نوشته او البته در قسمت نظرات با انتقاد برخی از کاربران همراه شد. برخی از کاربران به این مساله می‌پرداختند که این امیدهای واهی دیگر خریداری در میان سهامداران ندارد و برخی دیگر هم به این موضوع می‌پرداختند که؛ «اتفاقات ۲سال گذشته درس‌های زیادی برای مردم داشت و به‌نوعی به‌صورت زیر‌پوستی، شبه‌رنسانس اتفاق افتاد. بازار سهام هم که اکثریت سهامداران رو به خاک سیاه نشوند و با زیان سنگین رفتن.»

اما بحث و جدل‌ها میان کاربران عادی و سهامداران خرد با کارشناسان و فعالان حوزه بورس در توییتر به همین‌جا خلاصه نمی‌شد. دیروز با افت شاخص بورس بار دیگر فضای توییتر فارسی در جمع سهامداران خرد که در توییتر فعالیت دارند به سمت فضایی متشنج رفت. یکی از توییت‌های دیروز در جمع توییتری بورسی‌ها، توییت هاشم آردم از فعالان حوزه بورس بود. او در صفحه خود نوشت: «تابلو را می‌بینم، نمی‌دانم به وضعیت این روزهای بورس بخندم یا برایش گریه کنم!» در قسمت نظرات اما کاربران با گلایه از حمایت‌های فعالان حوزه بورس و اقتصاد از وزیر اقتصاد دولت سیزدهم، به افرادی که از دولت سیزدهم و شخص وزیر اقتصاد این دولت، حمایت کرده بودند تیکه و کنایه می‌انداختند.

 آردم در پاسخ به یکی از کاربران که از او پرسیده بود از بهترین وزیر اقتصاد تاریخ چه خبر، نوشته بود: «کافیه دو تا تصمیم درست بگیره تا بشه بهترین وزیر اقتصاد تاریخ. اما با این وضعیت ناامیدکننده دو تا تصمیم نه، یه نصفه تصمیم درست هم نمی‌گیره. شده مثل بقیه، به‌جای اینکه سفت وایسه همش داره به این و اون امتیاز میده. انتظارم خیلی بیشتر بود...» حالا که صحبت از وزیر اقتصاد دولت سیزدهم است، باید به این موضوع در چند خطی بپردازیم که برخلاف هفته‌های گذشته و روی‌کار‌آمدن احسان خاندوزی به‌عنوان سکاندار وزارت اقتصاد و همچنین تغییر و تحولات رخ داده در حوزه بورس، ورق برگشته است و دیگر در فضای توییتر فارسی خبری از حمایت و چنین می‌شود و چنان می‌شود، نیست. در این فضا آنهایی که از احسان خاندوزی حمایت کرده بودند سکوت کرده‌اند و سعی می‌کنند که در روزهای منفی بازار صرفا در این شبکه‌اجتماعی بدون اظهارنظر حضور داشته باشند و آنهایی هم که از قبل هیچ حمایتی از خاندوزی نکرده بودند دست بالا را دارند و در صفحه‌هایشان اینطور می‌نویسند که شرایط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و بین‌المللی کشور طوری است که اگر وزیر اقتصاد سوئیس به ایران بیاید و مسوولیت وزارت اقتصاد را برعهده بگیرد، باز اوضاع مانند امروز است و هیچ تفاوتی نخواهد کرد.

به اعتقاد آنها وجود تحریم‌ها، کم‌ارزش بودن پول ملی، تورم افسارگسیخته و آینده که نه، فردایی مبهم که نمی‌شود برای آن برنامه‌ریزی کرد، از جمله عواملی هستند که باعث می‌شوند مدیران و مسوولان جدید کاری نتوانند انجام دهند و صرفا حقوقی بگیرند، روزمه‌ای تهیه کنند و این چرخه تکرار ملال و افت شاخص بورس و فضای مبهم برای مردم عادی مدام تکرار شود، اما موضوع دیگری هم که در میان سهامداران خرد در جریان بود و درباره آن کم و بیش می‌نوشتند، این بود که حنای دولت‌ها دیگر رنگی در میان عامه مردم ندارد و حرف‌درمانی و شعار‌درمانی دیگر دردی از کاهش ارزش پول ملی، فشار تورم بر سفره‌های مردم و امید به آینده دوا نخواهد کرد. از دیگر سوژه‌‌هایی که دیروز در جمع توییتری اقتصادی‌ها و بورسی‌ها به‌طور مشترک درباره آن کمی صحبت شد، انتشار لیست نرخ بهره بانکی بود.

در همین رابطه داود بهرامی از فعالان حوزه بورس در توییتر خود نوشت: «به سلامتی نرخ بهره بین بانکی رسید به ۳۱/ ۲۰‌درصد و حداقل توافق بازخرید هم ۲۵/ ۱۹ شد. بورس را برای مدت‌ها بردن در کما. سیاست‌های انقباضی یعنی حبس نقدینگی در بانک.» امیر سیدی، فعال حوزه بورس هم در صفحه توییتر خود با انتشار این لیست، نوشت: «در زمان دولت اول آقای روحانی هم همین سیاست غلط برای کنترل تورم به‌کار گرفته شد تا به قیمت ایجاد رکود در کل اقتصاد و تشدید ناترازی بانکی، برای مدتی بگوییم تورم یک رقمی شده است. عاقبت کنترل تورم حال از محل تعویق مسائل به آینده با بدهی و نرخ سود بالا، می‌شود تکرار جهش تورم سال ۹۶ تا ۹۹.»

میثم باقری کوپایی

عضو هیات‌مدیره کار‌گزاری بانک مسکن

تا زمانی‌که بازار سرمایه معاملات دوطرفه نداشته باشد، وضعیت خروج پول حقیقی را شاهد هستیم. اگر سرمایه‌‌گذاری جهت بازار را نزولی بداند، چه کار باید بکند؟ سهام بفروشد و اوراق یا صندوق با درآمد ثابت بخرد؟! باید جذابیت معاملاتی بازارهای رمزارزها و فارکس به‌عنوان بازار رقیب در کشور ایجاد بشود.

سیامک قاسمی

فعال حوزه اقتصاد

در سه سال گذشته همیشه حداقل یک بازار بود که سودی به مراتب بیشتر از تورم داشت، یک دوره ارز و طلا، یک دوره بورس و یک دوره مسکن. ما در حال تجربه شرایط تازه‌ای هستیم و بازده همه بازارهای رسمی با فاصله کمتر از تورم است، پس اصرار به روش‌های سرمایه‌‌گذاری سال‌های قبل محکوم به شکست است.