چرا بازارهای سهام روندی منطقی را طی نمیکنند؟
سرمایهگذاری احساسی در بورس
زهرا رحیمی: اطلاعات جامع و فوری نقشی اساسی در تجزیه و تحلیل قیمت سهام دارد. دسترسی به اطلاعات جامع دشوار است اما این روزها سرمایهگذاران با چککردن دقیقه به دقیقه و لحظه به لحظه بازار سهام میخواهند اطلاعات فوری را در اختیار داشته باشند. اطلاعاتی که این روزها بیش از هر جایی در فضایمجازی و شبکههای اجتماعی دست بهدست میشوند و سهامداران بیش از هر زمان دیگری در این شبکهها در جستوجوی وضعیت سهام خود هستند. شرایطی که موجبشده در بیش از یکسال اخیر، بورس تهران وضعیت پرنوسانی را تجربه کند و گاه این نوسانات ارتباطی با وضعیت بنیادی بازار نداشته و تنها بر محور اخبار و شایعات بعضا تاییدنشده حرکت کند.
درهمتنیدگی بازارها با شایعات
رویدادهایی مانند ازدست رفتن تقریبا ۱۳۶میلیارد دلار ارزش بازار سهام آمریکا در عرض سه دقیقه در سال ۲۰۱۳ به دلیل یک توییت جعلی از حساب کاربری هکشده Associated Press در توییتر نشاندهنده درهم تنیدگی بین رسانههای اجتماعی و بازار سهام است. سرمایهگذاران در بازار سهام از این جهت که بخشی از دارایی خود را به بازار سهام منتقل کردهاند، بهطور قابلتوجهیانگیزه دارند و از اینرو طبیعی است که سرمایهگذاران احساسات قوی در مورد عملکرد سهام خود داشته باشند. به این دلیل که این فقط پول آنها نیست که در یک بازار سرمایهگذاری شده است، بلکه پیامدهای این سرمایهگذاری در زندگی فردی و خانوادگی آنها نیز مدنظر است. این موضوع باعث میشود که افراد این روزها در شبکههای اجتماعی به دنبال اخبار و نظرات دیگران در مورد سهام موجود در پرتفوی خود باشند. دنبال کردن لحظه به لحظه شبکههای اجتماعی کاری است که با شروع معاملات، بیشتر افراد درگیر در بازار انجام میدهند. از آنجا که احساسات از طریق اجتماع توزیع میشود، با رشد و توسعه شبکههای اجتماعی کنترل و مدیریت آن بسیار دشوار شده است و گاهی برای افراد غیرحرفهایتر بازار این تنها احساسات است که پرتفوی سهام را مدیریت میکند.
حالت روحی افراد معمولا تاثیر زیادی بر تصمیماتی که میگیرند، دارد. این موضوع در مورد بازارهای سرمایهگذاری نیز صدق میکند. اگر همزمان با شروع معاملات سری به کانالهای تلگرامی و دیگر شبکههای اجتماعی زده باشید، اخبار لحظه بهلحظه از تحولات شرکتها، اخبار سیاسی، اقتصادی و بالا و پایین شدن سهام را میتوانید ببینید که بهسرعت پخش میشوند. بهطور کلی دنبالکردن فضاهایی از این دست، احساسات سرمایهگذار را دخالت میدهد و این موضوع تصمیمات سرمایهگذار را دستخوش تغییرات میکند و در مواردی شبیه آنچه در مورد هکشدن توییتر Associated Press گفته شد، آسیبهای زیانباری بههمراه میآورد.
این احساسات که بسیار متغیر هستند، میتوانند موجب کاهش حجم معاملات، تشدید نوسان سهام و ایجاد حباب در بازار شوند.
وقتی احساسات تصمیم میگیرند
احساساتی چون رضایت، اعتماد، شادی و غیره جزو احساساتی هستند که در بازههایی رشد شارپی بازار سهام را موجب میشوند. برای افراد تحتتاثیر این احساسات در برهههایی مهم نیست که یک خبر مثبت چه اندازه در واقعیت اثرگذار است. گاهی حتی منبع خبر را نادیده میگیرند و تنها بر نکات مثبت تکیه میکنند. اینگونه موارد در وضعیت صعودی بازار بیشتر قابلتوجه است. در بازار منفی اما این احساسات بد هستند که بیشتر مورد توجه قرار میگیرند. وقتی بازار منفی است مهم نیست یک خبر مثبت تا چه اندازه برای بازار سهام مهم است، بیشتر افراد آن را نادیده میگیرند. ترس، نگرانی، خشم و... در زمانهای نزولی بازار، سهامداران را تحتتاثیر قرار میدهند. میتوان گفت احساسات منفی اثرگذاری بیشتری در بازار دارند چراکه این احساسات هم بیشتر شناخته شدهاند و هم اینکه بهطور کل احساسات منفی بیشتر مورد توجه هستند. این موضوع البته مختص به بازار سهام نیست. از دیدگاه تکاملی نیز، احساسات منفی برای بقا تعیینکنندهتر است و همچنین اخبار منفی بسیار سریعتر از اخبار مثبت پخش میشود و توجه بیشتری را نیز جلب میکند. در بیشتر تحقیقاتی که در سالهای اخیر انجام شده است، فرضیه واکنش بیشتر نسبت به اخبار منفی در مقایسه با اخبار مثبت بارها تایید شده است. ترس عبارت است از تفسیر رویدادها که بهصورت بالقوه خطرناک یا تهدیدکننده است (آسیب جسمی، از دست دادن، رد یا شکست) که در شرایط ناآشنا و غیرقابل پیشبینی شکل میگیرد. زیرمجموعههای وحشت، در مورد ترس بهطور خاص و اضطراب بهعنوان پاسخ عمومی کلی هر دو شکل تجربه کلیدی عدمقطعیت را به اشتراک میگذارند، جایی که فردی احساس میکند نسبت به رویدادهای بالقوه منفی آسیبپذیر و درمانده است، تصمیم به فرار میگیرد. در مورد خاص بازار سهام احساس ترس منجر به تشدید صفوف عرضه و فروش میشود. خشم ناشی از تداخل در اجرای برنامهها یا دستیابی به اهداف است (بهعنوان مثال، با کاهش برنامه قدرت فرد، نقض انتظارات، ناامیدکننده یا قطع فعالیتهای هدفمند). معمولا این دخالتها نامشروع و برخلاف آنچه باید باشد، تلقی میشود. شاید نارضایتی و خشم سرمایهگذاران در مقاطعی در سال گذشته نسبت به برخی تصمیمات مقام ناظر را بتوان در این گروه دستهبندی کرد. جایی که هر روز یک بخشنامه جدید در مورد قیمتگذاری یا دامنه نوسان و حجم مبنا عصبانیت و نارضایتی سهامداران را بهدنبال داشت. برخی از بازار خارج شدند و برخی دیگر هنوز در حسرت سرمایههای ازدسترفته خود هستند. افسردگی به یک رویداد (منفی) اشاره دارد و مفهوم مخالف خوشبختی را تشکیل میدهد. با توجه به اینکه این رویداد ناگوار قبلا اتفاق افتاده است، تلاش برای فرار بیفایده است، بنابراین احتمالا فرد غمگین فعالیت خود را کاهش میدهد، کنارهگیری نشان میدهد، تسلیم میشود و از تلاش برای بهبود شرایط خودداری میکند. دچار شدن به احساسات و انتقال آن اجتنابناپذیر است، با این حال باید توجه داشت که در صورت عدمکنترل احساسات میتوانند سرمایهگذاران را وادار به اقدامات غیرمنطقی یا تصمیمات عجولانه کنند. امری که ممکن است بهطور قابلملاحظهای بر عملکرد سبد سهام آنها و بهطور کلی تجربه سرمایهگذاری آنها اثرگذار باشد. این میتواند به یک چرخه معیوب از کنش و واکنشها تبدیل شود. در مورد سقوط بازار سهام در بیشتر از ۹۰ سال قبل در آمریکا (۱۹۲۹) فیشر، اقتصاددان آمریکایی معتقد بود که اصلیترین دلیل افول بازار وحشتزده بودن سهامداران بود. موضوعی که نشان میدهد چهاندازه احساسات میتواند روند معاملات سهام را تحتتاثیر قرار دهد.
ردپای احساسات متغیر در بورس تهران
احساسات متغیر در دو سال گذشته در بورس تهران نیز کاملا مشهود است. از ابتدای سال گذشته بورس تحتتاثیر خوشبینی بیش از حد و البته تبلیغ دولت در صدر اخبار در شبکههای مجازی و رسانهها و حتی محافل خانوادگی قرار گرفت. افرادی که در بورس سرمایهگذاری کرده بودند، تورم را پشتسرگذاشته بودند و احساس شادی و رضایت در این افراد بهحدی بود که برخی خانه و اموال خود را فروختند و وارد بازار شدند و این احساس را از طریق شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذاشتند، بهطوری که در چشم برهم زدنی شاید نیمی از جمعیت کشور بهطور مستقیم و غیرمستقیم با بورس درگیر شده بودند.
نتیجه آن نیز اصلاح طولانیمدت سهام بود. بهخاطر میآورم وقتی از یکی از آشنایان دلیل خرید سهام خاصی را پرسیدم، در پاسخ گفت فرق چندانی ندارند و فعلا تمامی سهام خوب است، چون دولت از مردم برای حضور در بورس دعوت کرده است و خیلی بعید است که بخواهد پشت مردم را خالی کند. این اعتماد بیچون و چرا به بازار در آن زمان نیز مثالی از وجود قابلتوجه احساسات شدید در بازار بود.
پس از ریزش بورس، دنبال کردن روند بازار نشان از این دارد که مسیر بورس نیز بسیار تحتتاثیر این احساسات قرار داشت. در اولین روز پس از انتخابات آمریکا در شرایطی که دونالد ترامپ برنده میدان تخمین زده میشد، بورس تهران با یک تقاضای قابلتوجه تماما سبزپوش بود. به یکباره و با مشخص شدن نتایج انتخابات و پیروزی بایدن بورس تهران به ناگهان ریزش کرد. البته که هر تغییر در عرصه سیاسی و اقتصادی در صحنه داخلی و بینالمللی تاثیر خاصی بر بازارهای مالی و بهویژه بازار سهام بهعنوان بازاری که ریسک بیشتری نیاز دارد، میگذارد. با این حال هدف نگارنده تاکید بر آن دسته از رفتارهایی است که در قالب احساس بسیاری از واقعیات را پشتسر میگذارد و در برهههایی کنترل کامل بازار را در دست میگیرد. چراکه نه پیروزی ترامپ وضعیت سرمایهگذاری در بورس را تضمین میکرد و نه قرار بود پیروزی بایدن یکشبه نرخ دلار را به زیر ۱۰هزار تومان برساند که صفوف عرضه در بازار به آن شکل تشکیل شده بود. در شرایط کنونی نیز ردپای این احساسات کاملا هویدا است. سهامداران با کوچکترین خبر در صف خرید و فروش قرار میگیرند و در همین خرید و فروشهای متوالی نهتنها از سرمایه خود محافظت نمیکنند که پرتفوی خود را در معرض زیان قرار میدهند. بسیاری چشم به آینده توافق هستهای دوختهاند. این احساسات جمعی روزی که احتمال رفع تحریم را بالا ارزیابی کند، نزول بازار سهام و آن هنگام که راه برای توافق هستهای را دشوار بداند، شکلگیری صفوف تقاضا را رقم خواهد زد. در شرایط مبهم این روزها نقش این احساسات متغیر و تاثیر آن بر بازار سهام بیش از قبل به چشم میخورد.
نجات خود از دست خود
بسیار مشخص است که دوری از این احساسات بسیار دشوار است. در شرایطی که هر فرد با دانش کم یا حتی زیاد بورسی با یک گوشی تلفن و یک صفحه در فضایمجازی به رسانه تبدیل میشود و صدها نفر او را دنبال میکنند، به سختی میتوان احساسات را کنترل کرد. در ادبیات بازار سهام موارد متعددی برای کنترل کردن این موارد مطرح میشود. روشهایی چون داشتن چندین پلن برای سرمایهگذاری، کسب دانش، مشورت با افراد متخصص، داشتن صبر و نگاه بلندمدت راهکارهایی است که برای کنترل احساسات در بازار مطرح میشوند. وقتی این به این موارد توجه شود و سهامدار استراتژی و پلنهای ویژهای برای خود تعیین کند بهطور حتم میتواند احساسات خود را بیشتر مدیریت کند اما نکته مهم دیگری نیز وجود دارد و آن تشخیص زمانی است که احساسات بازار را به پیش میبرند.
باید توجه داشت ناواردترین سهامداران هم سرمایهگذاری خوب و موفقترین آنها نیز سرمایهگذاری بد هم داشتهاند. مهم این است که زمان تصمیمگیری متوجه باشیم که چه عاملی موجبشده تصمیم خاصی بگیریم. کنترل احساسات هنگام معامله بسیار مهم است. این امر یک بخش از معمای ساختن یک معاملهگر موفق است. احساسات به هر ترتیب و در هر شرایطی وجود دارند. مساله این نیست که چه احساسی خوب و چه احساسی بد است؛ مساله این است که بدانیم که در چه برهه و زمانی این احساسات هستند که معاملات را پیش میبرند.