهای بسیاری وجود دارد، اما این ضعفها در سایه ایرادات ساختاری هستند.
ارسال نظر